جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۹:۴۶ بعد از ظهر به وقت تهران

متهم اسیدپاشی بوستان فدائیان اسلام: قصدم تخریب خودرو بود نه اسیدپاشی

متهم اسیدپاشی بوستان فدائیان اسلام در اعترافات خود گفت : فقط می‌خواستم خودروی پارک شده مردی را که با او دعوا کرده بودم، با اسید تخریب کنم و خیلی پشیمانم.

  اخبار حوادث  ,خبرهای  حوادث ,متهم اسیدپاش

«نمی‌خواستم زنان و کودکان بی‌گناه را قربانی اسیدپاشی کنم، فقط می‌خواستم خودروی پارک شده مردی را که با او دعوا کرده بودم، با اسید تخریب کنم و خیلی پشیمانم.» این بخشی از اعتراف مردی میانسالی است که در بوستان فداییان اسلام به قصد انتقامگیری هفت کودک و هفت زن را قربانی اسیدپاشی کرد.

به گزارش جام‌جم، فرشید ۴۳ ساله متهم است به اسیدپاشی. او بامداد پنجشنبه در جریان دعوا و درگیری با خانواده‌ای که درحال بازی والیبال در بوستان فداییان اسلام بودند، مصدوم شد. او بعد از این دعوا به قصد انتقامگیری به بوستان بازگشته و درحالی که ظرف اسیدی به دست داشته آن را روی خودرویی پرت کرده است. همین باعث شده اسید موجود در ظرف به اطراف پرت شود و به سوختگی هفت کودک و هفت زن منجر شود.

 

او که پس از این اسیدپاشی گریخته بود که ساعاتی بعد بازداشت شد. او دیروز با انتقال به دادسرای جنایی تهران مورد تحقیق قرار گرفت و به قاضی پرونده گفت: آن روز به بوستان فداییان اسلام رفته بودم که با چند نفری دعوایم شد و به قصد انتقامگیری از آنها به این کار دست زدم. نمی‌خواستم زنان و کودکان بی‌گناه را قربانی اسیدپاشی کنم، فقط می‌خواستم خودروی پارک شده مردی را که با او دعوا کرده بودم، با اسید تخریب کنم. باورم نمی‌شد اشتباهی که کردم باعث شده به افرادی آسیب وارد شود. خیلی پشیمانم و از مصدومیت آنها که اشتباهی رویشان اسید پاشیدم، خیلی ناراحتم.

 

این مرد به اتهام اسید پاشی تفهیم اتهام شده و برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

 

فرشید ۴۳ ساله متاهل است و دو دختر دارد. بشدت ناراحت بود و بسختی سرش را بالا می‌گرفت. خیلی پشیمان بود، باورش نمی‌شد در یک لحظه عصبانیت دست به چنین اقدامی زده و این‌چنین خود را به دردسر انداخته است. باورش نمی‌شد دست به اسیدپاشی زده و به هفت کودک و هفت زن آسیب رسانده است و اکنون مجازات سختی در انتظارش باشد.

 

سابقه کیفری داری؟

من فقط یک مرتبه سابقه دارم؛ آن هم به دلیل اختلاف مالی و بدهی بود که محکوم شدم.

 

از کار و زندگی‌ات بگو؟

من متاهل هستم و دو دختر مدرسه‌ای دارم و تا سوم راهنمایی درس خواندم. سال‌هاست با موتوری که دارم مسافر جابه‌جا کرده و از این راه زندگی چهاره نفره‌ام را تامین می‌کنم.

 

چرا آن شب به بوستان ـ محل حادثه ـ رفته بودی؟

آن شب من مسافری را به محله افسریه بردم. بعد از رساندن وی به سمت خانه‌ام که حوالی بوستان فداییان اسلام بود، رفتم. تصمیم گرفتم دقایقی در بوستان بمانم، کمی آب از آبخوری آنجا بخورم و بعد به خانه‌ام بازگردم. همان موقع بود که کنار موتورم ایستاده بودم که ماموری سمتم آمد. با مشکوک شدن به من، مدارک شناسایی خودم و موتورم را خواست که هیچ مدرکی همراه نداشتم.

 

بعد چه شد؟

موتورم توقیف شد تا مدارک را بیاورم. منتظر ماندم آن مامور بازگردد و با او حرف بزنم تا شاید موتورم را پس دهد و به خانه بروم. در همین موقع متوجه یک خانواده و افراد دیگری شدم که تعداد آنها به ۲۰ نفر می‌رسید. آنها در بخش کوچکی از زمین بوستان والیبال بازی می‌کردند. جمعیت آنها زیاد بود. نمی‌دانم چطور شد با دیدن این همه جمعیت در آن زمین کوچک خنده‌ام گرفت و به متلک به آنها گفتم این تعداد شما برای بازی کم است، دو نفر دیگر اضافه کنید. فکر نمی‌کردم همین متلک بی‌مورد من باعث دعوا شود.

 

همان موقع اسید پاشیدی؟

نه. آن موقع مردی ازمیان جمعیتی که والیبال بازی می‌کردند، درحالی که با شنیدن متلک من ناراحت و عصبانی شده بود، به سمتم آمد و ضربه‌ای به صورتم زد که باعث شد ابرویم زخمی شود. بعد دعوا شد و با میانجیگری افراد دیگر ماجرا خاتمه یافت.

 

بعد چه کردی؟

به پلیس زنگ زدم، اما چون دعوا پایان گرفته بود، منتظر نشدم ماموران بیایند و به سمت خانه‌ام رفتم. خیلی از این کار آن مرد عصبانی بودم. نتوانستم خشم خود را کنترل کنم. تصمیم گرفتم به قصد انتقامگیری دوباره به بوستان بروم .

 

اسید را از کجا آوردی؟

اسید نبود. مایع لوله‌بازکن بود. از داخل خانه‌مان آن را برداشتم و سراسیمه بی‌آن‌که حرفی به خانواده‌ام بزنم، بیرون رفتم. در طول راه فقط به این فکر می‌کردم اسید را روی خودروی آن مرد بپاشم و از او انتقام بگیرم .

 

چطور اسید را پاشیدی؟

زمانی که به بوستان بازگشتم افرادی در آنجا بودند، اما چون هوا تاریک بود، من توجهی به افراد نکردم و به سمت خودروی پژو ۴۰۵ پارک شده در همان محل دعوا رفتم. به گمان این‌که این خودرو متعلق به همان مردی است که با من دعوا کرده است، در ظرف را باز کردم و محکم به سمت خودرو انداختم. سراسیمه هم فرار کردم.

 

می‌دانستی در این حادثه ۱۴ نفر مصدوم شدند؟

اصلا خبر نداشتم به کسی آسیبی وارد شده است. گمان کردم فقط خودرو آسیب دیده است. ترسیدم او به پلیس خبر دهد که به خانه نرفتم و در کوچه‌ها سرگردان بودم. یک ساعت بعد از حادثه فردی غریبه که نمی‌دانم چه کسی بود، با تلفن همراهم تماس گرفت و به من گفت اسیدپاشی‌ای که انجام داده‌ام باعث شده افرادی مصدوم شوند. حتی تعدادی کودک دچار سوختگی شده‌اند. با شنیدن این حرف‌ها خیلی شوکه شدم. خودم دو دختر داشتم و می‌دانستم حالا با این اتفاقی که افتاده خانواده‌هایشان چه درد و سختی را تحمل می‌کنند. من فقط می‌خواستم به خودروی پارک شده آسیب بزنم، نمی‌خواستم به کسی آسیبی وارد شود.

 

پشیمانی؟

خیلی. باورم نمی‌شود یک لحظه عصبانیتم باعث شد چنین اقدام تلخی را انجام دهم. ای کاش منتظر پلیس می‌ماندم تا با آمدن ماموران آنها به موضوع دعوا رسیدگی کنند، نه این‌که با یک تصمیم اشتباه این چنین به دیگران آسیب بزنم.

 

خانواده‌ات از ماجرا باخبر شده‌اند؟

بعد از بازداشت من متوجه شده‌اند. باورشان نمی‌شود من آن ۱۴ نفر را مصدوم کرده‌ام.

 

می‌دانی چه مجازاتی در انتظارت است؟

حتما مجازات سختی در انتظارم است. من به دیگران آسیب رساندم و امنیت جامعه را با اشتباهی که انجام دادم، به خطر انداختم. خیلی پشیمانم. امیدوارم حال مصدومان زودتر خوب شود.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *