زنی همراه با پسر و دخترش به اتهام مشارکت در قتل شوهرش صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به بیان آخرین دفاعیاتشان پرداختند.
زنی همراه با پسر و دخترش به اتهام مشارکت در قتل شوهرش صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به بیان آخرین دفاعیاتشان پرداختند.
دوازدهم دیماه سال ۹۲ پسر جوانی در ورامین به اداره پلیس خبر داد پدر ۴۳ سالهاش به نام ابراهیم که کارمند شرکت واحد است از خانه خارج و ناپدید شده است. این در حالی بود که همان روز جسدی در بیابانهای اطراف ورامین که با مشخصات این مرد مطابقت میکرد، پیدا شد.
با کشف جسد ابراهیم، تیم ویژهای از کارآگاهان برای رازگشایی مرگ او که با ضربات چاقو کشته شده بود، تشکیل شد. بازجویی از اعضای خانواده مقتول انجام شد و پلیس توانست سرنخهایی درباره این جنایت به دست آورد.عصمت همسر مقتول در ادامه بازجوییهای فنی اعتراف کرد که همراه پسر و دخترش شوهر خود را کشته است که پس از این اعتراف دختر ۲۲ سالهاش به نام مژگان و پسر ۱۵ سالهاش بهنام محسن به اتهام همکاری با او در این جنایت دستگیر شدند تا اینکه صبح دیروز محاکمه آنان در شعبه چهارم دادگاه کیفری انجام شد.محسن در بیان واقعه گفت: چند سالی بود که از دعوا و درگیریهای شب و روز پدر و مادرم خسته شده بودم، رابطههای پنهانی پدرم مرا عصبانی کرده بود و نمیدانستم چه کار کنم. آن روز وقتی پدرم صبح زود از خواب بیدار شد، فقط برای اینکه کمی او را بترسانم، با هم درگیر شدیم، بعد هم یک چاقوی دستهسیاه از آشپزخانه برداشتم و چند ضربه به پهلوهایش زدم. مادرم که تازه از خواب بلند شده بود، متوجه دعوایمان شد و خواست ما را از هم جدا کند که نتوانست و دستش زخمی شد. پدرم با ضربههای چاقو نقش بر زمین شد و در دم جان باخت. خیلی ترسیده بودم چون اصلاً نمیخواستم او را بکشم. برای اینکه صحنهسازی کنم جسد پدرم را به داخل خودرو که مال او بود کشاندم و با مادر و خواهرم که از این کار من سخت وحشتزده شده بودند، جسد پدرم را به بیابانهای ورامین بردیم و همانجا رها کردیم. مادرم از من خواست فوراً به پلیس اطلاع بدهیم ولی من مانع شدم و گفتم نزد پلیس میرویم و خبر میدهیم که پدرم گم شده است.
وقتی مأموران متوجه قتل شدند، از مادر و خواهرم خواستم که به پلیس بگویند آنها نیز در قتل پدرم مشارکت داشتند و هر سه نقشه قتل را طراحی کردهایم.محسن انگیزه خود را هوسرانی پدرش اعلام کرد و گفت: از اینکه میدیدم مادرم را اذیت میکند و رفتار مناسبی با او ندارد، کینهاش را به دل گرفته بودم.
عصمت همسر مقتول نیز در برابر قضات ایستاد و گفت: من در اظهارات اولیه خودم ادعا کردم که در قتل همسرم با دختر و پسرم شریک بودم اما واقعیت این است که برای حمایت از پسرم این کار را کردم تا محسن قصاص نشود.مژگان دختر خانواده نیز در آخرین دفاع اظهار کرد که در زمان قتل پدرش وقتی دست زخمی مادرش را دیده بیهوش شده و اصلاً در جریان قتل نبوده است.
در پایان محاکمه قضات دادگاه وارد شور شدند و قاضی عبداللهی اعلام کرد بزودی رأی دادگاه صادر خواهد شد.