بیستم بهمن امسال محمدطاها همراه برادر، پسردایی و دخترعمهاش سراغ پسر همسایه رفتند و با او به داخل ون که به عنوان آشپزخانه سیار از آن استفاده میشد، رفته و مشغول بازی شدند. ناگهان پیک نیکی که در خودروی ون بود، آتش گرفت. شعلههای آتش سریع ماشین را فرا گرفت و تلاش اهالی برای نجات کودکان گرفتار در آتش آغاز شد. محمدطاها ابتدا شیشه ماشین را شکست و دختر عمهاش را از خودرو بیرون فرستاد و بعد برادر و پسرداییاش را که بیهوش شده بودند با ضربه سیلی نیمه هوشیار کرد و آن ها را هم از خودرو خارج کرد. سپس آخرین کودک را که پسر صاحب خودرو بود از ماشین بیرون کشید. در آخر هم خودش که دچار سوختگی شده بود از ماشین بیرون آمد. همان موقع بود که آتشنشانهای صفا شهر رسیدند و شعلههای آتش خودرو را خاموش کردند. بعد از آن امدادگران اورژانس طاهای هشتساله و چهار کودک نجاتیافته را که آن ها نیز دچار سوختگی شده بودند برای ادامه درمان به بیمارستان سوانح سوختگی امیرالمومنین(ع) شیراز منتقل کردند. بعد از چند روز چهار پسربچه مرخص شدند اما طاهای هشتساله که شدت سوختگیاش بیشتر بود، یک ماه در جدال با مرگ بود که خوشبختانه زنده ماند.
باگذشت ۵۳سال از فداکاری ریزعلی خواجوی، معروف به دهقان فداکار، داستان او دوباره توسط یک پسر نوجوان مشهدی تکرار شد. این بار محمدمهدی عباسی، نوجوان ۱۴ساله مشهدی با مشاهده ریل آسیبدیده در بهمن امسال و اطلاع آن به مسئولان راهآهن از تکرار فاجعه قطار و مرگ دهها مسافر جلوگیری کرد. اگر این نوجوان مانند برخی ها از کنار این ماجرا بی خیال می گذشت آن روز شاهد خروج قطار تهران- مشهد از ریل و وقوع یک فاجعه تمام عیار بودیم.