یکی از مباحث مهم در اقتصاد کلان، بررسی بین نرخ بهره در قالب تئوریهای اقتصادی است.
یکی از مباحث مهم در اقتصاد کلان، بررسی بین نرخ بهره در قالب تئوریهای اقتصادی است. در نظر داشته باشید این مقاله حاصل ترکیب تجربه نگارنده به همراه تالیف و ترجمه آخرین مقالات علم اقتصاد در این زمینه است و سبک نوشتاری ساده و گفتاری است، تا بتوان بین مباحث اقتصادی و دنیای واقعی ارتباط برقرار کرد.
از نظر تاریخی، بهره پدیدهای اقتصادی است که از دوران قبل از میلاد مسیح در زندگی اقتصادی بشر وجود داشته و عقاید فلسفی و مذهبی متعددی در رابطه با آن مطرح است. بهره را میتوان به صورتهای گوناگون تعریف کرد. مبلغی که در هنگام بهرهبرداری از سرمایه پرداخت میگردد به بهره معروف است. چنانچه اندازه مبلغ بهره پرداختی به سرمایه برحسب درصد بیان شود به آن نرخ بهره گفته میشود. فیشر در مورد نرخ بهره بیان میکند که نرخ بهره درصد پاداش پرداختی بر روی پول، برحسب پول در تاریخ معین میباشد. نرخ بهره در واقع هزینهای است که برای دریافت اعتبار باید پرداخت شود همچنین نرخ بهره بانکی مهمترین و برترین عامل اثرگذار بروی مبادلات نرخ ارز است و سبب تقویت ارز یک کشور میشود.
نرخ بهره Interest Rate عبارت است از نرخی که بابت جلوگیری از کاهش ارزش پول پرداختی در امروز و دریافتی در آینده (به دلیل ارزش زمانی پول و نرخ تورم) از وامگیرنده دریافت میشود. همچنین در شرایط متعارف بازار، به منظور جبران فرصتهای سرمایهگذاری وام دهنده، ممکن است مبلغی به عنوان حداقل سود مورد انتظار وامدهنده به این نرخ اضافه گردد. نرخ بهره در واقع هزینه ایست که باید برای دریافت اعتبار بپردازید.
استراتژی نرخ بهره و یادگیری آن آسان اما استفاده عملی از آن دارای پیچیدگی خاصی است از اینرو پیشنهاد میشود تا پایان همراه باشید . عمده معاملهگرانی که در بازار سهام، فارکس (ارز بین الملل) و کالا فعال هستند اصولا پیگیر دو ساختار متفاوت یعنی تکنیکال و فاندامنتال هستند و در نهایت تصمیم برروی قیمت سهم یا ارز مورد نظر ملاک معاملهگر است. و هر دو این استراتژیها تنها در بازار پویا کاربرد دارند و در بازار غیرفعال تقریبا بیاثر هستند. اما استراتژی نرخ بهره در بازار غیرفعال هم کاربرد دارد. در این استراتژی قیمت سهم و نوسان آن ملاک نیست بلکه نرخ بهره بانک مرکزی زمان ورود و خروج ما را به بازار سهام مشخص میکند.
هنگامی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهد، این اقدام تاثیر آنی بر بازار سهام نمیگذارد. در عوض تاثیر مستقیمی بر بانکها برای وام گرفتن از بانک مرکزی میگذارد. اولین اثر غیرمستقیم افزایش نرخ بهره این است که بانکها نرخهای بهره را برای مشتریان افزایش میدهند. وقتی بانکها استقراض را گرانتر میکنند، شرکتها شاید دیگر نتوانند به مقدار زیاد وام بگیرند و مجبور هستند تا بهره بالاتری پرداخت کنند. هنگامی که شرکتها کمتر هزینه میکنند کمتر رشد خواهند کرد که این امر سبب کاهش سودآوری آنها نیز میشود. و کاهش سودآوری شرکتها اولین اثر افزایش نرخ بهره بر بازار سهام است. اگر تصور شود که شرکت در آینده رشد و یا سود کمتری خواهد داشت (در اثر بهره بالا بدهی و یا درآمد کم) مقدار جریانات آتی آن کاهش یافته و در نتیجه قیمت سهامش کاهش مییابد.
اگر قیمت سهام بسیاری از شرکتها کاهش پیدا کند، کل بازار و شاخص نیز افت میکند. تغییر در نرخ بهره تاثیر گستردهای بر اقتصاد میگذارد. وقتی که نرخ بهره افزایش مییابد، مقدار پول در گردش کاهش مییابد و در نتیجه تورم کاهش مییابد، همچنین وام گرفتن گرانتر میشود و این عامل نیز بر مردم و شرکتها نیز تاثیر میگذارد، به گونهای که هزینهها افزایش و درآمدها کاهش مییابد. در نهایت، افزایش نرخ بهره باعث میشود بازار سهام جذابیت خود را برای سرمایهگذاران از دست بدهد !
در صورت کاهش نرخ بهره بازار بدلایل ذکر شده در پاراگراف بالا، بازار سرمایه دارای جذابیت بالایی میشود وقیمت بیشتر سهامها به دلیل ورود جریان نقدینگی هدفمند به بازار بورس، افزایش مییابند. البته در این مرحله انتخاب صنعت درست مهمترین اصل است.
در تصویر اول رشد قیمتی نرخ بهره در فواصل زمانی مختلف قابل مشاهده است و در تصویر دوم پیشبینی نرخ بهره تا سال ۲۰۲۰ را میتوان مشاهده کرد.
در یک پروسه زمانی، بلند مدت تا سال ۲۰۲۰ در صورت تحقق پیش بینی نرخ بهره ۱۴ % میتوان امیدوار بود که بازار سهام ایران یک روند صعودی مناسب، آرام و علمی را طی کند. هر چند دلایل سیاسی و اقتصادی در این دوره میتواند بازار را دستخوش نوسانات نامنظم لحظهای نماید.
در نتیجه نرخ بهره میتواند سیگنال ارزشمندی باشد برای ورود و خروج بازار سرمایه هر چند نرخ بهره تنها عامل اثرگذار بر قیمت سهام نیست و عوامل بسیاری بر تغییرات قیمت سهام موثر هستند و تغییر نرخ بهره تنها یکی از این عوامل است. بنابراین نمیتوان با قطعیت گفت که افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی همیشه اثر منفی بر بازار میگذارد و یا کاهش آن همواره تاثیر مثبت بر بازار سرمایه ایجاد میکند و این شاخص در کنار سایر عوامل کلان اقتصادی همواره مطالعه و بررسی شود.