یکشنبه , ۲ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۱۷ قبل از ظهر به وقت تهران

نقشه شوم برای قتل شوهر با همکاری سوپری محل!

مجله انلاین دوستان :    روز ۳۱ خردادماه سال‌جاری مأموران پلیس ملارد در جریان پیدا شدن جسد خون‌آلود جوانی در منطقه «سه بانده» ملارد قرار گرفتند و بلافاصله تیمی از پلیس جنایی خود را بالای سر جسد رساندند.
www.dustaan.com-نقشه شوم برای کشتن شوهر با همکاری سوپری محلهتحقیقات ابتدایی نشان می‌داد قربانی جنایت سرنوشت شومی داشته است. کارآگاهان در گام نخست و در تحقیقات میدانی پی بردند جسد متعلق به نقاش ساختمان به نام «ابراهیم» است.
زن مرد نقاش که ۲۱ سال دارد در تحقیقات ابتدایی گفت: شب گذشته ابراهیم برای تماشای فوتبال به خانه پدرش رفت و بعد از فوتبال زنگ زد و گفت مسافری برای اشتهارد دارد و به همین خاطر دیروقت می‌آید.

پدر ابراهیم نیز به مأموران گفت: پسرم بعد از دیدن فوتبال به خانه‌اش رفت و از رساندن مسافر به اشتهارد حرفی نزد و نمی‌دانم چطور این حادثه رخ داده است و عروسم چرا چنین ادعایی دارد. بدین ترتیب کارآگاهان که به ادعاهای زن جوان مشکوک شده بودند شماره تلفن وی را تحت کنترل قرار دادند و متوجه تماس‌های زیادی با شماره یک ناشناس در ساعتی که جنایت رخ داده بود، شدند. همین سرنخ کافی بود تا مأموران بار دیگر عروس خانواده را تحت بازجویی‌های فنی قرار دهند و «افسانه» وقتی خود را در تناقض‌گویی‌هایش گرفتار دید پرده از راز یک دسیسه زنانه در قتل شوهرش برداشت.

افسانه به مأموران گفت: سه ماه پیش با «احمد» که سوپرمارکت دارد آشنا شدم و با گذر زمان به هم علاقه‌مند شدیم تا اینکه احمد خواست از شوهرم جدا شوم تا با هم ازدواج کنیم. وی افزود: به خاطر پسر دو ساله‌ام شرایط سختی داشتم و تصمیم به کشتن و حذف ابراهیم گرفتیم و با نقشه قتل احمد دست به این قتل زدیم.

کارآگاهان که احتمال می‌دادند عامل جنایت با اطلاع از دستگیری افسانه فراری می‌شود با راهنمایی عروس جنایتکار با احمد تماس گرفتند و وی را سر قرار صوری کشاندند.
احمد که نمی‌دانست پلیس وی را تحت نظر دارد برای دیدن افسانه در محل قرار حاضر و در عملیات غافلگیرانه پلیس زمینگیر شد. وی به مأموران گفت: پیشنهاد دوستی با افسانه از طرف من بود و پس از مدتی که همدیگر را دیدیم افسانه ادعا کرد علاقه‌ای به شوهرش ندارد و قادر به جدایی از ابراهیم نیست و به همین خاطر نقشه قتل را طراحی کرد.

در دادگاه

ساعت ۱۱ صبح دیروز چهار بهمن‌ماه سال‌جاری جلسه رسیدگی به پرونده دستور به قتل شوهر از سوی زن جوان در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری برگزار شد. ابتدا پدر قربانی جنایت پیش روی پنج قاضی عالیرتبه ایستاد و گفت: پسرم به صورت هولناکی به قتل رسیده و خواستار قصاص عامل جنایت و مجازات برای عروس جوانم هستم.

سپس احمد پشت تریبون دفاع قرار گرفت و گفت: قبول دارم ابراهیم را کشته‌ام اما هنوز نمی‌دانم چرا دست به این جنایت زده‌ام. وی افزود: روزهای پایانی سال ۹۲ بود که افسانه برای خرید به مغازه‌مان آمد و من با دادن شماره تلفنم پیشنهاد دوستی را مطرح کردم که افسانه پذیرفت.

عامل جنایت ادامه داد: بعد از تعطیلات عید با افسانه قرار ملاقات گذاشتم و علاقه ما از همین دیدار شروع شد و افسانه می‌گفت که به اجبار خانواده‌اش تن به ازدواج با ابراهیم داده و این در حالی است که از سوی شوهرش کتک می‌خورد و نمی‌تواند از وی جدا شود.

وی افزود: سه ماه از این ارتباط گذشت و افسانه پیشنهاد کشتن ابراهیم را داد و من در این مدت فکر می‌کردم که افسانه با دادن این سناریو قصد دارد از دوست داشتن و علاقه واقعی‌ام با اطلاع شود و اصلاً احتمال نمی‌دادم نقشه‌اش واقعی باشد.

احمد گفت: شب حادثه افسانه با من تماس گرفت و گفت که به بهانه سفارش دادن کار سوار خودروی ابراهیم شوم و زمانی که وارد کوچه شدم ابراهیم را پیش روی خودم دیدم و گفتم یک خانه سراغ دارم که می‌خواهند رنگ بزنند.

وی گفت بعد از تماشای فوتبال سراغم می‌آید، سپس به خانه رفتم و شیشه کشیدم و افسانه زنگ زد که به در خانه‌شان بروم.

وقتی جلوی در خانه رسیدم ابراهیم خواست سوار خودرویش شوم و با هم به ساختمان برای رنگ کاری برویم.

وی ادامه داد: سوار خودرو شدم و در منطقه سه بانده ملارد بودیم که دوباره افسانه به من زنگ زد و در این لحظه ابراهیم به من نگاه کرد. ترسیدم که از رابطه من و زنش باخبر شود که چاقویی به پهلویش زدم و درگیری ما به بیرون خودرو کشیده شد که توانستم او را به قتل برسانم. پس از جنایت افسانه زنگ زد به خانه‌اش بروم تا لباس‌هایم را عوض کنم اما به خانه خودمان رفتم و پس از حمام کردن تازه متوجه شدم که چه کاری کردم.

وی گفت: به پشت‌بام خانه رفتم و قصد خودکشی داشتم که افسانه زنگ زد و ادعا کرد نگران نباشم چون به مأموران و خانواده‌اش می‌گوید که برای رساندن مسافر به اشتهارد شب به خانه نیامده و در صورت شناسایی من نیز رضایت می‌دهد.

سپس افسانه در ادعایی عجیب افزود: به اصرار و تهدیدهای احمد تن به این دوستی دادم و فکر می‌‌کردم با گذر زمان این مرد بی‌خیال می‌شود اما دست‌بردار نبود و خواست از همسرم جدا شوم. این زن جوان گفت: وقتی احمد درباره نقشه قتل شوهرم حرف می‌زد فکر می‌کردم برای تهدید این حرف‌ها را می‌زند و هنوز باور ندارم که چطور این حادثه رخ داده است.

این ادعاها در حالی است که افسانه روزهای نخست و پیش از دستگیری عامل جنایت پرده از راز این جنایت برداشته بود.

بنابر این گزارش، قاضی باقری و چهار قاضی مستشار پس از اظهارات دو متهم پرونده وارد شور شدند تا حکم نهایی را اعلام کنند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *