جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۹:۳۲ بعد از ظهر به وقت تهران

وام اشک آور؛ دوباره کلاهبرداران مجازی یک خانواده را بیچاره …

هیچ گاه فکر نمی کردم در این سن و سال و با این موهای سفید که حاصل یک عمر تجربه است، این گونه در دام شیادان فضای مجازی بیفتم و به همین راحتی فریب بخورم، اگرچه با دستگیری آن مرد کلاهبردار کمی آرامش روحی پیدا کردم ولی …

پیش‌نویس خودکار

مرد میان سال که به دنبال دریافت وام برای تهیه جهیزیه دخترش به دام شیادان کمین کرده در سایت دیوار افتاده بود، در حالی که از شدت اضطراب و تالمات روحی لرزش دستانش احساس می شد، درباره این ماجرای تلخ به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: سال هاست که کارمند یکی از ادارات دولتی هستم و با حقوق کارمندی زندگی می گذرانم.
با آن که همسرم نیز شاغل است و درآمد اندک او فقط برای پرداخت اجاره منزل هزینه می شود اما زندگی آرام و بی دغدغه ای داشتیم، به اندازه درآمدمان خرج می کردیم تا هیچ وقت دست نیاز به سوی دیگران دراز نکنیم. اگرچه از نظر اقتصادی جزو اقشار متوسط جامعه هم نبودیم ولی تلاش می کردم تا نگذارم فرزندانم کمبودی احساس کنند یا از نظر مالی دچار سختی شوند. همواره سعی داشتم مشکلاتم را پنهان کنم تا فرزندانم غمی را در چهره ام نبینند.
خلاصه، به هر ترتیبی بود دو دختر و پسرم را سر و سامان دادم و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند تا این که دو سال قبل آخرین دخترم نیز ازدواج کرد اما من به دلیل گرانی های افسارگسیخته نمی توانستم جهیزیه او را تهیه کنم.
هرگاه همسرم با قناعت مبالغی را پس انداز می کرد اما باز هم شرایطی مانند خرید هدیه یا برگزاری مراسم خاصی پیش می آمد و به ناچار آن مبلغ را هزینه می کردیم چرا که دوست نداشتم هیچ وقت دخترم نزد اطرافیان سرشکسته شود یا به دلیل برگزار نشدن آداب و رسوم دوران نامزدی چشمانش را گریان
ببینم.
از سوی دیگر، مقدمات برگزاری جشن عروسی فراهم شده بود و من باید هرچه سریع تر جهیزیه او را تهیه می کردم.
در همین گیر و دار یکی از دوستانم پیشنهاد کرد تا از فروشندگان وام در سایت دیوار یک فقره تسهیلات ۵۰میلیون تومانی دریافت کنم. او گفت افرادی وام های خودشان را در قبال دریافت مبالغ میلیونی واگذار می کنند. او حتی گفت یکی از بستگانش وامی را خریده است و اکنون اقساطش را پرداخت می کند.
من هم با شنیدن این پیشنهاد و قضیه «وام فوری» بلافاصله این سایت را در گوشی همراهم نصب کردم و با فردی تماس گرفتم که پیشنهاد واگذاری وام ۵۰میلیونی را در قبال دریافت ۹میلیون تومان داده بود.
با آن مرد ناشناس قرار گذاشتم و گفتم این پول را برای خرید جهیزیه دخترم می خواهم تا بنا به ضرورت لوازم زندگی اش را یک جا تهیه کنم.
او هم قول داد پس از واریز پنج میلیون تومان بیعانه طی یک هفته این وام را به حسابم واریز کند، به شرط آن که من دو ضامن فراهم کنم. بالاخره، همه مدارک را ظرف یک روز آماده کردم و روز بعد به اتفاق همسرم به بانک رفتیم و هر دو نفرمان ضامن شدیم تا او تسهیلات ۵۰میلیون تومانی را به نام همسر دومش دریافت کند. همه کارها و قول و قرارها خیلی طبیعی انجام می‌شد اما با گذشت دو هفته از این ماجرا، پولی به حسابم واریز نشد.
وقتی به بانک رفتم فهمیدم مبلغ مذکور به حساب همسرش واریز شده است. بی درنگ با فروشنده وام تماس گرفتم و پرسیدم چرا پول را به حسابم واریز نمی کند؟ او با طمانینه خاصی و خیلی محترمانه چهار میلیون تومان باقی مانده را بهانه کرد و خیلی زود خودش نزد من آمد. او یک کارت بانکی با رمز آن به من داد که وقتی در حضور خودش و از عابر بانک موجودی گرفتم مبلغ وام مذکور واریز شده بود.
من هم بلافاصله ۱۰میلیون تومان (نهایت مبلغ انتقالی) به حساب بانکی خودم انتقال دادم ،اما بعدازظهر همان روز وقتی برای خرید جهیزیه به بازار رفتیم تازه متوجه شدم که هیچ موجودی در آن کارت نیست.
روز بعد هراسان و نگران به بانک رفتم ولی با توضیحات کارمند بانک فهمیدم که آن مرد ناشناس فقط یک ساعت بعد از آن که مبلغ ۱۰میلیون تومان را به حساب خودم انتقال دادم، با ترفند گم شدن کارت بانکی به بانک رفته و حساب همسرش را تغییر داده است، تازه فهمیدم که در دام یک شیاد از خدا بی خبر افتاده‌ام به طوری که نه تنها ۵میلیون تومان پس‌اندازم را بر باد داده ام بلکه حالا باید اشک‌های دخترم را به نظاره بنشینم و …
شایان ذکر است، با توجه به سرنخ های موجود و تلاش نیروهای انتظامی این مرد کلاهبردار دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

۱/۵ - (۱ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *