چالش مانکن چند وقتی هست که بسیاری از افراد را مشغول خود کرده است، در این چالش افراد شرکت کننده به صورت ثابت در حالت های مختلف ایستاده و یک نفر ازانها فیلمبرداری می کند…
روزنامه وقایع اتفاقیه در یادداشتی به قلم نرگس ملکزاده، عضو کانون صنفی معلمان تهران نوشت:
چند وقتی است که در شبکههای اجتماعی توئیتر و اینستاگرام، چالش مانکن و اشتراکگذاری آن بسیار متداول شده و جای خود را به چالش آب یخ که با هدف حمایت به بیماران ALS برپا شد، داده است؛ چالشهایی که چهرههای شاخص ورزشی، اجتماعی و حتی سیاسی را هم با خود همراه کرد.
۱۲ اکتبر، شروع جهانی این چالش بود؛ یعنی عمری کمتر از سه ماه اما این چالش سابقهای طولانیتر در آموزشوپرورش کشور ما دارد؛ نظامی آموزشی «ایستاده و نظارهگر».
دانشآشتیانی در صحن علنی مجلس، رتبه کنونی آموزشوپرورش کشورمان را در نظام بینالمللی بر پایه ۱۱۰شاخص جهانی، ۱۴۱ از ۱۷۸ اعلام کرد و گفت قصد دارد آموزشوپرورش را از حالت «سکون» نجات دهد و در ادامه دفاع از برنامه پیشنهادی خود، نظام آموزشوپرورش ما را با ۱۳,۵ میلیون دانشآموز و یک میلیون معلم و مربی و… به یک «موزه» مقدس تشبیه کرده که دست به آن نخورده و ایشان با اعلام این کدهای شناسایی، آموزشوپرورش کشور را یک نظام ناکارآمد و غیرمولد میداند که از پویایی و تحرک دور شده است.
صحبتهای آن روز دانشآشتیانی، آموزشوپرورش امروز ما را چیزی شبیه به یک چالش مانکن سازمانی به تصویر کشیده است که هر کدام از افراد حاضر در این سازمان، از ویژگیهای تخصصی و مدیریتی برخوردار هستند اما برای تحول، از این ظرفیت خود استفاده اجرایی نمیکنند. افراد کارآزمودهای که در حال گوشدادن به موسیقی بیتلز سیاه (آهنگ مورد استفاده در ویدئوهای ضبطشده چالش مانکن) و نظارهکردن همدیگر هستند. آن قدر غرق در اجرای خوب این چالش شدهاند که انگار خواب عمیق است نه چالش چند ثانیهای. سیستم آموزشی یک کشور بهعنوان سرمایهای ضروری برای محققشدن اهداف توسعه تلقی میشود و میتوان آن را مهمترین ابزار برای واقعیتبخشتر کردن آرمانهای توسعه هر ملتی دانست و باید با بهرهگیری صحیح از سیاستهای اصلاحی، این حالت ایستا و ساکن را از آموزشوپرورش دور کرد.
از آنجا که هر سازمانی دارای اهداف مشخص و ازپیشتعیینشدهای است و مدیران باید در راستای تحقق اهداف، بنا به نیاز سازمان، تغییراتی را در برنامه خود داشته باشند که بتوانند آنها را به سوی اهداف تدوینشده هدایت کند؛ پس تنها راه پایاندادن به این چالش، زمانی هموار خواهد شد که تصمیمگیران آموزشی از ویژگی بارز آموزشوپرورش کارآمد یعنی استفاده از برنامه استراتژیک به دورنگری نسبت به موقعیتهای موجود پرداخته و ساختار سیستم آموزش را به شکل باز و انعطافپذیر هدایت کنند. مدیریت کارا، سازمان را اثربخش خواهد کرد.
برای دستیابی به یک آموزشوپرورش کارآمد و پویا، مدیرانی باید در رأس فعالیت قرار گیرند که خود تصمیمساز باشند، نه مجری صرف تصمیمهای گرفتهشده، نقش مدیران در سطوح بالای این سازمان باید علاوه بر اثربخشی و کارایی به یک مدیر بهرهور تغییر کند که بتوانند با صرف حداقل منابع به اهداف برسند و همیشه بهدنبال راهحلی از طریق کوچکترین روزنه برای ازبینبردن فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب باشند.
امیدواریم که این چند ماه باقیمانده از دوران وزارت دانشآشتیانی، زنگ پایانی باشد برای چالش سازمانی مانکن در این وزارتخانه و نظام آموزش و پرورشی که جمود و فرسودگی بر آن غلبه دارد و خلاقیت در آن حلقه گمشدهاست.