جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۸:۲۰ بعد از ظهر به وقت تهران

می خواهم زودتر اعدام شوم!

مرد معتاد سابقه‌دار که مامور جوانی را زیر گرفته و به شهادت رسانده بود، در تحقیقات قضایی درخواست کرد، زودتر اعدامش کنند. او دیروز با حضور در محل شهادت مامور جوان، صحنه جنایت را بازسازی کرد.

به گزارش خبرنگار جام‌جم، جواد ۳۱ساله معتاد سابقه‌داری است که  شامگاه سی‌ام مرداد امسال هنگام فرار از دست دو مامور گشت موتوری سرکلانتری چهارم پلیس پیشگیری پایتخت، با پرایدش آن دو را زیر گرفت و باعث مصدومیت یکی از ماموران و شهادت گروهبان یکم حامد ضابط شد.

پیش از فرار هم از سوی ماموران کلانتری ۱۴۴ تهران بازداشت شد. متهم پرونده دیروز یکشنبه دوم شهریور امسال به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و نزد ساسان غلامی، به قتل اعتراف کرد و گفت: شش فقره سابقه مصرف و نگهداری مواد و سرقت دارم.

سال ۹۰ با یکی از اقوام از مردی ۵/۷ میلیون تومان سرقت کرده و به زندان افتادم که بعد از سه سال آزاد شدم.

آن شب هم از ترس این‌که مواد مصرف کرده و وسایل مصرف آن را همراه داشتم، از محل فرار کردم.

در ادامه هم برای فرار با خودرویم گشت موتوری را زیر گرفتم که یکی از آنها به شهادت رسید. زودتر مرا اعدام کنید تا از این وضع خلاص شوم.

همچنین خانواده مقتول نیز با حضور نزد بازپرس جنایی برای قاتل پسر شهیدشان درخواست قصاص کردند.

برای مرد جوان به اتهام مباشرت در قتل عمدی و مصدوم کردن مامور دیگر قرار بازداشت موقت صادر شد.

او بعدازظهر دیروز به محل شهادت مامور جوان منتقل و در حضور بازپرس جنایی و تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران، صحنه حادثه را بازسازی کرد و در حالی که ابراز پشیمانی می‌کرد، روانه بازداشتگاه پلیس آگاهی تهران شد.

 

توبه شکستم
جواد، ۳۱ ساله، متاهل است و دختری ۱۳ ساله دارد. هنوز رد خماری در چهره‌اش نمایان است، دستان و گردنش خالکوبی شده  و مدام روی صندلی تلو‌تلو می‌خورد.

در حاشیه جلسه بازپرسی فرصتی پیش آمد تا پای صحبت‌های او بشینیم.
 

 

معتادی؟
وقتی نوجوان بودم به خاطر رفاقت با دو پسر معتاد، مصرف تریاک را شروع کردم. بعد از آن هم سراغ حشیش، هروئین و شیشه رفتم.

همسرم خیلی تلاش کرد اعتیاد را ترک کنم که نشد.
 

 

سابقه‌داری؟
بله. یک بار به اتهام سرقت روانه زندان شدم. بعد از آزادی پرایدی خریدم و در مسیر آمل به تهران مسافر جا‌به‌جا می‌کردم.

به خاطر این‌که بی‌سواد هستم، نتوانستم گواهینامه بگیرم و همیشه در مسیر می‌ترسیدم پلیس متوجه شود و ماشین را توقیف کند.
 

 

چرا مامور جوان را شهید کردی؟
آن شب سه مرد را دربستی از آمل به حکیمیه تهران آوردم، حشیش و شیشه مصرف کرده و توهم داشتم.

در خیابان احسان بودم که گشت پلیس به من شک کرد و بعد از دو کیلومتر که در تعقیبم بودند، پشت چراغ قرمز راهنمایی و رانندگی و در حالی که پنج خودرو جلویم بود، گیر افتادم. در آینه دیدم ماموران دنبالم هستند. سریع دنده‌عقب گرفتم تا با برخورد به لاستیک‌شان، بیفتند و بتوانم فرار کنم.

نفهمیدم چطور زیرشان گرفتم و باعث مرگ یکی و مصدومیت دیگری شدم. هنگام فرار با خودروی پژو ۲۰۷ تصادف کردم که راننده ۲۰۷ و گشت دیگر پلیس بعد از تعقیب مرا متوقف کردند.
 

 

حرف آخر؟
پشیمانم. من به دختر ۱۳ ساله‌ام قول داده بودم که دیگر خلاف نکنم اما با زیر گرفتن  این مامور جوان و مرگ او، عهدم را شکستم.

او نمی‌داند که من بازداشت شده‌ام، زودتر مرا اعدام کنید چون نمی‌‌توانم به چشمان دخترم نگاه کنم و به او بگویم با شکستن توبه‌ام، دوباره مجرم شده‌ام.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *