جنازه پسر ۲۲ ساله که بر اثر ضربات چاقو جان سپرده بود، در خانه اش در خیابان عدل محله حیدرآباد، کرج رها شده بود.
روزنامه ایران نوشت:ساعت ۲۰ شب ۲۲ تیر ۹۱ مأموران کلانتری ۳۲ حصارک بالا از قتل مرموز پسر ۲۲ سالهای به نام بهرام در خانهاش در خیابان عدل محله حیدرآباد، کرج باخبر شدند.
پسری که همخانه مقتول بود به مأموران گفت: بهرام پسری سربه راه و آرام بود و خانوادهاش در غرب کشور زندگی میکنند. صبح با هم سرکار رفتیم و غروب که به خانه برگشتم، متوجه آثار خون و بهم ریختگی در اتاق پذیرایی شدم. بعد هم با پیکر بیجان دوستم در آشپزخانه روبهرو شدم اما نمیدانم چه کسی او را به قتل رسانده است، چون بهرام با کسی خصومت نداشت.
به دستور بازپرس شعبه ۲۱ دادسرای امور جنایی کرج، جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات کارآگاهان جنایی برای رمزگشایی از قتل آغاز شد.
در حالی که تحقیقات پلیسی برای یافتن سرنخی از قاتل ناشناس و کشف انگیزه جنایت به بنبست رسیده بود مأموران دریافتند تلفن همراه مقتول در جزیره قشم در دست کسی است که از آن استفاده میکند. بدین ترتیب با گذشت ۴ ماه از قتل بهرام مأموران به جزیره قشم رفتند و جوان ۲۳ سالهای به نام وحید را بازداشت کردند.
متهم در بازجویی گفت: قبلاً عاشق یک دختر گیتاریست شده بودم که به من خیانت کرد. به همین خاطر وقتی برای دومین بار عاشق دختری به نام نیلوفر شدم میترسیدم بار دیگر فریبم بدهند. به نیلوفر علاقه زیادی داشتم و تنها آرزویم ازدواج با او بود اما کم کم حس کردم او نیز به من خیانت میکند. بهرام – مقتول – دوست و همشهریام بود. در تعطیلات نوروز که نزد خانوادهاش رفت کلید آپارتمانش را به من داد تا به پرنده هایش آب و دانه بدهم. من هم چند بار با نیلوفر به آنجا رفتیم اما مدتی قبل حس کردم دختر مورد علاقهام دیگر علاقهای به من نشان نمیدهد. بنابراین نیلوفر را تعقیب کردم ولی در اطراف خانه دوستم بهرام او را گم کردم. فکر خیانت نیلوفر روز و شبم را سیاه کرده بود. بنابراین چاقویی برداشتم و به همراه برادر نیلوفر به سراغ بهرام رفتیم.
برادرش بیرون ساختمان منتظر ماند و من وارد خانه شدم. آنقدر عصبانی بودم که هر چه بهرام انکار کرد که با نیلوفر رابطهای ندارد باورم نشد و او را کشتم.
بدین ترتیب برادر نیلوفر نیز بازداشت شد اما در برابر اتهام مشارکت در قتل گفت: وحید خواستگار خواهرم بود و آنها به هم علاقهمند شده بودند. اما وحید چون شکاک بود از هم جدا شدند. من فقط اسم بهرام را شنیده بودم و شناختی از او نداشتم. روز حادثه هم در آن محل نبودم و از همه چیز بیخبرم. وحید در بازسازی صحنه جنایت به بیان جزئیات حادثه اشاره کرد و سرانجام در قتل عمد بهرام مجرم شناخته و با قرار بازداشت موقت به زندان فرستاده شد. برادر نیلوفر نیز از اتهام مشارکت تبرئه شد و بدون قید و شرط آزادش کردند.
در حالی که پرونده برای رسیدگی و صدور حکم روی میز ۳ قاضی دادگاه عالی جنایی کرج قرار گرفته بود و اولیای دم خواستار قصاص قاتل فرزندشان بودند وحید با ارسال نامهای از زندان به دادگاه ادعای تازهای مطرح کرد. وی نوشت روز حادثه برادر نیلوفر به سراغم آمد و عصبانی بود. او به ماجرای رابطه پنهانی خواهرش با مقتول پی برده بود و از من خواست تنهایش نگذارم. به سراغ بهرام رفتیم و منتظر برگشت او شدیم. ابتدا من ضربهای به صورتش زدم که تعجب کرد اما با دیدن برادر نیلوفر متوجه شد که موضوع جدی است. به همین خاطر قصد فرار داشت که برادر نیلوفر مانع شد و پیش از آنکه صحبتمان به نتیجه برسد با ضربههای چاقو او را از پا درآورد. برادر نیلوفر وقتی در بازداشتگاه بودیم به من وعده ازدواج با خواهرش را داد. در مسیر انتقال به دادسرا هم خانوادهاش مرا تطمیع کردند که با قبول جنایت و کمک به آزادی پسرشان سند ازدواجم با نیلوفر را امضا کنم. به همین دلیل دروغ گفتم و راه فرار را برای متهم اصلی باز کردم. اما برادر نیلوفر بلافاصله پس از رهایی از کشور خارج شد و به کشور استرالیا رفت. نیلوفر و مادرش هم که دیگر نگران او نبودند مرا فراموش کردند و حتی دیگر جواب تلفن هایم را نمیدهند. بنابراین درخواست دستگیری قاتل اصلی وحید و محاکمه او را دارم.
قاضی «هدایت رنجبر» -رئیس شعبه اول دادگاه کیفری (۱)کرج- پس از دریافت این نامه دستور داد متهم برای بیان دلایلش از زندان به دادگاه منتقل شود.