سلطان سلیمان قانونی دهمین امپراتور عثمانی؛ به ابراهیم پاشا وزیر و مشاور دربار خود مشکوک و از قدرت داشتن وی هراسان بود.
چرا که ابراهیم پاشا در مقام وزیر اعظم امپراتوری عثمانی به درجهای از قدرت و نفوذ دست یافته بود که در میان وزرای عثمانی نظیر نداشت.
اما قسم خورده بود تا زنده است بر ابراهیم خشم نگیرد!
تا اینکه یکی از روحانیون اعظم دربار که او نیز از ابراهیم پاشا بیزار بود چاره ای اندیشید، او به سلطان گفت انسان هنگامی که خواب باشد در واقع مرده است! پس اگر تو خود را به خواب بزنی و ما ابراهیم را بکشیم هیچ گناهی برتو وارد نشده و عهد خود را نشکسته ای.
و اینگونه ابراهیم پاشا با فکر یک روحانى به قتل رسید….
پس از مرگ ابراهیم پاشا تمامی مال و ثروتی که وی اندوخته بود، به حساب دولت عثمانی واریز شد.