سید حسن امامی اخرین امام جمعه دوران محمدرضا پهلوی بود که همزمان با انقلاب شکوهمند اسلامی از ایران فرار کرد.
سید حسن امامی که امام جمعه تهران در زمان محمدرضا شاه بود، نیز از افرادی است که این شب ها جهانگیر بنارش نقش وی را در «معمای شاه» ایفا می کند.
حسن امامی تحصیلات مقدماتی را در مدرسه “پروکیمنیاژ” که توسط روس ها اداره می شد فرا گرفت و سپس برای تحصیلات علوم فقهی و دینی، ادبیات عرب ، منطق و سایر علوم مرتبط رهسپار حوزه علمیه نجف شد و درجه دکترای حقوق خود را از دانشگاه لوزان دریافت کرد.
امامی در مقطعی در مجلس هفدهم به عنوان مخالف دولت جبهه ملی، وارد مجلس شد و برای مدت کوتاهی از (۱۰ تیر تا ۳۱ تیر) به ریاست مجلس شورای ملی نیز رسید. ولی پس از حوادث ۳۰ تیر بیشتر فعالیت هایش را در دانشگاه متمرکز کرد.
در ادامه فعالیت هایش به عنوان آخرین امام جمعه پیش از انقلاب منصوب شد. خاندان وی نسل اندر نسل و به شکل موروثی امام جمعه تهران بودند و با حاکمان وقت روابط حسنه برقرار کرده و در تحولات سیاسی اجتماعی کشور، پشت قدرت حاکم را خالی نکردند.
فعالیتهای سیاسی امامی مربوط به عضویت او در لژهای فراماسونری است. در سال ۱۳۴۳ به همراه جعفر شریف امامی یک لژ فراماسونری به نام لژ نور را تشکیل داد. جریان این واقعه از این قرار بود که شریف امامی بعد از نخستوزیری هویدا به سمت فراماسونری روی آورد. شریف امامی پیش از آن نیز در زمان نخست وزیریاش در تشکیلات فراماسونری کریستوفر اسحق فری (یهودی الاصل)، استاد اعظم بهائیان در ایران بود.
لازم به ذکر است که اقدامات امامی در این حوزه آن قدر بود که از هر سه لژ مادر (اسکاتلند، فرانسه و آلمان) به منظور سرپرستی لژ بزرگ ایرانیان یک نفر به محمدرضا شاه معرفی شد و از لژ اسکاتلند امام جمعه تهران و از لژ آلمان جعفر شریف امامی به شاه معرفی شدند.
مرکز اسناد انقلاب، اسناد و تصاویری را از امامی منتشر کرد و درباره این آخوند درباری نوشت: امامی هم مانند اجدادش نوکر دست به سینهی دربار و انگلیس بود ـ یکی از دوستان امامی میگوید: در اولین روزهایی که زمزمه تشکیل دو حزب سیاسی در ایران باز شد، جست و گریخته شنیده میشد که امام جمعه تهران کاندیدای دبیرکلی یکی از این دو حزب است. لذا امامی با عجله به لندن رفت و در آنجا با “دنیس رایت” معاون وزارت خارجه انگلستان و کاردار سابق سفارت انگلیس در تهران که از دوستان ایشان بود ملاقات کرده و از وی در مورد شرکت در احزاب مشورت نمود و دنیس رایت هم که نفوذ زیادی بر امام جمعه دارد، به وی تجویز کرد که حتیالمقدور از قبول این کار شانه خالی نکند.
او با اوج گیری انقلاب دو روز بعد از خروج شاه در دی ۱۳۵۷ ایران را به مقصد سوئیس ترک کرد و سرانجام در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ در سوئیس بر اثر سرطان و در حالی که ماههای آخر عمر قادر به تکلم نبود و در اغما به سر می برد؛ فوت کرد.