سه شنبه , ۴ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۳:۵۳ قبل از ظهر به وقت تهران

ناگفته‌ هایی عجیب از پرونده قتل «ستایش قریشی»

پرونده قتل ستایش قریشی از جمله پرونده هایی بود که در دو سه سال اخیر بارها به تیتر پربازدید خبرگزاری های داخلی تبدیل شده است، ماجرای این پرونده هنوز تمام نشده و در جریان است.

http://www.ammarname.ir/sites/default/files/news/picture/1395/10/20/1011540109.jpg
http://www.ammarname.ir/sites/default/files/news/picture/1395/10/20/1011540109.jpg

قاضی پرونده ستایش قریشی با بیان ابعاد جدیدی از پرونده «قتل ستایش قریشی»، نقش فضای مجازی در این پرونده، بزرگترین دلیل شوهرکُشی در ایران، نقشه مرموز و پیچیده زن جوان برای کشتن «رقیب عشقی» خود و … را نیز تشریح کرد.

به گزارش تسنیم، یکی از پرونده‌های جنایی که در سال های اخیر به‌شدت سروصدا کرد و به تیتر یک رسانه‌ها تبدیل شد، پرونده ستایش قریشی بود، پرونده‌ای که هنوز نیز در جریان است و هر چند وقت یک بار مجدداً به صدر اخبار پربازدید رسانه‌ها تبدیل می‌شود.

قاضی دادگاه بدوی صادرکننده رأی پرونده قاتل ستایش قریشی «قاضی ابراهیم اسلامی» متولد سال ۱۳۵۶ است؛ وی تحصیلات خود تا مقطع دکتری را در دانشگاه شهید بهشتی سپری کرده است.

دکتر اسلامی یکی از جوان‌ترین و در عین حال باسابقه‌ترین قضات دادگاه کیفری یک استان تهران و تجدیدنظر به حساب می‌آید که پرونده‌های متعدد جنایی را رسیدگی کرده و هم‌اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز است.

اسلامی علاوه بر تدریس در دانشگاه‌های مختلف مانند شهید بهشتی، علامه‌ طباطبایی، پلیس، عدالت و … در پژوهشگاه قوه‌ قضاییه و چندین مرکز مشغول کار پژوهشی نیز هست.

یکی از موارد مطرح شده در پرونده قاتل ستایش قریشی،‌ فضای مجازی و تأثیرات این فضا بر قاتل این دختر خردسال بود؛ به نظر جنابعالی آیا فضای مجازی در ارتکاب به این جنایت هولناک تأثیر گذاشته بود؟

به نظرم فضای مجازی درخصوص نوع جرمی که اتفاق افتاد زیاد تاثیری نداشت، چون در بحث جرم‌شناسی، جامعه‌شناسی و تحلیل‌هایی که در مورد این جرم داشتیم، باورم این بود که قمست عمده از وقوع این جرم به خاطر عدم نظارت یا عدم توجه والدین بود، چه در مورد ستایش که پدر و مادرش او رها کرده و به خانه همسایه می‌فرستادند؛ قطعاً ستایش هر روز به خانه قاتل ستایش می‌رفته و آنجا بازی می‌کرده و پدر و مادر وی باید می‌دانستند و احتمال می‌دادند که در صورت رفت‌وآمد به منزل همسایه،‌ ممکن است حتی یک درصد دخترشان مورد سوء‌استفاده و تعرض قرار گیرد؛ در مورد این موضوع از لحاظ جامعه‌شناسی می‌گوییم خود خانواده ستایش یک نوع بزه‌دیدگی بالقوه را فراهم کردند.

قاتل ستایش جوان ۱۶، ۱۷ ساله‌ای است، دوست‌دختری داشته و او را از دست داده بود، مشروب در اختیارش بوده و استفاده می‌کرده است، مشروب را یکی به خاطر عشق و کیفش می‌خورد، یکی به خاطر ورزش و فوتبال می‌خورد، قاتل ستایش نیز به خاطر از دست دادن دوست‌دخترش دلش گرفته بوده و مشورب خورده بود البته وی مشروب را خودش تهیه کرده بود و در تحقیقات زیاد در این موضوع کنجکاو نشدیم.

وی پس از مشروب‌خواری سیگار کشیده بود و بعد نیز خودش اذعان می‌کرد که در آن منطقه با زنهای بیوه رابطه جنسی آزاد نیز داشته و در آن روز در آن شرایط به دلش افتاد که با ستایش نیز رابطه برقرار کند.

قاتل ستایش می‌گفت مشروب خوردم، حالت عادی نداشتم و ستایش را کشتم که ما در جلسه دادگاه این موضوع را رد کردیم چون فکر قاتل ستایش کار می‌کرد و قبل از وقوع جرم ستایش را با بهانه‌ای (نشان دادن جوجه به ستایش) به طبقه بالا منزلشان کشانده بود.

زمانیکه به قاتل ستایش گفتیم چرا ستایش را در آشپزخانه کشتی؟ گفت: «در خانه و اتاق خواب من، فرش بود، من ستایش را به آشپزخانه بردم که کف آن سرامیک بود که اگر خون ریخت، خون در آنجا ریخته شود و بتوانم راحت شست‌وشو کنم» بنابراین فکر قاتل ستایش کار می‌کرده و مسلط بوده یعنی اینطور نبوده که سلب مسئولیتی شده بود و نفهمد که چه می‌کند.

پدر و مادر امیرحسین (قاتل ستایش) یک طبقه مستقل در اختیار او قرار داده بودند و او هر کاری که دلش می‌خواست، می‌کرد؛ وی بعد از کشتن ستایش، جسد را داخل باکس اِکو گذاشت، در آن را بست و تا صبح با جسد آن دختر آنجا خوابید، فردای قتل، اسید تهیه کرد و دو، سه شب با جسد در آن خانه خوابید، پدر و مادر قاتل ستایش به او نگفته بودند که تو چه می‌کنی؟ این سروصداها چیست و چه اتفاقی افتاده؟ وی بعد که دید نمی‌تواند جسد را به خارج از خانه منتقل کند، جسد را آتش زد و بعد اسپند دود کرد، در این مقطع بود که مادر قاتل ستایش از پسرش پرسید چه بویی می‌آید، قاتل ستایش گفت بوی اِکو است.

این موارد مربوط به بحث خانواده و عدم نظارت خانواده است؛ بعد به بحث حاشیه‌ای و چراها می‌رسیم، چراهایی مانند اینکه چرا مشروب و مواد مخدر در جامعه زیاد است؟ چطور می‌شود جامعه تأثیرگذار باشد تا پسری که نه شغل و نه کار دارد، به خودش اجازه بدهد برود دنبال دوست‌دختر و چراهای دیگر.

من در این موضوع خیلی بحث فضای مجازی را پررنگ ندیدم اما بعد از آن پررنگ دیدم، به نظرم بحثی که پرونده ستایش را بسیار معروف کرد، فضای مجازی بود و مسأله‌ای که باعث شد این پرونده بیش از حد در رسانه‌ها مطرح شود و افکار را حساس کند، فضای مجازی بود، چون این خبر مدام در تمام کانالها پخش می‌شد و به عنوان آخرین، خبرسازترین و فجیع‌ترین خبر مطرح شد.

می‌خواهم در اینجا به نقش فضای مجازی برسم؛ همانطور که گفتم رسانه‌ها می‌توانند دولت و افکار عمومی را حساس کنند و اگر کارکرد خوبی داشته باشند، می‌توانند این را به عنوان مطالبه در دولتی که صاحب دموکراسی است، مطرح کنند، در پرونده ستایش نیز آنقدر که موضوع در رسانه‌ها مطرح شد گفتند سر او را برید، او را آتش زد و اسید پاشید و آتش زد، تمام افکار و ذهنیتها را درگیر کرد.

آیا این اتفاقات و مطرح شدن پی‌درپی پرونده در رسانه‌ها به روند رسیدگی به آن کمک کرد؟

باعث شد ما به این پرونده، دقیق‌تر رسیدگی کنیم اما زیاد تأثیرگذار نبود.

آیا این فضای رسانه‌ای ایجاد شده در پرونده قتل ستایش قریشی در حکم صادره توسط حضرتعالی برای قاتل تأثیرگذار بود؟

خیر؛ اصلاً تأثیری نداشت.

به طور مثال اگر در پرونده‌ای فضای سنگین رسانه‌ای ایجاد شود در رأی قاضی تاثیری نمی‌گذارد؟

اصلاً؛ قاضی را حساس و دقیق‌تر می‌کند، من خودم در فضای مجازی در رابطه با پرونده ستایش اوضاع را رصد می‌کردم مثلاً در فضای مجازی، افغانستانیها جوی راه علیه ما انداخته بودند مبنی بر اینکه قاتل یک پسر ایرانی بوده و هیچ‌ وقت ایرانی‌ها یک پسر ایرانی را اعدام نمی‌کنند و می‌گفتند خون این دختر معصوم پایمال شده و او را تبرئه می‌کنند!

از طرف دیگر نیز در فضای مجازی دو موج به وجود آمد، موجی که می‌گفتند قاتل ستایش باید اعدام شود و موج دیگر که از طریق بی.بی.سی راه افتاده و ترغیب می‌شد مبنی بر اینکه قاتل زیر ۱۸ سال است، می‌خواهند او را اعدام کنند و جمهوری اسلامی ایران در حال نقض حقوق بشر است!

من علاوه بر مطالب مطرح شده فارسی زبانان، مطالب منتشر شده با زبان انگلیسی را نیز در رابطه با این پرونده پیگیری می‌کردم اما تأثیری که شاید فضای مجازی در رابطه با این پرونده داشت این بود که من را در رسیدگی به این پرونده دقیق‌تر کرد که حواسم باشم این پرونده مانند پرونده‌های عادی دیگر نیست.

به طور مثال در مورد پرونده قتل نظام‌آباد، یک پسر بیست یکی و دو ساله که حالش هم بد بود (مواد مصرف کرده بود) در خیابانی در نظام‌آباد در حال عبور بود، به داخل قصابی رفت، چاقو را از دست قصاب گرفت، به پیاده‌رو برگشت، ۱۳، ۱۴ نفر را زخمی کرد و یک نفر را هم کشت؛ این پرونده آثار عجیبی داشت اما این موضوع را هیچ روزنامه و سایتی کار نکرده بود، اگر هم بود در قالب یک خبر منتشر شده و گسترده نشده بود یعنی افکار عمومی را حساس نکرده بود.

پرونده ستایش آنقدر در فضای مجازی مطرح شد و گسترش پیدا کرد که همه از ما پرونده را پیگیری می‌کردند حتی پسرم که نوجوان است، مدام سؤال می‌کرد که بابا امیرحسین چه شد و چه می‌شود؟ نمی‌توانستم جواب واضحی بدهم اما می‌دانستم این پرونده به نحوی است که اگر با دقت و تدبیر انجام نشود، ما مجوز بچه‌کُشی به همه می‌دهیم.

بنابراین بسیار خوب نقش خودمان را انجام دادیم و قاطعانه عمل کردیم، هم حکم قصاص و هم حکم اعدام صادر کردیم؛ یک قصاص به خاطر قتل، یک اعدام به خاطر تجاوز و به خاطر اسیدپاشی و جنایت بر میت نیز رأی حبس و شلاق صادر کردیم.

برای قضات کشورمان آیا اینکه مقتول، ایرانی، افغانستانی و … باشد، تاثیری در پرونده دارد؟

اصلاً چنین بحثی نداریم اما فضای مجازی واقعاً ذهنها را خیلی حساس کرد؛ یکی از همکاران ما به استناد «کنوانسیون کودک» کنار کشید و گفت من قاتل ستایش را اعدام نمی‌کنم چون مشمول کنوانسیون کودک، زیر ۱۸ سال است و نباید اعدام شود البته شاید وی تحت تأثیر جوی قرار گرفت که در جامعه وجود داشت در حالیکه من وی را می‌شناسم و شاید در حالت عادی فضای جامعه، حکم اعدام قاتل ستایش را می‌داد اما چون پرونده بسیار سیاسی و فضایش رسانه‌ای شده بود، با ما در صدور رأی اختلاف کرد.

بنابراین در این پرونده به نظرم فضای مجازی در حساس کردن ذهن افکار عمومی تأثیر بسیاری داشت، مردم را بسیار حساس و درگیر کرد.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *