نجمالدین شریعتی: نگاه حاتمیکیا به سریال حضرت موسی(ع)، عرفانی و معرفتی است.
نجمالدین شریعتی مجری برنامههای مذهبی و معارفی شبکه سه که سالهاست «سمت خدا» را اجرا میکند و در دو سال اخیر نیز اجرای برنامه سحرگاهی این شبکه را بر عهده گرفته در گفتوگویی تفصیلی با مهر، از دغدغهها، شیوه کار و خاطرات خود گفته است. گزیدهای از بخشهای جذاب این گفتوگو را میخوانید:
عمدا چالش ایجاد نمیکنم
گاهی تعریف و رویکرد «چالشی» برای یک برنامه اختصاص داده میشود و برنامه این گونه تعریف شده است اما وقتی شما برای اثبات خودت و این که بگویید من هم هستم و حرفی برای گفتن دارم و برای این منظور به سخنان مهمان ورود کنید، به ساختار برنامه ضربه میزنید و ذهن مخاطب را به هم میریزید. علاوه بر این ها اگر بخواهید ناخودآگاه به بحثی ورود کنید و به تعبیر علما انقلت و اشکالی را بیاورید، شاید در برنامه زنده، کارشناس یک هزارم درصد نتواند به شبهه و اشکال تو پاسخ دهد و در آن صورت ذهن کل مخاطبانتان را به هم ریختهاید و ممکن است مخاطب اصلاً از این اشکال رد شده باشد.
ماجرای دیدار با حاتمیکیا
حجتالاسلام عابدینی جلساتی دارد که درباره انبیا بحث میکند و این روایتها به قصه حضرت موسی(ع) رسید. آقای حاتمیکیا هم از نحوه بحث و بیان حاج آقای عابدینی خیلی خوشش آمد و فکر کرد که این بحثها میتواند در ساخت سریال «موسی (ع)» به او کمک کند. این سریال هم کار سنگینی است چند بار آقای حاتمیکیا به جلسات حاج آقای عابدینی آمد و چند باری هم ما پیش او رفتیم و امیدواریم در حد وسع و توانمان به او کمک کرده باشیم.
ایشان دوست داشت از منظر دیگری غیر از آن چه که در تاریخ و کتب نقل شده است از حضرت موسی (ع) بگوید و میخواست با نگاهی عرفانی و معرفتی به قصه حضرت موسی(ع) بپردازد. این قصهها تفاسیری دارد که اگر دقیق شوید و تامل کنید میبینید که کاملاً منطبق با زندگی امروز ما هم هست و آقای حاتمیکیا دنبال همان نکتهها بود که به بهتر شدن این مجموعه کمک کند.
از شوخیهای مجازی ناراحت نمیشوم
هر وقت سوژه کم میآورند ما را سوژه میکنند و یک هشتگ با اسم من میزنند. (میخندد) یکی از دوستانم میگفت دعای همه مادران پشت سر پسرشان است دعای مادر ما پشت سر توست. اوایل دوستانم خیلی با حجب و حیا و سلام و صلوات این شوخیها را برایم میفرستادند و حتی آخرش میگفتند آقا حلال کنید یک نفر این ها را برای ما فرستاده است و برایت میفرستیم و بعد که میدیدند من مشکلی ندارم راحت میفرستند. به هر حال شوخی است دیگر، ناراحت نمیشوم.
این شوخیهایی که مردم دارند که مثلاً طرف یک تنه با شیطان مچ میاندازد، یا از عبارت داماد مورد علاقه مادران میگویند، مرا خیلی میترساند! حالا درست است که میخندیم اما گهگاهی پیش آمده است که من در خلوت گریه کرده و به خدا پناه بردهام چون همه آدمها در معرض لغزش هستند.
تصور جالب مخاطبان از مجری مذهبی
خیلی سال پیش که شاید اوایل کار من در تلویزیون بود جایی پارک کرده بودم و قرار بود ماشین را از حالت پارک بیرون بیاورم. راهنما هم زده بودم و زمانی که بیرون آمدم، با این که قبلش چک کرده بودم اما یک دفعه یک ماشین رد شد و یکباره و همزمان روی ترمز زد. برگشت و وقتی مرا دید گفت، آقا از شما دیگر بعید است! در حالی که من آن زمان برنامه «سمت خدا» را هم نداشتم، با این حال فرد انتظار داشت من نیم ساعت هم که شده آن جا بایستم!