رفت و آمد بسیار زیاد تانکها و خودروهای نظامی و انفجارهای متعدد تروریست های تکفیری داعش در عراق باعث شده تا پوسته خاک این سرزمین متلاشی شده و تولید گرد و خاک افزایش یابد.
ویرانی و نابودی شاید مترادفترین کلمات در توصیف «جنگ» باشد. رخدادی که سوغات بشر بر روی کره زمین است و کوتاهمدت و بلندمدت آن هم آنچنان فرقی نمیکند. با تمام احترامی که نظامیان برای جنگ و جنگیدن قائلند اما شاید این واقعه تنها رخدادی باشد که میتواند در عرض چند دقیقه آنچه را حاصل تلاش نسلهای بشر است نابود کند. ورای صدمات انسانی، جنگ میتواند ضربات مهلکی بر محیط زیست نیز وارد کند.
ضرباتی که شاید تاثیرات آنی آن قابل درک نباشد اما پس از مدتی اثرات آن آنچنان گسترده، فراگیر، قدرتمند و غیر قابل جبران است که میتواند چندین برابر جنگ، حیات نسل بشر را با خطر روبهرو کند.
نشان نارنجی بر تن کودکان ویتنامی
«اگر بخواهیم به یک صد سال اخیر نگاه کنیم، یکی از مهیبترین جنگهایی که آثار آن هنوز وجود دارد و دامنه تلفات آن تا به امروز ادامه دارد، جنگ ویتنام است.»
این را محمد درویش میگوید و ادامه میدهد در این جنگ آمریکاییها از ماده شیمیایی به نام «نشان نارنجی» علیه سربازان ویتنام استفاده کردند که چیزی حدود نیم میلیون نفر کشته، زخمی و معلول شدند و هنوز هم به خاطر آلودگی آب و خاک و جنگل در کامبوج و ویتنام ما شاهد تولد نوزادانی هستیم که هنوز با تاثیرات نشان نارنجی به دنیا میآیند.
به گفته این کارشناس محیط زیست، ماده شیمیایی نشان نارنجی روی بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری آثار سوء خود را باقی گذاشته است و شدت سرطانهای مختلف را تشدید کرد به نحوی که همین دو هفته پیش دادگاه لاهه تصمیم گرفت به عنوان نخستین جنایت محیط زیستی جهان، شرکت «مونسانتو» را که آن زمان تولیدکننده نشان نارنجی بود را به محاکمه بکشد.
»بعد از آن فاجعه هیروشیما و ناکازاکی را داریم که هرچند از نظر زمانی قبل از جنگ ویتنام است، اما به دلیل که اکنون دیگر تلفاتی و آثاری از آن جنگ بهجای نمانده، بعد از جنگ ویتنام قرار میگیرد وگرنه از نظر وسعت و شدت و وخامت آن هم فاجعهای بزرگ بود که بیش از ۴۰ سال آثار خود در نسل ژاپنیها باقی گذاشت.»
وی از جنگهای جهانی اول و دوم نیز به عنوان فجایعی نام میبرد که به غیر از تلفات میلیونی انسانی، حدود ۴۰ درصد از رویشگاههای جنگلی را در آلمان و اتریش و انگلستان و فرانسه نابود کرد و بسیاری از اندوختههای طبیعی و تنوع زیستی که آمار نابود و انقراض آن اکنون منتشر میشود ریشههای آن به جنگهای جهانی برمیگردد.
به گفته درویش، البته فجایع دیگری مانند فوکوشیما و چرنویل نیز اگرچه مستقیم به جنگ مربوط نمیشود اما فجایعی است که آثار آن مانند جنگ بر ذهن بشر خواهد ماند.
افزایش بدهکاری اکولوژیکی در بینالنهرین
»برای ما ایرانیها هم فاجعه ریزگردها که دستکم ۲۵ استان ما را درگیر کرده ناشی از بیش از دو دهه جنگ در عراق و سوریه و کویت است که دامنه ناامنیها و حکومتهای متزلزلش باعث شد تا آنچه که ما به آن “بدهکاری اکولوژیکی” میگوییم در بینالنهرین افزایش پیدا کند.»
درویش در اینباره توضیح میدهد که در طول این سالها، ترکیه از ضعف دولتهای مرکزی و سوریه سوءاستفاده کرده و طرحهای آزمندانه خود را برای ربایش آب از سرشاخههای دجله و فرات به اجرا درآورده است و در نهایت منطقه را بیتعادل و با ناپایداری اکولوژیکی روبهرو کرده است.
وی این تاثیرات را شاهدی بر رخداد پدیدهای میداند که دانشمندان از آن با عنوان اثر پروانهای یاد میکنند که ایرانیها، عراقیها و سوریها با سلول سلولشان درک کنند.
»اثر پروانهای یعنی اجزای اکوسیستم آنقدر به هم وابسته و نزدیک است تا حدی که اگر پروانهای در جنگلهای آمازون بالش را تکان دهد ممکن است این تکان دادن بال در هزاران کیلومتر آنسو تر در نوادا خود را در قالب یک طوفان سهمگین نشان دهد»؛ پدیدهای که نخستینبار در سال ۱۹۷۱ توسط یه دانشمند آمریکایی مطرح شد که در آن زمان جدی گرفته نشد اما در حال حاضر بسیاری به اهمیت و وجود آن پی بردهاند.
درسهایی که فجایع زیستمحیطی به رهبران جهان میدهد
درویش بر این نکته اشاره میکند که وقتی صدام حسین به بهانه توسعه اراضی کشاورزی در شمال بصره نهر پنجم یا نهر صدام را ایجاد کرد و مسیر دجله و فرات را تغییر داد و هورالعظیم را خشک کرد و اولین چشمه بزرگ تولید گرد و خاک را به وجود آورد، هرچند نزدیک به دو دهه از اقدام وی میگذرد اما اثر پروانهای این اقدام نابخردانه هنوز مردم منطقه را تا هزاران کیلومتر آنسوتر متاثر کرده است.
این عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات بیابان، اقدام نابخردانه اتحاد جماهیر شوری برای ایجاد ۴۰۰ هزار پنبهزار در منطقه آسیای میانه که با تغییر مسیر آمودریا انجام و باعث خشک شدن دریاچه آرال شد را از جمله اقداماتی میداند که آثار سوء آن بر محیط زیست را کشورهای تازه استقلالیافته ترکمنستان و ازبکستان و قزاقستان امروزه مشاهده میکنند.
»در چین بر اساس جدیدترین گزارش زیست محیطی که منتشر شده خود آنها اعتراف کردهاند که ما به بهانه رشد اقتصادی بیش از سه هزار دریاچه را در کشورمان خشک کردیم و اکنون باید به سرعت جبران مافات کنیم و بزرگترین طرحهای جنگلکاری را اجرا میکنند که بتوانند از رشد بیمهابای بیابان جلوگیری کنند.»
به گفته مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان حفاظت محیط زیست، اینها درسهایی است که فجایع زیستمحیطی به رهبران آگاه میدهند تا بدانند که حفظ محیط زیست باید در صدر اقدامات توسعهای آنان باشد و توجه نکردن به ملاحظات زیستمحیطی، امنیت اجتماعی را به خطر میاندازد و این هشداری است که نشان دهد جنگ آب میتواند مقدمه یک نبرد تمامعیار باشد.
۲۹۰ چشمه گرد و غبار در کشور عراق
حضور داعش در منطقه بهویژه عراق که درگیریها و تحرکات نظامی بسیاری را به دنبال داشته است علاوه بر بیثباتی منطقه آثار مخرب زیستمحیطی بسیاری برجای گذاشته که درویش در مورد آن اینگونه توضیح میدهد: «پوسته زمین در عراق پوسته بسیار نازکی است، عراق یک بستر ریزدانه دارد و شبیه خوزستان ماست. عراق آبخوان ندارد و در بسیاری از مناطق آن قابلیت حفر چاه میسر نیست و بنابراین رفت و آمد بسیار زیاد تانکها و خودروهای نظامی و انفجارهای متعدد در این سرزمین و دامنه ناامنیهای گسترده در آن سبب شده تا پوسته خاک در عراق متلاشی شود و همین مسأله موجب شد تا چشمههای تولید گرد و خاک، از شش چشمه در سال ۱۳۶۷ به بیش از ۲۹۰ چشمه تا زمان حاضر برسد.»
به گفته وی، «این جنگهای مداوم و مختلف و بمبارانهای بیش از حد هوایی و مینها و مواد منفجره، همه و همه موجب تشدید این ماجرا شده است به طوری که عراق در حال حاضر دچار ورشکستگی اکولوژیکی شده و وقتی یک کشور دچار ورشکستگی اکولوژیکی میشود به مراتب خطر بیشتری را برای منطقه پیرامون خود دارد.»
ورشکستگی اکولوژیکی عراق
درویش در مورد ورشکستگی اکولوژیکی می گوید: ورشکستگی اکولوژیکی یعنی میزان طبیعی تولید یک سرزمین به مراتب از میزان مصرف آن کمتر شود. کشوری که دچار این رخداد میشود دسته کم تا چند نسل نمی تواند شرایط خود را دارای ثبات کند و توان تاب آوری زیستی خود را احیا کند. در حالیکه کشورهایی که دچار ورشکستگی اقتصادی میشوند با تزریق وام می توانند به شرایط طبیعی بر گردند ولی چنین چیزی در مورد ورشکستگی محیط زیستی ممکن نیست.
»کشور عراق دچار ورشکستگی اکولوژیکی شده و همه سرزمین به چشمه تولید گرد و غبار تبدیل شده است. رودخانه ها، چشمه ها و اراضی کشاورزی آن نابود شده، حتی اگر امنیت برقرار شود هم سالهای زیادی طول میکشد تا بتواند حقآبه دجله و فرات را از ترکیه پس بگیرد که این خود مراحل بسیار سختی را در مجامع بینالمللی پیش رو دارد.»
این کارشناس بیابان شاهد این مدعا را این میداند که بیش از سه سال است که همه حاکمیت در ایران دست به دست هم داده تا دریاچه ارومیه را احیا کنند و سرانجام پس از سه سال تنها توانستهایم روند قهقرایی آن را متوقف کنیم و پیشبینی میشود ۱۵ سال تولید میکشد تا ما بتوانیم شرایط را دوباره احیا کنیم که در عراق شرایط به مراتب بدتر است