نقشه پلید زن صیغه ای برای تصاحب ثروت شوهر

سناریوی دروغین یک زن مبنی بر ربوده شدن دو دخترش از سوی مرد ناشناس در تحقیقات پلیسی برملا شد.

به گزارش  «ایران»، ۲۲ خرداد زن جوانی به پلیس رفت و از ربوده شدنش توسط سرنشینان خودرو پژویی خبر داد. او گفت: از مترو میدان هفت تیر بیرون آمدم که ناگهان خودرو پژویی با دو سرنشین جلوی پایم توقف کرد. یکی از سرنشینان پیاده شد و با تهدید و زور مرا سوار خودرو کرد و به راه افتادند. آنها از من خواستند ۲۰ میلیون تومان پول به آنها بدهم. تهدید کردند اگر با آنها همکاری نکنم دو دختر ۵ و ۷ ساله‌ام را می‌ربایند. من که ترسیده بودم حدود دو میلیون تومان پولی که همراهم بود را به مردان ناشناس دادم اما آنها راضی نشدند و مرا مجبور کردند که به بانک بروم و ۷ میلیون تومانی که داخل حسابم بود را طی یک فقره چک به آنها دادم. ولی زمانی که به خانه برگشتم از بچه هایم خبری نبود.
با شکایت زن جوان به دستور بازپرس «زمانی »تحقیقات در این رابطه آغاز شد. در نخستین قدم کارآگاهان به بانک رفته و با استعلام انجام شده موفق شدند مشخصات مرد جوانی که چک ۷ میلیونی را وصول کرده بود بدست آورند. کارآگاهان به سراغ این مرد به نام پدرام رفته و مرد جوان به اتهام آدم ربایی بازداشت شد. او در تحقیقات منکر آدم ربایی شد و گفت: من دستفروش هستم ۶ ماه قبل در چهار راه مولوی در حال دستفروشی بودم که با شهناز آشنا شدم. مدتی بعد او را به عقد موقت خود درآوردم. در این مدت پول‌هایم را به شهناز می‌دادم تا او برایم پس‌انداز کند. من یک زمین در اطراف تهران داشتم و می‌خواستم با پول هایم آن را بسازم.
او ادامه داد: بعد از مدتی با شهناز به مشکل برخوردم و باهم قطع رابطه کردیم. از او خواستم که ۲۰ میلیون پولی که در این مدت به او داده بودم تا پس‌انداز کند را برگرداند. اما گفت پول‌ها را خرج کرده است. به همین دلیل روز حادثه به سراغ شهناز رفته و او را سوار موتورسیکلتم کردم. در محلی خلوت کتکش زدم و با زور از شهناز ۷ میلیون تومان گرفتم. از‌بچه هایش هم خبری ندارم و سناریویی که تعریف کرده نیز دروغ است.در ادامه بررسی‌ها اظهارات پسر جوان تأیید شد اما موضوعی که این میان هنوز حل نشده بود ناپدید شدن دو دختر شهناز بود. با برملا شدن این موضوع که پسر دستفروش در این ماجرا نقشی ندارد، مشخصات دو کودک به تمامی واحدهای گشت اعلام شد. درنهایت دو کودک در یکی از پارک‌ها پیدا شدند. بچه‌ها مدعی شدند که چون در خانه تنها بودند، حوصله شان سر رفته و بدون اطلاع مادرشان از خانه بیرون رفته‌اند. اما راه بازگشت به خانه را گم کرده بودند.