شنبه , ۱ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۶:۱۲ بعد از ظهر به وقت تهران

پاتک پسران مجرد به دختران مجرد!

مهرداد یکی از مردان مجردی است که در آستانه ٣٧سالگی با وجود موقعیت خوب مالی و تحصیلی ازدواج نکرده. او فوق‌لیسانس زبان دارد و رئیس یکی از شعب بانک‌های دولتی ایران است.

 

روزنامه شرق در گزارشی که گفتگو با چند پسر مجرد و دختر متاهل را در خود دارد، به گزارش چند روز پیش روزنامه لس‌انجلس تایمز که در خبرآنلاین منتشر شد، پاسخ داده است؛

«روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز در گزارشی درباره تجرد زنان ایرانی، براساس مصاحبه‌هایی با زنان نوشته تنها علتی که بیشتر دختران ایرانی ازدواج نمی‌کنند این است که مردهای ایرانی برای ازدواج به اندازه کافی خوب نیستند».

خوب‌نبودن پسران ایرانی چقدر می‌تواند دلیل موجهی برای کم‌شدن آمار ازدواج در ایران باشد؟ آیا نمی‌شود در صحبت‌کردن با مردان ایرانی هم به نتیجه برعکس رسید و آنها ادعا کنند زنان ایرانی به اندازه کافی برای ازدواج خوب نیستند؟ مطابق گزارش لس‌آنجلس‌تایمز، بیش از سه میلیون نفر از زنان تحصیل‌کرده بالای ٣٠ سال ایرانی‌ها مجرد هستند و تعداد آنها هم روبه افزایش است، چون طلاق عادی‌تر شده است، زنان به دانشگاه می‌روند و کار می‌کنند. این باعث شده است آنها از لحاظ مادی مستقل شوند و دیگر محتاج به مردانی که در فرهنگ ایران قرار بود نگهبان آنها باشند، نشوند. این موضوع در شرایطی مطرح می‌شود که عوامل بسیاری اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و… برای بالارفتن سن ازدواج یا ازدواج‌نکردن دختران و پسران اعلام می‌شود.

در سال‌های گذشته آمار تجرد دختران بیش از پسران بود، چندی پیش سازمان ثبت احوال کشور هم درباره افزایش تجرد قطعی دختران ایرانی هشدار داد. سال گذشته هم زنگ خطر برای تجرد قطعی نزدیک به یک‌ میلیون دختر ایرانی به صدا در آمد. اما دراین‌میان آمارها نشان می‌دهند شمار پسران ایرانی مجرد در سن ازدواج هم رو به افزایش است.

مهرداد یکی از مردان مجردی است که در آستانه ٣٧سالگی با وجود موقعیت خوب مالی و تحصیلی ازدواج نکرده. او فوق‌لیسانس زبان دارد و رئیس یکی از شعب بانک‌های دولتی ایران است. او درباره دلیل ازدواج‌نکردنش و همچنین خوب یا بدبودن دختران و پسران  می‌گوید: «به نظرم، نه دختران و نه پسران دیگر خوب نیستند، مهم‌ترین مشکل هم شاید این است که از مسئولیت قبول‌کردن فرار می‌کنند، حتی آنهایی هم که قبول می‌کنند ازدواج کنند، از مسئولیت‌هایشان در برابر طرف مقابل فرار می‌کنند، این مسئله هم درباره دختران و هم پسران صدق می‌کند و پس در هر دو سمت پیداکردن گزینه مناسب برای ازدواج کار سختی به نظر می‌رسد».

او درباره دلیل ازدواج‌نکردنش نیز می‌گوید: «در همه این سال‌ها توقعم بالا رفته، ضمن اینکه حوصله‌ام هم کم شده و برای خودم پیله تنهایی درست کرده‌ام».

عرشیا ٣۶ساله است و مهندس عمران و سال‌هاست در عسلویه کار می‌کند، او درباره دلیل ازدواج‌نکردنش و خوب یا بدبودن افراد برای ازدواج، می‌گوید: «پارامتر خوب‌بودن چیست؟ چه چیزی باعث می‌شود یک آدم بد باشد؟ از نظر من، مردی خوب است که به رابطه‌اش پایبند باشد و علاوه بر تأهل، تعهد هم داشته باشد. بی‌اخلاقی و بی‌انضباطی اجتماعی و فردی در مملکت ما زیاد است و این فقط مختص مردان جامعه نیست. من خودم با دخترهای زیادی در ارتباط نبودم. ولی از همان دخترهای کمی هم که در زندگی‌ام بودند ضربه‌های شدیدی خوردم. یکی از دلایلی که نمی‌توانم با یک دختر وارد یک رابطه جدی شوم همین اتفاقاتی است که برایم افتاده. شرایط جامعه ما خیلی مناسب نیست. من خودم ندیدم ولی درباره نحوه ارتباطات دخترها و پسرها زیاد شنیدم. بزرگ‌ترین مشکلی که جامعه ما دچارش شده به نظر من بی‌تعهدبودن دخترها و پسرها به یکدیگر است. اما این را کاملا قبول دارم که اکثر مردهای ایرانی اخلاق‌مدار نیستند، ولی آیا واقعا زن‌های ایرانی آن‌طور که می‌گویند، خوب هستند؟»

او درباره نگرانی خودش برای مجردماندن می‌گوید: «با توجه به اینکه سنم بالا رفته نگران هستم. به‌هرحال به نظر من تا ازدواج نکنم، نمی‌توانم به زندگی سروسامان دهم. ولی یکی از چیزهای مهمی که دارم از دست می‌دهم حس اجتماعی‌بودن است. ارتباط من با دوستان متأهلم سخت است. ارتباطم با خیلی از دوستانم بعد از ازدواجشان قطع یا خیلی محدود شده. شاید اگر من هم متأهل بودم این اتفاق نمی‌افتاد ولی به‌عنوان آدم مجرد سخت است بخواهم با دوستان متأهلم ارتباط خانوادگی داشته باشم».

دکتر محمدامین قانعی‌راد، جامعه‌شناس، درباره این ادعا که دلیل ازدواج‌نکردن ایرانی‌ها به خوب‌نبودن کافی مردان برمی‌گردد، می‌گوید: «نمی‌شود یک‌طرفه به این مسئله نگاه کرد، اگر با مردان هم درباره ازدواج‌نکردن آنها صحبت کنید، ممکن است این نظر را داشته باشند که دختران هم برای ازدواج به اندازه کافی خوب نیستند. درواقع وضعیت متناقض دوطرفه‌ای وجود دارد که می‌تواند این ادعا را از طرف هرکسی ایجاد کند. مسئله‌ای که وجود دارد این است ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مسئله مردسالاری دیگر در آن از بین رفته و خانواده‌ها از سمت سنت به مدرنیسم در حال‌ گذار هستند و همین باعث می‌شود جامعه در تقابل بین سنت و مدرنیسم‌ گیر کند. من چندی پیش در یک مراسم خواستگاری حضور داشتم که دخترخانم خواسته عجیبی داشت. او هم حق طلاق را می‌خواست و هم هزار سکه به عنوان مهریه. به او گفتم تو در حال معامله‌کردن هستی و اگر بعد از ازدواج مهرت را اجرا بگذاری و طلاق بخواهی، این پسر جوان هم زندگی‌اش را از دست می‌دهد و هم هزار سکه ضرر می‌کند».

رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران درادامه گفت: «کسی که حق طلاق می‌خواهد درواقع به اصل برابری در ازدواج معتقد است و می‌خواهد از فضای سنتی دور شود. پس چطور ممکن است چنین کسی در کنار حق طلاقش هزار سکه هم به عنوان مهریه طلب کند؟ از طرفی من با چندین جوان که درباره دلیل ازدواج‌نکردنشان صحبت کردم، همه‌شان متفق‌القول می‌گفتند همه ازدواج‌های دوستانشان در سنین مختلف به جدایی منجر شده و آنها از این ریسک بالا در ازدواج می‌ترسند».

قانعی‌راد گفت: «نگاه‌ها به مقوله ازدواج بسیار کاسب‌کارانه شده، از طرفی دخترها و پسرها معیارهایی را که برای ازدواج دارند دیگر در چارچوب سنتی قالب فرهنگ ایرانی نمی‌گنجد، شاید این دلیل بهتری برای ازدواج‌نکردن جوانان باشد تا اینکه ما نتیجه بگیریم که دخترها یا پسرهای ایرانی به اندازه کافی برای ازدواج خوب نیستند».

صحبت‌های دختران هم شبیه پسران مجرد است. نسرین یکی از آنهاست. ٣٧ساله، خانه‌دار و دارای مدرک کارشناسی زبان انگلیسی. او در رابطه با اینکه چقدر پسران ایرانی را برای ازدواج کردن خوب می‌داند می‌گوید: «به نظرم نمی‌شود صددرصد گفت؛ چون مردان ایرانی خوب نیستند، زنان به سمت ازدواج نمی‌روند. من خودم آدم خیلی احساساتی هستم و در انتخاب سخت‌گیرم و دلیل اینکه ازدواج نکردم فکر می‌کنم همین باشد. به نظرم پسرهای خیلی خوبی هم هستند که حتی ممکن است بعضی‌هایشان از خیلی دخترها بهتر باشند. شاید خود پسرها هم دیگر به هر کسی اعتماد نمی‌کنند برای همین آمار ازدواج در سن و سال من پایین آمده…»

سیما، ٣۵ساله و روزنامه‌نگار هم هنوز مجرد است، او درباره دلیل ازدواج‌نکردنش می‌گوید: «اینکه پسرهای ایرانی خوب یا بد هستند را نمی‌دانم؛ اما چیزی که می‌دانم این است که چه دختر چه پسر در ایران برای مسئولیت‌پذیری آماده نمی‌شوند و این تقصیر خانواده است. آنها به‌شدت انسان‌های وابسته‌ای هستند و این وابستگی در مسائل مادی و دیگر پارامترها مصداق دارد. البته این خصوصیت در پسرها به نظر من بیشتر شده و عجیب است که چرا؟ چون با توجه به نگاه سنتی ایرانی‌ها، پسرها همواره از آزادی نسبی بیشتری برای حضور در اجتماع برخوردار بوده‌اند، اما با این داستان باز هم چیزی از مسئولیت‌پذیری نمی‌دانند. اینکه هم آنها و هم همسر یا کسی که با آنها زندگی می‌کند مسئول زندگی نیستند، معنی‌اش با حکمرانی یک‌نفره خیلی فرق دارد. وقتی می‌بینم کمتر پسری در ایران به زندگی مشترک با این ویژگی قائل است، چرا ازدواج کنم؟»

سمیه، ٣۵ساله و حسابدار است. او از نظر مالی کاملا مستقل است و البته با این مسئله هم موافق نیست که دلیل ازدواج‌نکردنش بدی مردان است. او می‌گوید: «اگر منصف باشیم ازدواج‌نکردن من ربطی به خوب‌نبودن مردان ندارد، من خودم ازدواج را دوست داشتم؛ به‌خصوص زمانی که کم‌سن بودم و دوست داشتم مادر شوم، خیلی ازدواج برایم مهم بود. الان هم اگر آدمی را پیدا کنم که دوستش داشته باشم حتما این کار را می‌کنم. من اگر ازدواج نکردم به خاطر مشکلات پسران نبوده، خیلی در این وادی نبودم. دل‌مشغولی الان من پول درآوردن و سفر‌کردن و رفتن به جاهایی است که تا به حال ندیده‌ام. الان دلم می‌خواهد مستقل زندگی کنم. از نظر من مستقل‌بودن از ازدواج‌کردن مهم‌تر است. از نظر مالی می‌توانم مستقل شوم، اما نوع بافت زندگی خانوادگی و اجتماعی من این نوع زندگی را برایم مقدور نمی‌کند». سمیه نگران ازدواج‌نکردن نیست، اما می‌گوید گاهی تنها‌ماندن در آینده نگرانش می‌کند او می‌گوید: «ممکن است اگر تنها باشی آینده سختی داشته باشی. ولی اینکه خیلی نگران شوم که به خاطرش با هرکسی تن به ازدواج بدهم ممکن نیست. درواقع آن قدر نگرانی‌ام عمیق نیست که شرایطم را تغییر بدهم».

تا سال‌های قبل از سال ۹۰، تعداد دختران مجرد در سن ازدواج بیشتر از پسران بود، اما در سال‌های اخیر این موضوع در حال معکوس‌شدن است و تعداد پسران مجرد در سن ازدواج در حال افزایش است.

آبان ‌ماه سال گذشته، علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه در مجموع ۱۱‌میلیون‌و ۲۴۰‌ هزار دختر و پسر مجرد در کشور وجود دارد، افزود: «پنج‌میلیون‌و ۵۷۰هزار نفر از آنها پسر و پنج‌‌میلیون‌و ۶۷۰هزار نفر نیز دختران در سن ازدواج هستند که این افراد هرگز ازدواج نکرده‌اند. الگوی سنی ازدواج در کشور به این صورت است که بخش عمده‌ای از ازدواج آقایان یعنی معادل ۸۰ تا ۸۵ درصد در ۲۰ تا ۳۴سالگی و ازدواج بانوان نیز در بازه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال صورت می‌گیرد». او با اشاره به اینکه آمار دختران و پسران ازدواج نکرده و در سن متعارف یا همان قبل از تجرد قطعی، نشان‌دهنده آن است که در این آمار دختران از پسران پیشی گرفته‌اند، تأکید کرد: «در مجموع یک‌‌میلیون‌و ۳۰۰‌ هزار دختر و پسر قبل از تجرد قطعی در کشور وجود دارد که ۹۸۰‌ هزار نفر آن را خانم‌ها و ۳۲۰‌ هزار نفر را آقایان تشکیل می‌دهند. آمار دختران و پسران قبل از تجرد قطعی نشان می‌دهد شمار دختران در این زمینه سه برابر بیشتر از مردان است». به گفته محزون تا آبان‌ ماه سال گذشته در مجموع ۱۵۲‌ هزار خانم و آقا در سن تجرد قطعی در کشور وجود دارد که ۶۲‌ هزار نفر آقا و ۹۰‌ هزار خانم هستند که در این زمینه نیز خانم‌ها ١،۵ برابر آقایان هستند.

هادی هم در آستانه ٣۶سالگی قرار دارد، او مونیتورینگ یکی از خبرگزاری‌ها را بر عهده دارد. هادی درباره خوب‌بودن یا نبودن دختران و پسران ایرانی می‌گوید: «درحال‌حاضر هیچ‌کس مسئولیت‌پذیر نیست. خود من هم دلیل ازدواج‌نکردنم شاید مسئولیت‌ناپذیر بودنم باشد. از طرفی شرایط ازدواج هم سخت شده».

رضا ٣٧‌ساله و طلافروش است، او می‌گوید دختران ایرانی دندان‌گرد شده‌اند. رضا می‌گوید: «تا وارد مغازه‌ام می‌شوند و می‌فهمند مجردم، گل از گلشان می‌شکفد. تماس می‌گیرند و ابراز علاقه می‌کنند تا پای ازدواج هم رفته‌ایم، اما در مهریه‌شان یک دفعه ١٠ کیلو طلا طلب می‌کنند. من در عمرم ١٠ کیلو طلا با هم ندیدم، اما آنها از من ١٠ کیلو طلا و حق طلاق می‌خواهند. این ماجرا حالم را بد می‌کند».

چه کسی می‌تواند نظر قطعی بدهد که آدم‌ها بسته به جنسیتی که دارند خوب یا بد هستند. در شرایط زندگی کنونی، وقتی حتی بدون برگزاری یک مراسم کوچک جشن ازدواج، شروع‌کردن یک زندگی و تهیه مسکن و وسایل اولیه حداقل ۵٠‌ میلیون تومان هزینه دارد، در شرایطی که ما در قاره آسیا زندگی می‌کنیم و سبک زندگی اروپایی را مد نظر داریم و وقتی می‌خواهیم به سنت‌ها پایبند باشیم، اما در مدرن‌ترین باغ‌ها ازدواج کنیم و شبیه اروپایی‌ها زندگی کنیم، چقدر می‌توان تقصیر را گردن یک گروه انداخت؟ محاسبات صورت‌گرفته مشخص می‌کند در سال ٨۵ جمعیت زنان مجرد هرگز ازدواج‌نکرده ٣۵ سال به بالا، ٣٠٨‌ هزار نفر بوده که شاید از ‌این جمعیت فقط ١٠ درصد از آنها تمایلی به ازدواج نداشته و بقیه فرصت ازدواج را به دست نیاورده و در تجرد باقی مانده‌اند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *