مجله انلاین دوستان : روزنامه شرق در گفت و گو با سمیه طهماسبی، نامزد انتخابات مجلس خبرگان که سابقه ریاست حوزه علمیه تهران و امام جعفر صادق را دارد، به موانع اجتهاد زنان پرداخت.
بخش هایی از این گفت و گو را بخوانید:
به نظر شما علت محدودیت در تحصیلات حوزوی زنان چیست؟
به خاطر آنکه بنیانگذاران نظام جدید حوزوی که عمدتا از مردان بودند بهجای توجه به ظرفیتهای موجود و ظرفیتسازی در حوزه زنان، به محدودیتهای زنان و مسئولیتهایی که در خانواده در قبال همسر و فرزندان برای زنان تعریف کردند، اولویت دادند و این نوع تعریف خاص و سنتی از روابط زن و مرد دیگر خیلی فرصت نمیگذارد که خانمها به اجتهاد فکر کنند و باز در، بر همان پاشنه خواهد چرخید و اتفاق چندان خاصی نخواهد افتاد. اگر کسانی پیدا شدهاند که در این بین به اجتهاد فکر کردهاند قاعده نبودند بلکه کسانی بودند که خارج از این نظام مطالعه داشته و کلاس رفتهاند. به عبارتی تلاشهای فردی آنان در کنار نظام جدید باعث شده که بتوانند از سقف این نظام جلوتر بروند. البته در سالهای اخیر برای رفع این ایراد تلاشهای شده است.
چه تلاشهایی؟
مسیر تحصیل در سطوح سه و چهار حوزوی که در واقع مسیر اجتهادپروری است برای خانمها کلید خورده است. طلاب را گزینش کردهاند، اما تاجاییکه با طلاب مرتبط هستم و بهویژه برای راهنمایی پایاننامههایشان به بنده مراجعه میکنند، هنوز موانع زیاد است. تقویت مدیریت آموزش و پژوهش و ساماندهی و جذب استادان توانمند و دردسترسبودن آنها برای طلاب و مهمتر از همه حذف بوروکراسی افراطی و جدید از بایستههای باز و هموارشدن این مسیر است. در کنار این امور تهذیب انگیزهها در مدیران و استادانی که باید الگوی عملی باشند نیز از لوازم موفقیت در این زمینه خواهد بود؛ اما با ملاحظاتی که وجود دارد باید منتظر ماند و دید که آیا خروجی سطوح سه و چهار میتواند به مجتهدپروری خانمها کمک کند یا خیر؟ هنوز برای اظهارنظر دراینباره زود است و باید منتظر ماند.
چرا زنانی که تا سطح اجتهاد تحصیات حوزوی دارند کمتر علاقهمند به حضور در صحنههای سیاسی هستند. آیا این بیمیلی را نیز میتوانیم از جمله عوامل مؤثر در مردانهماندن مجلسی همچون خبرگان بدانیم؟
بله، از آنجایی که سیاست یک عرصه خشن است و خانمها ملاحظات بیشتری برای خود درنظر میگیرند کمتر به حضور در چالشها و رقابتهای این حوزه تمایل نشان میدهند. ضمن اینکه اعتماد به نفس، شجاعت و آموزشهایی که آنان را برای حضور در صحنههای سیاسی آماده کرده باشد نیز بسیار کم است. میدانیم که ورود به عرصههای سیاسی یکسری ملزومات و آموزشهایی دارد. این آموزشها یا باید در احزاب داده شود یا در جامعه مدنی. متأسفانه احزاب و ارکان جامعه مدنی هم در جامعه ما این قدرت و توانمندی را ندارند. همان احزاب نیمبند و نونهالی که داریم با حضور برابر زنان و مردان توأم نیست.
نظر شما در مورد عوامل این نابرابری چیست؟
محدودیتهایی برای زنان وجود دارد که بخشی از آن را خود زنان ساختهاند و علایق خود را در بخشهای دیگری تعریف میکنند. بخش دیگر این محدودیتها نیز به خاطر آن است که آقایان به دلایل مختلف تمایل ندارند که این عرصه را در اختیار خانمها قرار بدهند. بعضیها دلایل مذهبی و بعضیها هم دلایل فرهنگی یا حتی خانواده را مطرح میکنند و به این واسطه مانع حضور بیشتر خانمها در عرصه سیاست میشوند. بهعنوان مثال اگر در احزابی از نوع احزاب ایرانی فعالیت کرده باشید، میدانید که معمولا جلسات احزاب در خارج از ساعات اداری، یا صبح زود یا عصرها تا شب و حتی ایام تعطیل برگزار میشود، در حالی که از نظر فرهنگی خروج خانمها از منزل در چنین اوقاتی معمولا با مقاومت سایر اعضای خانواده بهویژه آقایان مواجه میشود، درحالیکه بنا به عرف رایج چنین محدودیتی برای مردان، چندان متصور نیست.
در این دوره از انتخابات و در مرحله ثبتنامها شاهد بودیم ١۶ نفر از بانوان اعلام داوطلبی کردند. هشت نفر از آنها دارای شرایطی که به مرحله آزمون برسند شناخته نشدند اما از همان هشتنفری که فرصت آزموندادن یافتند، فقط پنج نفر در جلسه حاضر شدند. به نظر شما این عقبنشینیها در دورههای بعدی یا حوزههای دیگر انگیزه خانمها را کم نمیکند؟
این را در نظر داشته باشید که کناررفتن و شرکتنکردن در امتحان از سوی آن سهنفری که تأیید شده بودند، پررنگ است؛ به این دلیل که خانمها در اقلیت بودند و بیشتر دیده میشوند. در سطح آقایان هم از ۵٠٠نفری که دعوت شدند، ۴٠٠ نفر حاضر شدند؛ یعنی درصد کنارکشیدن قبل از امتحان در میان خانمها و آقایان خیلی فرق نداشت.
شما که در جلسه آزمون شرکت کردید، آن را چطور ارزیابی میکنید؟ فکر میکنید پنج خانم حاضر از جمله خودتان از این مرحله عبور خواهید کرد؟
به نظر من آزمون خوبی بود. سؤالات آشنا و همان متونی بود که ما نزد استادان خوانده بودیم. فکر میکنم اگر افراد درسهایشان را خوب خوانده بودند، میتوانستند به سؤالات پاسخ دهند. وضعیت خودم را هم مطلوب ارزیابی میکنم و امیدوارم برگزارکنندگان آزمون نیز به اهمیت حضور بانوان در مجلس خبرگان رهبری بیشازپیش عنایت داشته باشند.
در دوره سوم خبرگان نیز خانمهایی داوطلب شده و حتی چند نفر از آنها تأیید صلاحیت هم شدند اما در مرحله رأیگیری هیچکدام خود را در معرض رأی مردم قرار ندادند. به نظر شما ممکن است این بار نیز شاهد چنین شرایطی باشیم؟
بنده که خودم بهعنوان یک وظیفه ملی در این امتحان شرکت کردهام زیرا خیلی از رسانههایی که علیه ما فعالیت میکنند، حضورنیافتن خانمها در مجلس خبرگان بهعنوان مهمترین مجلس تصمیمگیرنده در مواقع حساس، را مصداق بیتوجهی به حقوق خانمها در ایران میدانند و از این مسئله بسیار سوءاستفاده کرده و به جمهوری اسلامی اتهام بیتوجهی به حقوق بشر و حقوق زنان را میزنند. به نظر من اگر این ظرفیت را داشته باشیم که با ارائه توانمندی خود این تبلیغات را خنثی کنیم، مسلما گام مهمی در جهت ارتقای منافع ملی در معرفی جایگاه زنان کشورمان در سطح بینالمللی انجام دادهایم بنابراین حضور ما بسیار مهم است.