دوشنبه , ۳ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۷:۳۷ بعد از ظهر به وقت تهران

مرگ هولناک خواستگار در خانه زن قاتل / این زن در خارج آموزش نظامی دیده + عکس

 زنی جوان که با عضویت در گروهک منافقین آموزش های تروریستی دیده است خواستگارش را کشت.

%postname%

رسیدگی به این پرونده از چهارم خردادماه سال ۹۰  به دنبال ناپدید شدن مرد ۴۵ساله ای به نام علیرضا آغاز شد. همسر این مرد گفت:

شوهرم  از خانه مان بیرون رفت اما دیگر برنگشت.چندین بار با شماره موبایلش تماس گرفته ام اما گوشی اش خاموش است ومی ترسم بلایی بر سرش آمده باشد.

تلاش براز افشای راز ناپدید شدن علیرضا آغاز شده بود که دو روز بعد ، ماموران کلانتری ۱۰۶ شهید نامجو ، جنازه مردی را در خیابان بازرگان یافتند که صورت وی به شدت سوخته بود. بررسی ها نشان می داد جنازه متعلق به علیرضا است.

هشت روز از این ماجرا گذشته بود که  خودروی سواری علیرضا نیز در خیابان پاسداران – خیابان بوستان ششم- پیدا شد و کاراگاهان دریافتند علیرضا  جاعل سابقه دار بوده است.پلیس در ادامه تجسس  ها ، به رابطه  پنهانی علیرضا با زن ۴۹ ساله ای به نام معصومه  پی برد و این زن را در خیابان شهید بهشتی تهران  دستگیر کرد.

معصومه در بازجویی ها  ادعای بی گناهی را مطرح کرد و گفت: علیرضا با این ادعا که می تواند برایم وام قرض الحسنه بگیرد هفت میلیون تومان از من گرفت اما ناگهان ناپدید شد و دیگر او را ندیدم.

پلیس با توجه به تناقض گویی های  معصومه به بازرسی خانه اش پرداخت و آثار باقی مانده از خون را در حمام پیدا کرد.این در حالی بود که زن دروغگوهمچنان ادعا می کرد از سرنوشت علیرضا بی اطلاع است.

در ادامه بررسی ها  پلیس به تحقیق از همسایه های معصومه پرداخت. مرد همسایه گفت: اوایل خرداد ماه معصومه نزد من گفت که مقداری شربت آلبالو روی قالی خانه اش ریخته و برای شست و شو و پهن کردن آن ، نیاز به کمک دارد. من هم قبول کردم تا به زن تنها کمک کنم. هنگام شستن فرش متوجه شدم قالی آغشته به خون  است اما معصومه اصرار داشت  تا قبول کنم لکه های قرمز آثار شربت آلبالو است .

 ۲۰ ماه از بازداشت معصومه گذشته  و مشخص شده بود این زن قبلا عضو سابق گروهک تروریستی منافقین و در کمپ اشرف بوده  و به مدت سه سال در پایگاه گروهک منافقین ، آموزش‌های تروریستی دیده  بود.

معصومه در این مرحله لب به اعتراف گشودو گفت: با نقشه از پیش طراحی شده علیرضا را به خانه ام کشاندم و پس از تعارف آبمیوه آغشته به مواد بیهوشی او را با ضربه های چکش کشتم.  این زن در شعبه ۷۴دادگاه کیفری سابق  استان تهران  پای میز محاکمه ایستاد و سناریوی تازه ای را به عنوان انگیزه جنایت مطرح کرد.

این زن گفت: من صاحب یک شرکت بودم و در سال ۸۳ در زمینه کاری با علیرضا آشنا شدم. او پس از مدتی به من ابراز علاقه کرد. علیرضا ساعت ۱۲ شب  سوم خرداد به خانه ام آمد. من برای  ازدواج با او شرایطی را مطرح کردم که پذیرفت. به همین خاطر شرایطم را روی یک برگه نوشتم تا او امضا کند اما قبول نکرد و ناگهان به سمتم حمله ور شد. من هم از ترسم با چکشی که روی میز قرار داشت پنج ضربه به سرش زدم.

در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و معصومه را به قصاص محکوم کرد.

دراین بین  رییس قوه قضاییه  با بررسی این پرونده اعلام کرد به خاطر اینکه فرزند صغیر قربانی هنوز  به سن قانونی  نرسیده  نباید حکم اجرا شود.با طرح این ایراد  حکم صادره در دیوان عالی کشور شکست و پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد.

در این مدت معصومه توانست با پرداخت دیه ۱۱۰ میلیون تومانی رضایت اولیای دم را جلب کند. قرار بود  این زن در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران  از جنبه عمومی جرم محاکمه شود اما  این جلسه به  خاطر استعلام  نظر رییس قوه قضاییه  به بعد موکول شد تا رییس قوه قضاییه  از طرف فرزند صغیر قربانی اظهارنظر کند.

%postname%

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *