به احترام علی دهباشی که سال هاست برای اعتلای فرهنگ ایران تلاش کرده و اینروزها در بستر بیماری است
«علی دهباشی» اول فروردین ۱۳۳۷ در تهران بهدنیا آمد. بهرسم آنوقتها که بچهها تنها تکلیف و وظیفهشان درس خواندن نبود، در نوجوانی مشغولکار شد. در اولین تجربه حرفهایاش، گذرش به چاپخانه افتاد و بهعنوان مصحح با انتشاراتیها همکاری کرد. بعد از آن در تمام سالهای کاریاش تا همین امروز که ۶۲ساله است، دایم سروکارش با کاغذ بوده و کلمه. در جوانی تحت آموزش استادهای فرهیختهای مثل «غلامحسین یوسفی» و «عبدالحسین زرینکوب» با فرهنگ و ادبیات آشنا و آنقدر دلبسته این حوزه شد که بعدها خود شروع کرد به شناساندنِ هرچه بیشترِ بزرگان عرصه فرهنگ؛ گرچه فروتنانه همیشه در سایه بود ولی نامش بلند شد، چنان که سعدی حکیمانه توصیه کردهاست: «چو خواهی که نامت بود جاودان/ مکن نام نیک بزرگان نهان».
یک بخارا، یک ایران
دهباشی کارش را با قلم زدن در نشریات معتبر زمان خودش شروع میکند؛ آرش، برج، چراغ، آدینه، دنیای سخن، کلک، طاووس، سمرقند و بعد هم بخارا که از سال ۷۶-۷۷ تا امروز مستقلا به مدیرمسئولی و سردبیری او منتشر میشود. دهباشی البته پیش از این در «کلک» تجربه سردبیری داشت؛ مجلهای که هفت سال برایش زحمت کشید و یکروز وقتی مشغول آماده کردن شماره ۹۵ مجله بود، تلفنی خبر عزلش را شنید و چند ماه بعد امتیاز بخارا را گرفت. خودش در مستند «بخارای من» این عزلِ ناگهانی و قدرناشناسانه را بدترین اتفاق زندگیاش میداند که البته حالا میشود وجه مثبت آن را دید چراکه مقدمه تولد بخارا و شبهای بخارا شد؛ رویداد فرهنگی عظیمی که از ۱۵سال پیش در خدمت هنر و ادبیات بودهاست.
شبهای بخارا بههمت علی دهباشی درنقش وزارت فرهنگ، از بزرگانِ ادب و هنر، قدردانی میکند؛ ارج و منزلت آنها را پیش چشم جوانترها میآورد و مایه اتصال بین ملل میشود. سفیر سوئیس در شب «فریدریش دورنمات»، نمایش نامهنویس و رماننویسِ شهیر سوئیسی میگوید: «گاهی از خودم میپرسم اگر علی دهباشی نبود، من چگونه میتوانستم فرهنگ کشورم را معرفی کنم». «گلرخسار»، شاعر تاجیک جایی گفتهاست: «من میدانم که برای ساختن و بناکردن یک واژه باید از سلامت جسم و روح مایه گذاشت و میدانم که علی دهباشی کل زندگیاش را برای واژه ایران، افغانستان و تاجیکستان گذاشتهاست. مجله ایشان در پیوند بین این سه مملکت کاری کردهاست که سیاستمدارها درطول سالها موفق به انجامش نشدند».
خود دهباشی در مستند «سلام، من دهباشی هستم»، در اینباره میگوید: «وقتی شب «اومبرتو اکو» [فیلسوف و نویسنده ایتالیایی] را برگزار کردیم، اکو بهدلیل گرفتاری نتوانست بیاید ولی در نامهای که فرستاد، نوشت در ایتالیا چنین کاری برای من نکردند یا وقتی شب «اورهان پاموک» [نویسنده اهل ترکیه] را بهمناسبت نوبل گرفتنش برگزار کردیم، روزنامههای ترکیه تیتر زدند «ترکیه فراموش کرد، ایران جبران کرد». پرواضح است که شبهای بخارا با ایجاد بستر تعاملهایی از این دست، چه تأثیر بزرگ و ارزشمندی در حسنِ شهرت فرهنگ کشورمان داشتهاست.
حالا چندروزی است که آقای دهباشی بهدلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری است. ما ضمن ادای احترام به ایشان بابت همه خدماتش که در مطلب حاضر یکی از هزارشان گفته نشد، آرزو میکنیم که هرچه زودتر به خانه برگردد.
*با الهام از بیت :«ای بخارا شاد باش و دیر زی/ میر زی تو شادمان آید همی»
سروده رودکی