وقتش پر است، اما بدقول نیست؛ دیدارمان سر موعد بود. ولی همان اول کار دانستیم فرصت کوتاهی که به صحبت با ما اختصاص داده برنامههای روزانه اش را بهم ریخته است.
وقتش پر است، اما بدقول نیست؛ دیدارمان سر موعد بود. ولی همان اول کار دانستیم فرصت کوتاهی که به صحبت با ما اختصاص داده برنامههای روزانهاش را بهم ریخته است. وعدههایی داشت و نمیخواست خلف وعده کند. چند تماس گرفت و هیچ! گفتیم اگر جایی باید برود همراهش میشویم و بسمالله! زود دیر میشد انگار همه کارها. یکبار هم پشت فرمان خودرویش بهمحض اینکه گمان کرد ساعت شلوغی است و نمیتوان رسید سروقت، یک جلد قرآن کریم از داشبورد بیرون آورد و استخارهای کوتاه.
پرسیدیم تکلیف چه شد؟ گفت: تکلیف الآن این است که توکل کنیم؛ و از کوچه باریک زدیم به دل ترافیک بارانی تهران. با حجتالاسلام «مهدی بنکدار» سر آن وعده رفتیم و وعدههای دیگر هم؛ و هنگام غروب نماز خواندیم به جماعت؛ پشت سر یک مخترع تابهحال نماز نخوانده بودیم که خواندیم. در این دیدار طولانی فرصت کم بود برای صحبت؛ بیشتر حرفها در مسیر زده شد و شنیدیم ماجرای زندگیاش و کارش را. مدام هم کسانی تماس میگرفتند با تلفن همراهش و درخواستی داشتند و قول مساعد میگرفتند برای کارشان. یکی از کارآموزانش هم چند بار تماس گرفت و راهنمایی خواست؛ صحبت از خازن و ترانزیستور و دیود و مقاومت و شدتجریان بود. مسجد خاتم (ص) هم رفتیم و در آن مسجد قدیمی شرق تهران از آن دیشلمهها خوردیم که فقط در خانه خدا اینقدر میچسبد در سرما. گاه شتاب کردیم و گاه آرام گرفتیم و گاه نگران شدیم از نرسیدن سر وعدهها. آخرسر، اما به روی هم لبخند زدیم؛ که دیدی خدا همه کارها را درست کرد.
داستان علاقه این امام جماعت ۵۳ ساله به ابزارهای الکترونیک از ۸ سالگیاش شروع شد. وقتی برادرش با مقاومت و دیود و خازن مدارهای ساده را هویهکاری میکرد و او محو تماشای این قطعات ریز میشد که چه میکنند و چطوری. در ۱۰ سالگی رادیو باز میکرد برای تعمیرات ابتدایی و رؤیایش ساخت یک میکروفون بود. در ۱۲ سالگی کیتهای ساده الکترونیکی میخرید و مدارها را سر هم میکرد و این علاقه تا دوران دبیرستان ادامه داشت. هنوز درسش تمام نشده، رفت جبهههای جنوب؛ بیسیمچی بود در لشکر ۲۷ رسولالله (ص). ۳ سال جبهه بود و ۴ بار مجروح شد. علاوه بر علم الکترونیک از بچگی به علوم دینی هم علاقه داشت. حال و هوای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هم انگیزهای شد تا علاقهاش را جدیتر دنبال کند. علاوه بر آن در جبهه با روحانیون زیادی رفاقت و مراوده داشت. برای همین از جبهه که بازگشت یکراست رفت حوزه علمیه آیتالله مجتهدی در چهارراه سیروس. از مقدمات شروع کرد تا پایان رسائل و مکاسب. ۷ سال آنجا درس خواند و یک سال هم در مدرسه مروی. دیپلمش را هم بعدها گرفت.
این روحانی مبتکر پس از اتمام تحصیلات دینی رفت سروقت آنیکی علاقهاش؛ از ۲۵ سالگی در دورههای فنی و حرفهای و دانشگاهی الکترونیک شرکت کرد. خودش اینطور میگوید: «وارد حرفه دزدگیر خودرو شدم. آن زمان دزدگیرها هنوز خیلی ابتدایی بودند و خودرو اصلی در ایران هم پیکان بود که خیلیها دزدگیر رویش نصب نمیکردند. همان موقع به طراحی و ساخت یک دزدگیر جدید پرداختم و اولین اختراعم را انجام دادم؛ دزدگیر تایمری. به تولید محدود و دستی این دزدگیر ارزان، ولی کارآمد پرداختم و آنها را روی خودروهای پیکان، بی ام دبلیو، بنز، رنو ۵ و فولکس نصب کردم. مدتی بعد یک شوک سنسور برای شیشه خودرو ساختم و بعدها آن را بهروزرسانی و ثبت اختراع کردم.» تابهحال چند مدل استارتر خودرو، قفل مرکزی خودرو، مدار فرمان شیشه بالابر برقی خودرو و همچنین گیرنده ریموت کنترل و مدارهای کنترلی آنالوگ برای دزدگیر خودروها و اماکن اختراع کرده است. یکی از اختراعات مهمش نیز قطعهای به نام پروتکتور موتور صندلی برقی خودرو است که آن را به تولید انبوه رسانده و این قطعه روی مدلهایی از خودرو سمند ال ایکس نصبشده است. اختراع کاربردی این روحانی که از سوختن موتوربرقی صندلی جلوگیری میکند همین الآن هم در شهرهای سراسر ایران میچرخد!
آموزش ۶۰۰ تکنیسین
«بنکدار» بارها برایمان از این گفت که برای خیلی کارها و فنون الکترونیک استاد نداشته و خودش مجبور بوده سخت کار کند و وقت بگذارد تا بداند چی به چی است. ولی بهجایش کارآموز زیاد تربیتکرده است. طی این سالها کارگاههایی کوچک داشته برای تولید قطعات الکترونیک و تأمین سفارش مشتریانی که اغلب صنعتکاران بودهاند و قطعهای لازم داشتهاند برای بهکارگیری در یک وسیله یا ابزار. در این کارگاهها بیش از ۶۰۰ تکنیسین الکترونیک در سطوح مختلف علمی را آموزش داده است. طی دهه ۷۰ نیز یک کارگاه صنعتی داشته و جواز تولید انبوه برخی از اختراعاتش را. هنوز هم یک کارگاه کوچک خانگی دارد و ۴ کارآموز که در پژوهش و ساخت محدود قطعات با وی همکاری میکنند.
نگارش کتابهای مرجع
طی این سالها فعالیت دینیاش را هم ادامه داده است. اولین بار اواخر دهه ۶۰ امامت جماعت مسجد آیتالله بتولی در چهارراه سرچشمه را برعهدهگرفته است و همواره مقتدا بوده است برای نماز جماعت مردم. در میان مردم زیسته و غمخوار و مددکار آنان بوده در پاسخ به انتظاری که مردم دارند از اهل دین؛ که روحانیت ملجأ و پناهگاه مردم بوده است همه اعصار و روزگاران. از ۴ سال پیش امام جماعت مسجد خاتم (ص) است و امام جماعت و نماینده نهاد رهبری در دانشکده برق و دانشکده علوم دانشگاه خواجهنصیرالدین طوسی. با دانشجویان زیاد سروکار دارد؛ هم در کار دین، هم در کار علم. در پیگیری علائقش نیز مشغول نگارش ۲ کتاب است تا برای جوانترها و اهل پژوهش مرجع باشد؛ یکی «اخلاق حرفهای و کاربردی در مبانی اسلامی» و دیگری «پیشرفت کارگاههای صنعتی در ایران».
توکل و توسل در کارها
رمز موفقیتهای علمیاش چیست؟ خودش میگوید: «کارها که با نام خدا شروع شود، برکت مییابد. اول کار؛ بسمالله الرحمن الرحیم. در میانه کار صلوات زیاد میفرستم. در صلوات رازها هست که خیلیها نمیدانند و اسرار و عظمتی هست که بشر به آنها آگاه نیست. سوره توحید را هم زیاد قرائت میکنم که در کارها و سختیها راهگشاست. ما هر چه داریم و هرکسی هر چه دارد از لطف خداست. تأثیر توکل و توسل به خدا و ائمه اطهار (ع) را بارها و بارها در کارهایم دیدهام. ما طلبهها میدانیم یک آقایی رئیس ماست و متکفل امور ماست و همیشه تکیهمان به خدا و دلمان متوجه، ولی خداست که هوای ما را دارد. برای همین از مشکلات نگران و بیمناک نمیشویم.» و توصیهاش به جوانترها: «اول اینکه به خدا توکل کنند که او برای همه کافی است. بعد خواندن نماز اول وقت که در آن برکات زیاد هست. بعد اینکه هیچ کاری را شتابزده انجام ندهند بلکه برنامه و پشتکار داشته باشند. دیگر اینکه زیاد مشورت کنند. مشورت با افراد آگاه و دلسوز مایه برکات زیاد است.» و حسن ختام سخنانش: «خودم در مسائل علمی خیلی به افراد متخصص رجوع و با آنان مشورت میکنم. یادگیری تجربه و آگاهی از دانش دیگران از طریق مشورت در کارها، توصیه مؤکد دین ما و بزرگان ماست.»