آمارهای سازمان ثبت احوال نشان میدهد در سال ۹۴ تا انتهای آذرماه، ۱۲۰ هزار و ۲۴۰ ازدواج ثبت شده که نسبت به سال قبل ۳.۴ درصد کاهش داشته است. ۱۲۲ هزار و ۳۴۰ طلاق نیز به ثبت رسیده که نسبت به سال گذشته، ۴.۲ درصد افزایش داشته است. در این میان، ازدوج در میان کرمانیها از همهجا بیشتر شده است.
ازدواج در این استان با ۱۹ هزار و ۹۲۱ مورد، رشد ۱۷ درصدی داشته و بعد از آن ایلام با ۴ هزار و ۴۳۲ مورد و رشد ۵.۲ درصدی و اصفهان با ۲۹ هزار و ۷۰۹ مورد و رشد ۳.۶ درصدی، بیشترین آمار ازدواج را داشتهاند. بیشترین کاهش ازدواج نیز در استانهای سمنان با ۱۴.۵ درصد، آذربایجان شرقی با ۱۲.۳ درصد و خراسان رضوی با ۱۲.۱ درصد اتفاق افتاده است. تا انتهای آذرماه ۹۴ در پایتخت نیز ۶۶ هزار و ۵۴۶ مورد ازدواج به ثبت رسیده که از رشد یکدرصدی برخوردار بوده است.
اما بررسی وضعیت طلاق در استانهای مختلف نشان میدهد کرمانیها که در رشد ازدواج در صدر بودند، در افزایش طلاق نیز رتبه اول را دارند. در ۹ماهه اول سال ۹۴، ۳ هزار و ۷۳۱ مورد طلاق در کرمان به ثبت رسیده که نسبت به سال گذشته، ۵۰ درصد بیشتر شده است. بررسی وضعیت هزینه و درآمد خانوار مردم در کرمان نشان میدهد آنها با ۳۳ میلیون هزینه در سال ۹۳، حدود یک میلیون بیشتر از میانگین کشوری برای زندگیشان خرج کردهاند و در مقابل با ۳۰ میلیون درآمد، حدود یک میلیون نیز کمتر از میانگین کشور درآمد داشتهاند.
استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای محروم کشور به حساب میآید که میانگین هزینه خانوارهای آن در سال گذشته با ۴۴ میلیون، حدود ۱۲ میلیون تومان از میانگین کشوری بالاتر بوده است. در مقابل وضعیت درآمدی در این استان نیز نشان میدهد سال پیش خانوارهای آن ۳۱ میلیون تومان درآمد داشتهاند.
این عدد اگرچه با میانگین کشوری برابری میکند، اما نشان از کسری بودجه ۱۳ میلیون تومانی در هزینه خانوارهای کهگیلویه و بویراحمد دارد. سیستان و بلوچستان نیز با ۳۲.۳ درصد افزایش طلاق، بعد از این استان در جایگاه سوم قرار دارد. هزینه زندگی سیستانیها در سال گذشته با ۱۹ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان از میانگین کشوری حدود ۱۱ میلیون کمتر بوده اما درآمد یک سال آنها نیز با رقم ۱۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، حدود ۱۳ میلیون تومان کمتر از میانگین کشوری بوده و کسری ۲ میلیون تومانی را در بودجه خانوار نشان میدهد.
به اعتقاد بسیاری از جامعهشناسان و اقتصاددانان و براساس مطالعات پژوهشی، مشکلات معیشتی خانوار یکی از دلایل اصلی طلاقهاست. بررسی گزارش نیروی کار مرکز آمار ایران نیز نشان میدهد بیکاری در بعضی از این استانها، وضعیت بحرانی دارد.
در حالی که نرخ عمومی بیکاری در پاییز سال ۹۴، ۱۰.۵ درصد بوده است، استان کهگیلویه و بویراحمد با ۱۷ درصد بعد از کرمانشاه، بی کارترین استان کشور بوده است. نرخ بیکاری این استان نسبت به سال گذشته ۳.۳ درصد افزایش یافته است.
اما طلاق در استانهای سمنان با ۷۲۹ مورد طلاق و کاهش ۱۷.۱ درصدی، خراسان رضوی با ۱۲ هزار و ۳۰۶ مورد و کاهش ۱۰.۳ درصدی، و استانهای تهران و مرکزی نیز با ۲۳ هزار و ۴۱۸، و ۲ هزار و ۵۰۳ مورد نسبت به سال گذشته ۲.۶ درصد کاهش داشته است.
بررسی آمارهای سازمان ثبت احوال نشان میدهد از سال۹۰ رشد منفی ازدواج در کشور اتفاق افتاده است؛ به طوری که نرخ ازدواج در سال ۹۰ منفی ۱.۹ درصد، در سال ۹۱ منفی ۵.۱ درصد و در سال ۹۲ نیز با کاهش منفی ۶.۷ درصدی مواجه شده است. بنابر گزارش سازمان ثبت احوال کشور در سال ۹۲، ۷۷۴ هزار و ۵۱۳ ازدواج و همچنین ۱۵۵ هزار و ۳۶۹ طلاق به ثبت رسیده است و بر این اساس، نسبت ازدواج به طلاق ۵ بوده است، به این معنی که در مقابل هر ۵ ازدواج، یک طلاق به ثبت رسیده است. در سال ۹۳ کاهش ۶٫۵ درصدی نرخ ازدواج و افزایش ۵٫۳ درصدی نرخ طلاق اتفاق افتاده و نسبت ازدواج به طلاق از رقم ۵، به ۴٫۴ رسیده، به این ترتیب در این سال ۷۲۴ هزار و ۳۲۴ ازدواج، و ۱۶۳ هزار و ۵۶۹ طلاق ثبت شده است.
علیاکبر محزون، مدیرکل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال آماری نیز از پدیده خانوارهای تکنفره ارائه کرده است. او میگوید: «در چند دهه گذشته آمار خانوادههای گسترده از ۱۰ درصد به کمتر از ۴ درصد رسیده است. خانواده تکنفره نیز در حال افزایش است؛ به طوری که آمار این خانوادهها از ۵.۲ درصد در سال ۸۵ به ۷.۱ درصد در آخرین سرشماری رسیده و در مقایسه با آمار دهههای قبل افزایش داشته است.»
علیاصغر سعیدی، مدیر گروه برنامهریزی و رفاه اجتماعی دانشگاه تهران برای تبیین وضعیت خانوارهای تکنفره میگوید: «خانوادهها اکنون در ایران چندین دهه است که وارد ساخت خانواده هستهای شدهاند و اخیراً نیز مسئله کاهش باروری که از ۳-۲ دهه گذشته آغاز شده است، ساختارهای قبلی خانواده در ایران را دگرگون کرده است. تحرک اجتماعی در جامعه ایران از سه دهه گذشته تاکنون، بسیار بیش از حد انتظار بوده است و همین مسئله موجب شده که افراد احساس کنند که برخلاف گذشته که از طریق تقاضای بالای باروری میتوانستند با خانواده منسجمتر و پرتعدادتری رفاه خود را به دست آورند، حالا راههای دیگری را برای به دست آوردن رفاه، تجربه کنند.»
مشکلات جنسی، عامل ۸۰ درصد از طلاقها
حدود ۱۰۰ دختر با چادر سپید و یا مانتو و روسریهای رنگی، کنار ۱۰۰ پسر در سالن همایش بزرگی کنار هم نشستهاند. در مقابل آنها، مردی کنار یک وایتبرد ایستاده و با لهجه مشهدی، برای دانشجویان دانشگاه تهران که در جریان مراسم ازدواج دانشجویی به مشهد آمدهاند، سخنرانی میکند. دکتر حبشی، روانشناس و مشاور خانواده میگوید: «در همین شهر مشهد که شهری مذهبی است، پژوهشها نشان میدهد عامل ۸۰ درصد طلاقها، مسائل جنسی و عدم رضایت جنسی زوجین است.
برخلاف چیزی که به نظر میرسد بیشتر مشکلات اقتصادی باشد، مشکلات مربوط به رابطه زناشویی است. این مسائل در جامعه ما تابو شده و افراد نه از آن صحبت میکنند و نه میدانند باید برایش آموزش ببینند. این کاملا برخلاف آموزههایی است که در اسلام داریم.» او روی تخته، نموداری از وضعیت و تفاوتهای رسیدن به رضایت جنسی زن و مرد رسم میکند و به صحبتهایش با صراحت تمام ادامه میدهد.
از اوایل دهه ۹۰، ارقام ۶۰، ۷۰ و ۸۰ برای سهم مسائل جنسی در طلاق توسط کارشناسان مختلف بیان میشد و همه بر اینکه بیش از نیمی از طلاقها به دلیل بحرانهای جنسی است، تاکید داشتند اما این بحث، بهتازگی در برنامههای رسمی نهادهای سیاستگذار و اجرایی وارد شده است.
کاظم فروتن، رئیس ششمین کنگره خانواده و سلامت جنسی در مراسمی که چند هفته پیش برگزار شد و در آن مسئولان وزارت بهداشت حضور داشتند، گفت: «ما باید سکسولوژیست مبتنی بر آموزههای دینی و فرهنگی خود تربیت کنیم. زیرا اسلام همانطور که به اقتصاد، سیاست، آخرت و معاد توجه دارد به اخلاق جنسی و سلامت جنسی هم توجه دارد و با صراحت راهکارهای خود را برای ارضای صحیح نیازهای جنسی بشر مطرح کرده است.
سیاستگذاران و مدیران کشور لازم است برای رفع اختلالهای جنسی، عاطفی و رفتاری و به منظور کاهش طلاق ناشی از این اختلالها کلینیکهای سلامت خانواده را در استانها راهاندازی کنند؛ موضوعی که تحت عنوان کلینیکهای سلامت جنسی در برنامه وزارت بهداشت قرار دارد. هرچند این کلینیکها باید بتوانند انحرافات جنسی را نیز درمان کنند ولی ضروری است جایگاه رسمی خانواده بهعنوان محور اصلی آن مورد توجه قرار گیرد.»
مریم هوشمند، روانپزشک خانواده، اعتقاد دارد نداشتن مهارت ارتباط جنسی، مسئله اصلی این نوع طلاقهاست. او میگوید: «مشکل بزرگی است که افراد نهتنها مهارت ارتباط جنسی را ندارند بلکه نمیتوانند این مشکل را هم مطرح کنند. مشکل عدم مهارت در ارتباط جنسی بسیار بیشتر از ناتوانیهای جنسی است چون هیچ آموزش جنسی به افراد وجود ندارد و آنها ناگزیرند به
آموزشهای غیرمعتبر مراجعه کنند و همین باعث ایجاد تصورات و توقعات اشتباه در افراد میشود و چون با واقعیت مطابق نیست دچار ناامیدی جنسی میشوند و احساس میکنند که رابطه جنسی خوبی ندارند. همین مسئله باعت احساس خشم و دوری زوجین از هم می شود که تبعات زیادی را در بر خواهد داشت که از آن جمله رابطههای موازی است چون افراد تصور میکنند لذتی وجود دارد که آنها هرگز تجریه نکردهاند و همین امر آمار خیانت را هم بالا میبرد.»
منبع :ماهنامه آینده نگر