رضا مهماندوست یکی از بزرگترین مربیان تکواندوی جهان است که چهار بار ازسوی فدراسیون جهانی به عنوان بهترین مربی جهان انتخاب شده است. او چندالیاست که در تیم ملی تکواندوی اذربایجان مشغول به کار است و با این تیم عنوان های خوبی را تا اینجایکار کسب کرده است.
رضا مهماندوست، یکی از پرافتخارترین مربیان تکواندو کشورمان است که در سالهای اخیر درخشش خوبی در تکواندو جهان داشته و توانسته چهار بار ازسوی فدراسیون جهانی به عنوان بهترین مربی جهان انتخاب شود. او سال ۲۰۱۶ را برای ورزش ایران، سالی قابل اعتنا کرد چرا که یکبار دیگر عنوان بهترین مربی تکواندو جهان در بخش آقایان را از آن خود کرد.
رحمان احمدی
به گزارش ایران آنلاین,او چند سالی است که هدایت تیم ملی آذربایجان را برعهده دارد و این کشور با سرمربیگری مربی ایرانیاش توانسته دو بار قهرمان جام جهانی شود. تیم مهماندوست در المپیک ریو هم یک مدال طلا و دو برنز برای آذربایجان به ارمغان آورد و همین باعث شد که رئیس جمهوری این کشور بالاترین نشان دولتی را به سرمربی ایرانی تیم ملی تکواندو اهدا کند. خبرنگار «ایران» با این مربی افتخارآفرین که خیلیها معتقدند جایش در روزهای افول تکواندو ایران در تیم ملی خالی است، گفتوگویی انجام داده که خواندن آن توصیه میشود.
آقای مهماندوست! تیم ملی تکواندو جمهوری آذربایجان برای دومین بار با هدایت شما قهرمان جام جهانی شد و شما هم برای چهارمین بار بهترین مربی جهان شدید، راز موفقیت خود را در چه میدانید؟
ما در تیم ملی تکواندو جمهوری جمهوری آذربایجان خیلی کارها میکنیم. هر مربی برای خودش سبکی دارد. سعی میکنیم سبک مبارزات ما با بقیه تیمهای دنیا فرق داشته باشد چون شیوههای مبارزه وقتی به هم نزدیک باشد، برد و باختها هم به هم نزدیک میشود، ولی وقتی در مبارزه با سبکهای جدید کار میکنید هماهنگ شدن با شما کار را سختتر میکند. در بعد روانی نیز مثل کسی که بازیکنهایش را هیپنوتیزم کند، روی تک تک بازیکنها خیلی کار میکنم.
در واقع مثل این است که من هم آنها را هیپنوتیزم میکنم. اما با روش مربیگری و کار روی مسائل روحی و روانی آنها. مربیگری مثل یک پازل است، مربی باید تمام نقاط این پازل را کامل بچیند، وقتی روی بخش فنی کار کنی اما روی مسائل روحی- روانی و آمادگی جسمانی کار نکنی، تیم موفق نمیشود. البته شخصیت بازیکن، تغذیه، کنترل رفت و آمد و بموقع خوابیدن هم مهم است و باید روی تمام اینها کار شود. یک بازیکن برای اینکه به موفقیت برسد، باید حرفهای زندگی کند، مجموع اینها یک پازل را کامل میکند تا یک تیم نتیجه بگیرد.
به نظر میرسد حضور شما در جمهوری آذربایجان فرصتی برای تکواندوکاران ایرانی پیش آورده که اگر در داخل با مشکل مواجه شدند، بتوانند توانمندی خود را آنجا به منصه ظهور برسانند. دراین باره چه نظری دارید؟
من مربی هستم و نفراتی که معرفی میشوند، پرورش میدهم. ایرانی، آذری، روسی یا کوبایی، چون کشورهایی که به لحاظ داشتن جمعیت قهرمان و منابع انسانی ضعیف باشند، باید لژیونر جذب کنند، این تا زمانی است که آن کشور از لحاظ قدرت در آن رشته به خودکفایی برسد. آن موقع است که جذب لژیونر قطع میشود.
خیلی از کشورهای دنیا مثل امریکا، انگلیس و آلمان به دلیل این که لژیونر میگیرند، در خیلی رشتهها حرف اول را میزنند، این یک چیز طبیعی است. ولی در کشور ما این بحث طور دیگری جا افتاده، اگر کسی انتخاب شد مسألهای نیست اما اگر انتخاب نشد، باید زندگی را فراموش کرده و خود را عقبمانده اجتماع بداند. در صورتی که در کشورهای دیگر این گونه نیست، شما برای اینکه خودت را نشان بدهی، تا وقتی شانس داری که قویتر از تو در کشور نباشد نه اینکه شانس را از شما بگیرند، بنابراین میروی شانس خود را در جای دیگری امتحان میکنی، بحث خیانت که برخیها آن را پیش میکشند، مطرح نیست. ورزش الان صنعت شده و با آن پول درمیآورند ولی در کشور ما هنوز به خاطر اینکه نمیتوانیم داشتههای خود را حفظ کرده یا در جایگاه درست از آنها استفاده کنیم، سیستم را به هم میریزیم.
قهرمانی شما در رقابتهای جهانی باکو آنقدر دور از انتظار بود که هیچ کس باور نمیکرد با این اقتدار قهرمان جهان شوید!
برد ما دور از انتظار هم نبود چون برای این رقابتها آمادگی کامل داشتیم و کار خود را از همان ابتدا با هدف کسب عنوان قهرمانی آغاز کرده و همه رقبا را نیز با اختلاف زیاد شکست دادیم، قبل ازاین رقابتها ما با چهار بازیکن قهرمان بازیهای اروپا شدیم. در بخش مردان سه مدال طلا گرفتیم، در ترکیه قهرمان کاپ اروپا و در رشته تیمی هم برای اولین بار قهرمان جام جهانی مکزیک شدیم. بعد ازآن در المپیک شرکت کردیم، در بخش مردان با دو شرکت کننده توانستیم یک طلا و یک برنز بگیریم، در بخش زنان نیز یک برنز گرفتیم.
این برای اولین بار بود که در جمهوری آذربایجان اتفاق میافتاد. دوباره در باکوی جمهوری آذربایجان در بخش تیمی مردان هم قهرمان جهان شدیم. مهمتر از همه، جمهوری آذربایجانیها بعد از ۱۴ سال موفق شدند مدال کسب کنند. هر کسی تلاش کند، مزد زحماتش را میگیرد. شاگردان من هم تلاش کردند و توانستیم به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کنیم.
به هرحال قبول کردن واقعیت سخت است تا زمانی که پیشرفت دیگران را قبول نداشته باشید، این اتفاقات رخ خواهد داد. به نظر میرسد مسئولان فدراسیون هنوز در باد مدالهایی که چند سال پیش کسب شده، خوابیدهاند و نمیخواهند واقعیت را قبول کنند که امکان دارد این اتفاق باز هم تکرار شود. مسئولان فدراسیون به جای آن که شکستشان را بپذیرند و بگویند که انشاءالله با کمک هم اشکالات را رفع میکنیم تا نتیجه بگیریم، همیشه به دیگران بدگویی میکنند، مرا مزدور خطاب میکنند و شاگردم را خائن میخوانند. کار از ریشه خراب است، وقتی شما واقعیتها را به مردم نمیگویید، فقط خود را توجیه میکنید.
وقتی تیم ما اول شد، شایعه کردند که آذریها تبانی کردند که در گروه آسان بیفتند، برای یک کشور زشت است که این حرفها را مطرح کند. وقتی قرعهکشی در حضور تمامی مربیان و رؤسای فدراسیونها به صورت رایانهای انجام میشود، دیگر تبانی معنی ندارد، یعنی کشور میزبان در یک گروه، بهترین تیم دنیا هم در گروه دیگر قرار میگیرد بقیه تیمها را رایانه میچیند! مگر تیم ایران با اختلاف زیاد به ترکیه نباخت ولی ما ترکیه را با فاصله ۳۰ امتیاز بردیم یا کره که ایران را با اختلاف زیاد برد، ما ۲۱ بر ۵ این کشور را شکست دادیم.
بهترین مربی جهان شدن در کشوری غیر از ایران چه حسی دارد؟
خیلی در این بازیها نیستم و دنبال این هم نیستم که بهترین مربی چه کسی است. همیشه سعی میکنم کارم را درست انجام دهم و از بزرگترهای خودم که بهترین مربیان جهان هم هستند درس بگیرم. وقتی که شما پیروز شدی این باعث شکست دیگران میشود، من که نمیخواهم خودم را نشان بدهم و کسی را شکست بدهم یا خدای نکرده تحقیرش کنم. این یک سیستم است، وقتی شما اول شوی، نفرات بعد دوم و سوم میشوند.
اگر قرار باشد لوح تقدیر بهترین مربی جهان را به فردی تقدیم کنی، آن را به چه کسی اهدا میکنی؟
(میخندد) واقعیتش را بگویم؟
بله، واقعیت را بگویید.
این جایزه را به خودم میدهم. این را از روی ریا نمیگویم بلکه از صمیم قلب و از ته دلم میگویم. من خیلی در ایران سختی کشیدم و مورد بی مهری قرار گرفتم، زمانی که بچههایم به دلیل بیماری با مرگ دست و پنجه نرم میکردند، به تنهایی به خارج آمدم و خودم را ثابت کردم و امیدوارم این روند ادامه پیدا کند. در این مدت فقط شما رسانهها و مردم بودید که از من حمایت کردید، آخر هم زورتان به اینها نرسید.
پاداش شما در جمهوری آذربایجان چقدر بوده است؟
پاداش خاصی نیست که اعلام کنم جمهوری آذربایجان هم مثل بقیه کشورها قوانینی دارد، ورزشکاری که مدال طلای المپیک بگیرد به پول کشور خودش ۴۰۰ هزار «منات» دریافت میکند، نصف جایزه یک ورزشکار را هم به مربی پرداخت میکنند. حال در رقابتهای جهانی یا اروپایی یک مدال طلا بگیرند یا ۱۰ مدال، پاداش یک مدال پرداخت میشود، برای مسابقات جهانی پاداش آنچنانی نداریم و فقط در مسابقات المپیک و قهرمانی جهان است که هر پاداشی که به ورزشکار پرداخت میشود، نصف آن را به مربی میدهند.
میزان دریافتی شما در خارج از کشور چقدر است؟
در تایوان ۸ هزار دلار و در جمهوری آذربایجان ۱۰ هزار دلار در ماه دریافت میکردم ولی هیچ وقت به خاطر پول، کشورم را ترک نکردم، بلکه به خاطر مسئولیتی بود که نسبت به کار و خانوادهام داشتم. قبل از اینکه ایران را ترک کنم، این طور نبود که امروز استعفا بدهم و فردا از ایران بروم. دو سال خانهنشین بودم با دو، سه بچه مریض که هیچ درآمدی هم نداشتم. اینها را میگویم که تأکید کنم این گونه نبود که کشورم را به خاطر پول رها کنم. چون مربی هستم، باید خودم را در کورس مربیگری دنیا نگه دارم، مجبور شدم پیشنهاد خارجیها را قبول کنم. در مدتی که در ایران بودم، هیچ پیشنهادی نداشتم و باید هزینه زندگی خانواده را تأمین میکردم، بنابراین به خارج آمدم پول خوبی هم پرداخت کردند.
در برخی کشورها اشخاصی که کار بزرگی انجام میدهند، مجسمه آنها را ساخته و در معابر عمومی نصب میکنند؛ هنوز برای شما این اتفاق نیفتاده؟
(میخندد) شما لطف دارید، من خودم را در آن حد نمیبینم که مجسمه مرا بسازند. همین که در کارمان موفق باشیم و با وجدان راحت سرمان را روی بالش بگذاریم، برایم از ساختن صد مجسمه بالاتر است.
چرا تکواندو ایران امسال نتوانست در رقابتهای المپیک، گرندپری و جام جهانی نتیجه بگیرد؟
یکی از دلایل آن، نداشتن همدلی است. یک سیستم زمانی موفق میشود که همه یکدل و یکصدا باشند مثلاً ما بارها شنیدهایم که وقتی در یک کشوری انتخابات برگزار میشود، همه مشارکت میکنند تا فرد انتخاب شود و بعد از آن به خاطر منافع ملی همه با هم همدل شده و در یک سو قرار میگیرند، درحالی که در ایران رقابت که شروع میشود، همه جبههگیری میکنند. زمانی هم که فردی انتخاب میشود، به جای اینکه با او همکاری کنند، در کار او اخلال ایجاد میکنند تا مجبور به استعفا شود تا نفر بعد روی کار بیاید. متأسفانه الان در فدراسیون تکواندو ایران همدلی وجود ندارد و تفکرات غلط ضربه بسیار بزرگی به تکواندو ایران زده است و همین تفکرات بوده که باعث شده کار به اینجا کشیده شود. مسئولان فدراسیون باید دست از این تکرویها بردارند و با منتقدین خود نیز کار کنند.
برای اینکه تکواندو ایران به روزهای طلایی خود بازگردد، چه راهکاری را توصیه میکنید؟
باید خودنمایی و حسادتها را کنار بگذاریم و با هم یکدل شویم. فکر نکنیم که وقتی کسی سرمربی تیم ملی شد، تمام بردها به حساب او نوشته میشود بلکه باید به این تفکر برسیم که بردها و باختها برای همه است. اگر توانستیم این حس را پیدا کنیم، مسلماً همه چیزحل میشود. البته سخت است و کار هر کسی نیست.
نتایج ضعیف تیم ملی تکواندو در جمهوری آذربایجان باعث شد که ذوالقدر و مقانلو استعفا کنند. کار آنها را چگونه ارزیابی میکنی؟
باید با خود آنها صحبت کنید، استعفای هر فرد به شرایط درونی او بستگی دارد، آنقدر فشار میآورند که او را وادار به این کار کنند تا اینکه بگوید ما دستمان بالاست و داشتههایمان در همین حد بوده است.
خانم کیمیا علیزاده برای اولین بار بانوان ایران را در المپیک صاحب مدال کرد. در مورد او چه نظری داری؟
کیمیا ورزشکار بسیار توانمندی است و از قدرت بدنی بسیار بالایی برخوردار است. او یک استثنا در ورزش بانوان ایران است و نشان داده که شجاعت گرفتن مدال را دارد. البته داشتن شجاعت در تکواندو کافی نیست و شجاعت تمام کردن کار را نیز باید داشته باشی که کیمیا نشان داده که توانایی آن را نیز دارد. فکر میکنم چون در مسابقات وزن کم میکند، در مسابقات سنگین که باید صد درصد بجنگد آن قدرت را به خاطر کم کردن کیلوهای زیاد از وزنش نمیتواند پوشش دهد. به نظر من او باید به یک وزن بالاتر برود ازطرفی چون مدال المپیک هم گرفته زیرذرهبین میرود، باید این مسأله را مورد توجه قرار دهد تا از این بابت ضربه نخورد.
آیا تکواندو ایران در المپیک ۲۰۲۰ میتواند به روزهای اوج خود بازگشته و صاحب مدال شود؟
بله، صد درصد. چرا مدال نگیرد، ولی باید مجموعه عواملی که باعث موفقیت یک تیم میشود را داشته باشد. تکواندو ایران نشان داده که یک تیم توانمند است و حرفهای زیادی برای گفتن دارد، هنوز هم میتواند در تکواندو دنیا حرف اول را بزند، ورزشکاران و مربیان ایرانی بارها در رقابتهای بینالمللی خودشان را نشان دادند، متأسفانه یک شکافی میان خانواده تکواندو افتاده، این شکاف باید هر چه زودتر حل شود حال در بخش مدیریتی است یا در بخش فنی من نمیتوانم بگویم، به هرحال هر چیزی که هست، مسئولان ورزش کشور باید این مسأله را حل کنند چون تکواندو ایران این توان را دارد که سالهای سال در سکوی اول دنیا باشد.
اگر سرمربیگری تیم ملی تکواندو ایران به شما پیشنهاد شود، قبول میکنید؟
من همیشه نسبت به جایی که کار میکنم، تعهد دارم؛ نمیتوانم وسط کار آن را رها کنم، در جمهوری آذربایجان هم تعهد دارم با رئیس جمهوری و رئیس فدراسیون تکواندو جمهوری آذربایجان (کمالالدین) که بسیار مرد متشخصی است، صحبت کردم و قول دادم تا المپیک توکیو کنار تیمشان باشم. سالهای سال در ایران سرمربی بودم، الان هم فکر نمیکنم نیازی به من باشد که برگردم، تکواندو کشورمان تنها به یک فرد وابسته نیست ایران مربیان بزرگی دارد، پتانسیل بچههای ایران آنقدر خوب است که میتوانند دوباره به اوج بازگردند. باید اشاره کنم که اگر به ایران هم بیایم، به این زودی نمیشود کاری کرد که همه قهرمان جهان شوند. تکواندو ایران نیاز به یک سیستم مدیریتی خوب دارد، اول باید سیستم درست شود تا خانواده تکواندو به اتحاد برسند، البته من نظر شخصی خودم را گفتم، شاید از نظر برخی سیستم درست است، هر زمان سیستم اصلاح شود، درخدمت مردم شریف ایران هستم.
به نظر شما چرا تکواندوکاران ایران این روزها در رقابتهای بزرگ براحتی بازی را واگذار میکنند؟
این را باید از سرمربی و مسئولان فنی تیم ملی تکواندو ایران سؤال کنید، در حال حاضر هر نظری بدهم، دخالت در کار دیگران است، چون هر سرمربی برای خودش خط مشی دارد و آن خط مشی را دنبال میکند و این در جای خودش درست است، بنابراین حق ندارم در سیستم فنی سرمربی ایران دخالت کنم. فقط به خاطر این که از من سؤال کردید مجبور شدم پاسخ بدهم، زمان نشان میدهد که مربی چقدر توانایی دارد، تواناییهای مقانلو هم بسیار بالا بوده و چهار سال هم در کنار بنده بوده است. امیدوارم هر چه زودتر آرامش به تیم ملی بازگردد و مثل سنوات گذشته شاهد خبرهای خوب از تیم ملی باشیم. بازیها را همه دیدند و میتوانند نظر بدهند.
تکواندو ایران چگونه میتواند از بحران خارج شود؟
همدلی خانواده تکواندو خیلی مهم است و میتواند راهگشا باشد. حال چه کسی رئیس فدراسیون یا سرمربی تیم ملی است، مهم نیست مهم این است که همدیگر را دوست داشته باشیم تا ضربه آن را مردم و بچههای تیم ملی نخورند، سعی نکنیم که با کینه و از روی حب و بغض به هم بتازیم. وقتی فردی موضوعی را مطرح یا ازآن انتقاد میکند، فکر نکنیم او دشمن ماست، اگر خودمان را بشکنیم، در آینده میتوانیم موفق شویم.