بیشتر ما او را با برنامه انتقادی و پربیننده «صرفا جهتاطلاع» میشناسیم. برنامهای چند دقیقهای که با زبان طنز و صریح شناخته می شد و هرازگاهی خط قرمزهای تلویزیون را پشت سر میگذاشت. نویسنده کتابهای «۹۷۶ روز در پس کوچههای اروپا» و «روزنامهنگاری بدون درد و خونریزی» حالا از آن خبرنگار خجالتی به یکی از چالشیترین مجریهای رسانه ملی تبدیل شده است. دلاوری بعد از چند سال زندگی و کار رسانهای در بلژیک حالا به جز اجرای مستند «انقلاب جنسی»، اجرای رادیویی و چند فعالیت فرهنگی دیگر، برنامه «تهران ۲۰» را روی آنتن زنده میبرد. برنامهای که ویدئوهای جنجالیاش از انتقاد مجری به مسئولان هر هفته در فضایمجازی دست به دست میشود. مثلا همین هفته پیش «محمد دلاوری» میزبان رئیس انجمن قطعهسازان خودرو بود و انتقاداتش با عنوان «پراید کیلویی چند؟» در شبکههای اجتماعی بازنشر شد. همچنین گفتوگوی چالشی او با فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان، بگومگو با حناچی شهردار تهران و کنایههای تند و تیز به مسئولان بخشی از همه این جار وجنجالها بوده است. هرچند او معتقد است که مصاحبههایش یک دهم «هاردتاک»های خارجی هم چالش ندارد. در پرونده امروز «زندگی سلام» سراغ «محمد دلاوری» رفتیم و درباره این روزها و همه سختیهای اجرای یک برنامه مطالبهگر پرسیدیم.
خبرنگاری، اجرا، نویسندگی و کمی هم کاسبی!
محمد دلاوری سالها در قلب اروپا، زندگی و کار کرده است. به عنوان اولین سوال، یکی از چالشیترین سوالها را از او میپرسم. «شما در کشورهای دیگر هم زندگی کردید، هیچ وقت به رفتن از ایران فکر کردید؟» که پاسخ میدهد: «من هیچوقت به زندگی در خارج از این کشور فکر نمیکنم. نه اینکه چون خیلی آدم خوبی هستم بلکه ما فعالان فرهنگی که تولید محتوا میکنیم در زمین خودمان میتوانیم کارمان را انجام دهیم. ما مثل درختی هستیم که در زمین ایران میتوانیم میوه بدهیم. چون استنشاق در همین هوا و شناخت همین مردم است که به تولید محتوای درست و اصولی کمک میکند. ترجیح میدهم که بمانم و اندازه سر سوزنی مفید باشم تا اینکه فقط به زندگی شخصیام فکر کنم. این روزها کتاب سفرنامهام از اروپا به چاپ هشتم و «روزنامهنگاری بدون درد و خونریزی» هم به چاپ دوم رسیده است. به جز اینها در رادیو جوان کار میکنم. «جوان شهر» نام یک برنامه گفتوگو محور اجتماعی، فرهنگی است که با حضور کارشناسان، چهرههای برتر و نخبگان جامعه ایران به بررسی نیازهای روز جامعه و مخصوصا جوانان میپردازد. در این برنامه، افراد سرشناس که مسئولیتهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دارند به مناظره مینشینند تا درباره ناگفتنیترین مسائل جوانان گفتوگو کنند. من از خانوادهای بازاری میآیم و در فامیل ما، هیچ کس کار رسانهای نمیکند. من آدم معروف تمام فامیل هستم ولی کاسبی هم مزه خودش را دارد. من هم تلاش میکنم تا مقداری، راه آنها را ادامه بدهم.»
برای خوشایند مردم، حرف نمی زنم
«بعضی افراد میگویند که تو به مسئولان حمله میکنی و مردم، حمله کردن را دوست دارند ولی من هیچ وقت برای خوشایند مردم حرفی نمیزنم تا تحسینم کنند»، دلاوری با این مقدمه درباره نظر مردم درخصوص انتقادهایش به مسئولان میگوید: «جالب اینجاست که مردم هم هیچ وقت دنبال حمله کردن و انتقاد ناروا از مسئولان نیستند. خیلی وقتها به برنامه پیامک میزنند که بابت ادب و احترامی که به مهمان میگذاری و همچنین سوالات جدی از مسئولان متشکریم ! مردم انتظار پاسخ عقلانی و روشن دارند. نمیشود که مدیر باشید، خودرو و خانه خوب و حقوق بالا داشته باشید و بعد هم بگویید که من نمیتوانم کاری انجام بدهم. اگر نمیتوانید با یک خداحافظی خوشحالمان کنید! مثلا ما چطور باید سازمانهای عریض و طویل تعزیرات، حمایت از مصرف کننده، صمت، شورای رقابت، تنظیم بازار و دهها سازمان دیگر داشته باشیم، همه اینها حقوقهای خوب و کلان بگیرند اما بازار رها باشد؟ مدیر باید پاسخ بدهد که چه کرده است؟ اگر کاری نمیتواند بکند سازمانش را جمع کند. مگر ما وحی داریم که حتما چنین ساختاری باید داشته باشیم؟ کما اینکه فردا ممکن است خود من هم به مردم اعلام کنم که دیگر نمیتوانم حرفشان را بزنم. نمیتوانم، اجازه نمیدهند یا … اینجا پاسخ مردم چیست؟ میگویند اگر نمیتوانی برو خانهات و استراحت کن. حداقل یک برنامه درباره سفر و طبیعت درست کن تا سرگرم شویم. ما همه کارمند مردم هستیم و باید بدون هیچ بهانهای کارمان را انجام دهیم. اینکه مسئولی بیاید و تحریم و مسائل دیگر را بهانه کند تا کارش را انجام ندهد پذیرفتنی نیست.»
یک جاهایی مجبورم سر مسئولان داد بزنم
مجری «تهران ۲۰» درباره گفتوگوهای تند و تیزش و چگونگی انتخاب سوالهایی که از مهمان میشود، میگوید: «بعضیها فکر میکنند همه کنایهها و نقدهایی که وارد میشود با یک برنامهریزی قبلی است ولی من در همه جا تلاش کردم که حرف مردم را بزنم. مطمئنا در قضیه «تهران ۲۰» هم برنامهساز میدانسته که آمدهام تا برای مردم صحبت کنم. ما اتاق فکر داریم و برای موضوع گفتوگوی روی آنتن قبل از شروع آن، صحبت میکنیم اما این جور نیست که برای کلمه به کلمه صحبت مجری تصمیم گیری کنیم تا مهمان برنامه را زیر فشار بگذاریم. راستش را بخواهید خودم هم قلبا دوست ندارم مسئولی را زیر فشار بگذارم اما یک جاهایی مجبوریم با صدای بلند، سر مسئولان داد بزنیم که چقدر اشتباه میکنید؟ چقدر مردم را اذیت میکنید؟ ناچاریم حرفهایمان را به زبان بیاوریم اما هر حرفی را بگوییم یک نفر یا یک گروه، آزرده خاطر میشود. این برایم آسان نبوده است. تا حالا بارها تحت فشار بودم و تهدید شدم. مثلا یک بار یک نفر با تهیه کننده تماس گرفت و گفت که ما حسرت آنتن زنده را به دل مجریتان میگذاریم! اتفاقا سال گذشته که تندیس بهترین مجری سیما را گرفتم، بالای صحنه گفتم این تندیس را تقدیم میکنم به آن کسی که میخواست حسرت بر دلم بگذارد. این را هم بگویم که جنس فشارها البته فرق میکند. بعضیها در جلسات مختلف اینطور بیان میکنند که فلانی چنین مشکلی دارد و حاشیه سازی میکنند تا من را کنار بزنند. نمیخواهم اسم ببرم. به هرحال سازمانها و مسئولان هم تلاش میکنند ولی تلاششان زیبا نیست. من این وظیفه را پذیرفتم و پای سختیهایش هستم. صدا وسیما همین که با اجرای من مخالفتی ندارد یا حذفم نمیکند یک نوع حمایت است. از این بابت سپاسگزارم.»
بعضی مهمانهایمان
از گفت و گو میترسند
یکی از سوالهایی که ممکن است در ذهن همه شکل بگیرد، این است که این برنامه چطور مسئولان را دعوت میکند؟ به خصوص وقتی قرار است که با آنها وارد چالش شوید، چرا دعوتتان را میپذیرند؟ مجری برنامه جنجالی «تهران۲۰» درباره روند دعوت کردن مهمانان برنامهاش میگوید: «ما مثل همه برنامههای دیگر با مسئولان تماس میگیریم و دعوتشان میکنیم. بعضیها قبول میکنند و ما در خدمتشان هستیم. بعضیها هم تماس میگیرند و با ارتباطاتی که دارند به ما میرسانند که هر سوالی را مطرح نکنیم. بعضیها اما اصلا قبول نمیکنند که به برنامه بیایند. اگر آنها قبول نکنند کار ما تمام نمیشود. ما منتقدان را دعوت میکنیم که بیایند و علیه آنها صحبت کنند یا حتی روی آنتن اعلام میکنیم که فلان مسئول حاضر به پاسخ گویی نیست. پس در نتیجه مسئولی که تصمیم میگیرد قهر کند در حقیقت به ضرر خودش کار میکند. چون زبان ما را که نمیتواند ببندد. من معتقدم قهرکردن با رسانه پرسشگر جزو لوسترین کارهایی است که در هیچ جای دنیا سابقه ندارد. مسئولی که نتواند بعد از سالها مدیریت، پاسخ یک مجری را بدهد باید برای مدیریت و هوش و صلاحیت خودش نگران باشد چون میزان تسلط یک مجری شاید یک دهم تسلط آن مسئول به موضوع برنامه است. بعضیها البته نگران چالشی شدن بحث هستند اما میزان سختگیری ما در گفت وگوهایمان یک دهم هاردتاکهای خارجی است. این مسئولان اگر هاردتاکهای خارجی را ببینند تازه میفهمند مجری سخت و عصبانی یعنی چه؟ من اتفاقا بسیار ملایم و مهربان با مسئولان گفتوگو میکنم.»
شیمی، ویراستاری و اجراهای جنجالی
نکاتی کمتر شنیده شده درباره مسیری که
«دلاوری» تا امروز طی کرده است
محمد دلاوری متولد سال ۱۳۵۲ در تهران و دانش آموخته کارشناسی رشته شیمی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی است. وی از کودکی دوست داشته در رشته سینما درس بخواند اما مخالفت خانواده باعث شده دانشجوی رشته شیمی شود! با این حال و در دوران دانشجویی، کم کم دست به قلم میشود و کارش را به عنوان ویراستار در یک روزنامه شروع میکند. مسیر شغلی او خیلی زود به صداوسیما میافتد و سپس خبرنگاری را هم تجربه میکند.
معروف شدن با « صرفا جهت اطلاع»
«صرفاً جهت اطلاع» نام یک برنامه خبری بود که پنج شنبه شبها در اخبار ۲۰:۳۰ شبکه ۲ پخش می شد و نگاهی انتقادی و طنزآلود به اتفاقات خبری هفته داشت. اولین مجری این برنامه، دلاوری و یکی از معروفترین آیتمهایش، لالایی بود! بخشی که نشان میداد بعضی مسئولان در همایشها، میخوابند و روی آن تصویر، صدای لالایی میگذاشتند. هرچه که بود، این برنامه با استقبال مردم رو به رو و باعث شد تا دلاوری به یک مجری معروف تبدیل شود.
ماموریتهای کاری از لبنان و عراق تا بلژیک
اواسط سال ۹۰ بود که آخرین قسمت برنامه «صرفا جهت اطلاع» پخش شد و همیشه حرف و حدیثهایی درباره دلایل توقف این بسته خبری وجود داشت. بعد از این اتفاق، دلاوری به عنوان خبرنگار صداوسیما، چندین و چند ماموریت کاری به کشورهای مختلف رفت. از ماموریتهای دو و سه هفتهای به لبنان و عراق گرفته تا ماموریت دو سال و نیمه به بلژیک. او مسئولیت مدیریت دفتر صداوسیما در این کشور را برعهده داشت.
نوشتن کتابی از خاطراتش در اروپا
با این که گزارشهای خبریاش در بلژیک خیلی دیده نمیشد اما فرصتی برای دلاوری فراهم شد تا دوباره دست به قلم شود. کتاب «۹۷۶ روز در پسکوچههای اروپا» بیشتر از آن که کتاب خاطرات باشد، برشهایی خواندنی از زندگی دلاوری در طول سه سال زندگیاش در قامت خبرنگار در اروپاست. او در این کتاب ماجراهای جذاب روزمره خود را در برخورد با مسائل مختلف بیان کرده است و به نوعی مخاطب را با عمق فرهنگ، سیاست، اقتصاد و جامعه اروپا آشنا میسازد. او همچنین در اواخر سال گذشته، کتاب دیگری به نام «روزنامهنگاری بدون درد و خونریزی» را راهی باز نشر کرد. این کتاب شامل ۱۳گفتوگو با اصحاب رسانه است که در میانشان از فعال رسانهایِ زندانرفته و سردبیری که دمبهدم رسانهاش توقیف شده تا نویسنده و مدیر رسانهای با بیشترین تقید و تعهد به حاکمیت، وجود دارد.
از « توقف ممنوع» و «پایش» تا « تهران ۲۰»
مهر ماه سال ۹۵ بود که خبر شروع یک برنامه تلویزیونی گفتوگو محور به نام «توقف ممنوع» با اجرای دلاوری شنیده شد.چند وقت بعدش، دلاوری مجری برنامه پربیننده «پایش» شد و سپس در مهر ۹۸ به عنوان مجری ویژه برنامه «منِ او» که به مناسبت ایام اربعین از شبکه یک سیما پخش میشد، انتخاب شد. هم اکنون هم مجری برنامه «تهران۲۰» است که به موضوعات اجتماعی مرتبط با زندگی مردم در تهران و سایر کلان شهرها میپردازد. این برنامه اکنون از شنبه تا چهارشنبه در ساعت ۲۰ از شبکه ۵ صدا و سیما پخش و یکی از جنجالیترین برنامههای زنده تلویزیون محسوب میشود.
مجری برتر سال ۹۷ و مستندهای انقلابجنسی
در اسفند ماه ۹۷، تندیس و لوح افتخار پنجمین جشنواره تلویزیونی جامجم در بخش بهترین اجرا به محمد دلاوری برای پایش تعلق گرفت. همچنین محمد دلاوری در کنار پژمان بازغی، سروش صحت، ضیا، علیخانی، محمدرضا علیمردانی و مهران مدیری به عنوان یکی از نامزدهای بهترین چهره تلویزیونی بیستمین جشن سینمایی و تلویزیونی دنیای تصویر(جشن حافظ) که برنامههای آنان از بعد از نوروز ۹۸ تا نوروز ۹۹ در صداوسیما یا فضای مجازی پخش شدهاند، انتخاب شد. در ضمن، دلاوری مجری سری مستندهای «انقلاب جنسی» است که درباره پدیده انقلاب جنسی در جوامع در حال تحول از سنت به مدرنیته هستند.
اوضاعمان را
سیاه نمیبینم
ولـی…
یکی از انتقادهایی که به اجراهای دلاوری وارد میشود، ندیدن نقاط قوت افراد و سازمانهاست. در این باره میگوید: «بعضیها فکر میکنند اینکه من انتقاد میکنم یعنی مشکلات و آینده را سیاه میبینم، درصورتی که اینطور نیست. من میگویم سیستم اداری کشور ما یک سیستم کهنه و بی سر و سامان است. در یک تشکیلات کهنه همه جور جانوری مثل دزد، اختلاسگر، منفعتطلب و … رشد میکنند. اینها مثل موش و سوسک میمانند. جانور موذی در یک فضای نمور و کهنه رشد میکند و سیستم اداری ما هم پر از نقطههای کهنه و نمور و پر از قوانین کهنه و سازمانهای موازی است. این جور جاها مکانهای خوبی است برای اینکه موشها و سوسکها رشد کنند. به همین دلیل است که ما هر طرف را سم پاشی میکنیم، سوسکها و موشها از یک جای دیگر خارج میشوند. اگر بخواهیم تحول ایجاد کنیم باید این ساختمان را عایقبندی و قسمتهای پوسیدهاش را ترمیم کنیم. وگرنه هرچقدر آدمهایی مثل ما و اهالی رسانه و حتی پرقدرتتر از ما مثل قوه قضاییه یک لانه سوسک را ببندند دوباره یک لانه سوسک دیگر باز میشود. چون این زمین، نمور است. ما در رسانه مدام فریاد میزنیم که فلان جا دارد اتفاق بدی میافتد. قوه قضاییه هم بخشی از قسمتهای تاریک را پیدا میکند و به میز محاکمه میکشاند ولی بالاخره یک روزی باید همه مسئولان دور هم جمع بشوند و یک طرح عمیق عملیاتی بلند مدت بریزند و همه با اجماع این طرح را اجرا کنند تا به نظام دیوان سالار اداریمان جاروی اساسی بزنیم. ما تا وقتی قوانین انباشته کهنه را پالایش نکنیم، تا وقتی سازمانهایی را که فقط برای مکیدن بودجه ایجاد شدند تعطیل و قوانین را شفاف نکنیم اتفاق مهمی نمیافتد. ما در رسانه فعلا کارمان این است که نگذاریم آلودگیها گسترش جدی پیدا کند. تا همین اندازه موثر هستیم و نباید نادیدهاش بگیریم. من اوضاع را خیلی سیاه نمیبینم اما هشدارهای جدی درباره خیلی چیزها دارم. معتقدم نیاز به یک تحرک اورژانسی داریم.»