جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۹:۱۳ قبل از ظهر به وقت تهران

مار سمی در لانه خواهران دوقلو!

اگرچه مادرم به ازدواج من و خواهر دوقلویم با دو برادر رضایت نمی داد اما با اصرارهای من که عاشق «نوید» شده بودم بالاخره کوتاه آمد و با این ازدواج موافقت کرد. در این میان خواهر شوهرم مانند یک مار سمی بر زندگی مان چنبره زد و با ارسال پیام و تصاویر از گوشی تلفن من و خواهرم به مردان غریبه بلایی به سر ما آورد که…

مار سمی در لانه خواهران دوقلو!

زن ۲۳ ساله که به همراه خواهر دو قلویش وارد اتاق مددکاری اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد شده بود تا راهی برای اثبات بی گناهی اش از اتهام خیانت بیابد درباره این ماجرا به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: شش سال قبل دو برادر به نام های حمید و نوید که در همسایگی ما زندگی می کردند به خواستگاری من و خواهر دوقلویم آمدند.
«حمید» که خواستگار خواهرم «مهین» بود در یک شرکت خصوصی کار می کرد اما نوید برادر کوچک تر او بیکار بود به همین دلیل مادرم با ازدواج من و نوید مخالفت می کرد و از سوی دیگر اعتقاد داشت اگر در زندگی یکی از ما مشکلی به وجود بیاید، زندگی خواهر دیگر هم متلاشی می‌شود. با وجود این، من عاشق نوید شده بودم و به این حرف ها گوش نمی کردم تا این که بالاخره مادرم در حالی با اکراه به این ازدواج رضایت داد که فقط هفته ای یک بار با نامزدهایمان ملاقات کنیم اما حمید و نوید بعد از ازدواج شرط مادرم را زیر پا گذاشتند و هر روز به بهانه های مختلف به دنبال من و خواهرم می آمدند تا با هم بیرون برویم. این موضوع به یک درگیری خانوادگی منجر شد تا جایی که من و خواهرم از مادرم به خاطر دخالت در امور زندگی شخصی شکایت کردیم. مادرم نیز در دادگاه تعهد داد که دیگر در زندگی ما دخالت نکند. با آن که مادرم می گفت دیگر دخترانی به نام شهین و مهین ندارد ولی رفت و آمد و معاشرت های ما زیادتر شد بدین ترتیب من و خواهرم در حالی زندگی مشترکمان را بعد از یک سال آغاز کردیم که رفت و آمدی با خانواده خودمان نداشتیم تازه بعد از ازدواج فهمیدیم که همسرانمان دست بزن دارند و به هر بهانه ای ما را به باد کتک می گرفتند تا جایی که به دلیل همین رفتارهای خشن آن‌ها، من و خواهرم دیگر امیدی به آینده زندگی مشترکمان نداشتیم و از طرفی هم نمی توانستیم اعتراضی بکنیم.
خلاصه زندگی ما در همین شرایط اسفبار ادامه داشت تا این که خواهرشوهرم از همسرش طلاق گرفت. او که چند دوست پسر داشت به بهانه های مختلف به منزل من و خواهرم می آمد و تصاویری از ما یا منزلمان را برای مردان غریبه می فرستاد. اوحتی من و خواهرم را سر قرارهایش با افراد غریبه می برد یا از گوشی تلفن ما به آن ها پیامک می داد. من و خواهرم نیز برای آن که با سخن چینی های خواهرشوهرم از همسرانمان کتک نخوریم، چیزی نمی گفتیم و با او همراهی می‌کردیم تا این که دو سال قبل من پسران دوقلویم را باردار شدم و رفت و آمدهای خواهرشوهرم به منزل ما کمتر شد چرا که همسر من بیکار بود و در خانه حضور داشت از طرف دیگر شوهر مهین شب کار بود و خواهرشوهرم به بهانه این که نزد مهین می رود تا تنها نماند با دوستانش قرار می‌گذاشت و شب ها را در کنار آن ها سپری می کرد. در همین وضعیت پسران دوقلویم به دنیا آمدند ولی یکی از آن ها در بیمارستان فوت کرد. من که از این ماجرا دچار ناراحتی روحی شده بودم، برای مدتی به خانه خواهرم رفتم. در این مدت بهانه گیری های نوید بیشتر شد تا حدی که یک روز مرا به خاطر دیرآوردن ظرف غذا به شدت کتک زد. من هم که عصبانی شده بودم با برادرم تماس گرفتم که به خانه خواهرم بیاید وقتی «مرتضی» به خانه شهین آمد نوید با او درگیر شد و در نهایت هر دو برادرما را از خانه بیرون
انداختند. حالا هم که به تصاویر و پیامک هایی دست یافته اند که خواهرشوهرم برای مردان غریبه ارسال کرده بود، مدعی هستند که من و مهین به آن ها خیانت کرده ایم در حالی که من و خواهرم هیچ گناهی نداریم و تنها در برابر رفتارهای غیرمتعارف خواهرشوهرم سکوت کرده ایم و…
شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرگرد مهدی کسروی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) پرونده خواهران دوقلو توسط کارشناسان زبده کلانتری مورد بررسی های کارشناسی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *