بدشانسی، وجود رقیب و… عوامل مهمی در زندگی خانوادگی، شغلی و تحصیلی ما هستند اما در نهایت عامل نهایی خود ما هستیم؛ این است فرق فکری با نویدکیا
خبرنگار از محمود فکری درباره این میپرسد که چرا تیمش هر روز با یک ترکیب تازه به میدان میرود؛ فکری بیتوجه به این که این سوال دغدغه میلیونها هوادار تیمش است سالن کنفرانس را ترک میکند. نقطه مقابل او مربی جوان سپاهان بود یعنی محرم نویدکیا که تیمش بدون فوقستارهها در صدر است. محرم باانگیزه و بدونحاشیه جلو میرود. هر دوی این رفتارها در زندگی عادی ما هم وجود دارد. افرادی که نقدپذیر نیستند، همه را مقابل خودشان میدانند و افرادی که بهرغم مشکلات روی اصل کار تمرکز دارند. قصه فوتبال را با همین نکات میتوان به زندگی پیوند زد.
فاصله بین ادعای حرفه ای بودن در فوتبال ما، پولهایی که در آن رد و بدل میشود و ژستهای اهالیاش، با آنچیزی که در عمل میبینیم به طرز عجیبی زیاد است. فوتبالی که خیلی اوقات بیانگر وآینه وجود اشکالات اساسی در جامعه است. انگار فوتبال ما آمده تا بهجای بازیهای زیبا و پرگل، با حواشی بسیارش پر مخاطب باشد. فوتبالی که پر از دعوا و بیانیه است. کمتر زمانی بوده که در این فوتبال حال خوب را تجربه کرده باشیم. کمتر وقتی را سراغ داریم که فوتبالیها حس خوب را به جامعه تزریق کرده باشند. حاشیه در فوتبال دنیا همیشه بوده و هست. اما جنس حواشی فوتبال ما خیلی متفاوت است. طوری که ما لابهلای حواشی گاهی تجربه شیرینی از فوتبال را هم احساس میکنیم. مربیان و بازیکنان بعد از موفقیت باد در غبغب میاندازند و از خودشان تعریف میکنند. اما بعد از هر ناکامی زمین و زمان را به هم میدوزند؛ همه بد هستند، همه از داور گرفته تا مربی حریف تا تماشاگری که حالا در ورزشگاه نیست و بعدش هم از فدراسیون تا آب و هوا و کائنات و حتی نوع غذای قبل بازی فقط و فقط در راستای ناکامی تیم بازنده طراحی شده؛ ادعاهای تکراری. بعضیها مثل گلمحمدی کمتر، بعضیها مثل فکری بیشتر. فراموش نکنیم گلمحمدی یک بار بعد از دربی حذفی از افرادی گفت که نمیگذارند پرسپولیس موفق شود. اما روند موفقیتهای تیمش در آسیا همه را غافلگیر کرد و آن اتاق فکری که قرار بود مانع موفقیت آنها شود نیست و نابود شد تا دربی اخیر که ناگهان گلمحمدی یادش آمد دندان پزشک وزیر ورزش هنوز در هیئت مدیره تیمش حضور دارد و شرط و شروط گذاشت. شروطی که به محض موفقیتهای پرسپولیس به فراموشی سپرده شد. حالا هم محمود فکری که در نتیجهگیری متوسط بوده و در ارائه فوتبال تماشاگرپسند ضعیف، نه جواب سوال خبرنگاران را میدهد؛ نه مسئولیت شکست را قبول میکند؛ حتی می گوید نمی داند چرا بازیکنانش عملکرد خوبی ندارند. انگار مسئولیت بازیکن با مربی نیست. جالب است رفتار بازیکنان و مربیان ما چقدر هم تکراری و آشناست. خیلی از ما در اداره، در فامیل، در خانواده و حتی در مجتمع آپارتمانی یک رقیب جدی داریم که پشت ناکامیهای ماست. هیچ وقت نمیخواهیم کمکاری یا اشتباه خودمان را گردن بگیریم و علت ناکامیها را در خودمان پیدا کنیم. دوست داریم با فرافکنی، اطرافیان و گاهی خودمان را هم گول بزنیم و باور کنیم موفقیت حق ما بوده که به ناحق از ما سلب شده. سالها قبل افشین قطبی با تعریف و تمجید بعد برد و باخت، از تیم حریف، با ادبیات قلب شیر، بدون حاشیه و با رفتارهای تازهای به فوتبال ما آمد و از آن استقبال هم شد. این روزها محرم نویدکیا هم با همان الگو سپاهانی را که چندان پرمهره نیست تا صدر جدول برده. تیم او درگیر حواشی، دشمنان فرضی، چالش داوری، تقابل با فدراسیون و… نیست و خیلی خوب با تمرکز روی داشتهها نتیجه میگیرد. محرم با همان اخلاق ماخوذ بهحیای قدیم، با همان تواضع گذشته، دارد یک سپاهان دوست داشتنی و موفق را به فوتبال معرفی میکند. تیمی که سرحال است، حاشیه ندارد، حتی اگر داوری علیه آن باشد یک اشتباه را محصول یک اتاق فکر نمیداند و در نهایت میداند همه مشکلات میتوانند مانع موفقیت ما باشند اما همیشه عامل نهایی در تعیین سرنوشت خود ما هستیم. امیدواریم محرم نویدکیا در پیچ و تاب این فوتبال بی اخلاق و پرحاشیه در کسوت مربیگری همینطور باقی بماند. خلاصه این که کاش در زندگی شخصی، کاری و خانوادگی مثل محرم باشیم نه محمود خان.