کیم جونگ اون، آخرین رهبر کره شمالی، به شکلی عجیب توسط یک میگوی آلوده به مواد رادیو اکتیو که وی به هنگام بازدید از یک کارخانه تولید کنندهی تمپورای منجمد برای بازار ژاپن مصرف کرده بود، جانش را از دست داد. پس از مرگ مرموز او، دو برادر دیگرش سر کار آمدند. همسایگان این کشور با این باور که ثبات منطقه در گروی ثبات این خاندان است، به آنها یاری رساندند.
کودکان مدرسه بان کی مون پس از یک اجرای زیبای نمایشِ ژیمناستیکی به صف میایستند تا عکس بگیرند. آقای بان کی مون، که خودش نخستین رئیس جمهوری کره متحد است، در کنار رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا خانم هیلاری کلینتون ایستاده که بدون کمکهای او این اتحاد به آسانی قابل انجام نبود.
مرگ مرموز کیم جونگ اون
پس از این دو، نوبت به کیم جونگ چول «مشاور ویژه» دولت موقت استانهای شمالی میرسد. وی نوه پسری بنیانگذار کره شمالی «کیم ایل سونگ» و برادر بزرگتر آخرین رهبر این کشور «کیم جونگ اون» است.
کیم جونگ اون، آخرین رهبر کره شمالی، به شکلی عجیب توسط یک میگوی آلوده به مواد رادیو اکتیو که وی به هنگام بازدید از یک کارخانه تولید کنندهی تمپورای منجمد برای بازار ژاپن مصرف کرده بود، جانش را از دست داد. پس از مرگ مرموز او، دو برادر دیگرش سر کار آمدند. همسایگان این کشور با این باور که ثبات منطقه در گروی ثبات این خاندان است، به آنها یاری رساندند.
چین از فرزند بزرگتر یعنی برادر ناتنی آخرین رهبر جوان این کشور به نام «کیم جونگ نام» حمایت کرد. چینیها او را از زمانی میشناختند که کیم جونگ نام برای گذران وقت به کازینوها و اتاقهای ماساژ در ماکائو میرفت. هر چه نباشد مردم کره شمالی از رسواییِ او در سال ۲۰۰۱ کمی خشنود بودند، زیرا او سعی کرده بود با یک پاسپورت جعلیِ متعلق به کشور جمهوری دومینیکن برای بازدید از دیزنی لند توکیو وارد ژاپن شود که توسط مقامات رسمی دفتر مهاجرت ژاپن دستگیر شده بود.
کیم جونگ چول اما در حال سبقت گرفتن از کیم جونگ نام بود؛ چول با نیروهای کره جنوبی و متحدین آمریکاییشان همکاری کرده بود. او در عوض تلاشهایش، پست «مشاوره» را به عنوان پاداش گرفته بود. اصلا به پیشنهاد او بود که آقای کلپتون به کره دعوت شده بود. پیشنهاد اجرای یک کنسرت در پیونگ یانگ در سال ۲۰۰۷ مطرح شده بود که همان موقع با آن مخالفت شد؛ حالا این اولین بار که جونگ چول توانسته بود یکی از اسطورههای مطلوبش پس از کنسرت رویال آلبرت هال لندن در سال ۲۰۱۵ را دوباره ببیند.
چین قبلا به سرعت عقب نشینی میکرد و اصلا جای تعجب هم نداشت. سیاست این کشور در قبال کره شمالی برای دههها مبتنی بر وجود یک “سپر” بین خودش و کره جنوبی بود، زیرا کره جنوبی متحد آمریکا و میزبان ۲۵۰۰۰ نیروی آمریکایی بود. اما با سقوط رژیم کره شمالی پس از مرگ مرموز کیم جونگ اون، حقایقی بر مقامات چین مسجل شد: اینکه یک کره متحد هرگز، برگرفته از منافع شخصی، با چین روابط خصمانهای نخواهد داشت؛ اینکه با وجود مراکز هستهای پراکنده در کره شمالی و چندین کلاهک جنگی که تعدادش را کسی نمیداند، چین باید برای انهدام آنها با آمریکا همکاری کند؛ و در نهایت اینکه حمایت از بخشی از رژیم سقوط کرده تنها موجب بیثباتی در مرزهایش خواهد شد و این مسئله خطر هجوم پناهجویان به داخل چین را بیشتر خواهد کرد. این مسائل موجب خواهد شد تا خانم کلینتون به سر قول خود مبنی بر مستقر نکردن سربازان آمریکایی در کره شمالیِ پیشین بماند.
پنج سال از اتحاد دو کره میگذرد و حالا مردم کره شمالی از غذا و آزادیهای بیشتری برخوردار هستند که پیشتر حتی فکرش را هم نمیکردند. دولت جدید (که در واقع همان دولت پیشین کره جنوبی است) با دقت تمام عمل کرده، اما طولی نخواهد کشید که مجسمههای کیم ایل سونگ از صحنه کشور محو شوند. تصاویر پسرش کیم جونگ ایل که یادآور قحطیِ دهه ۹۰ میلادی است، پیش از این حرفها از صحنه حذف شده است. ساخت و سازها به سرعت آغاز شده تا یادآور رشد زیرساختیِ کره جنوبی در دهه ۳۰ میلادی باشد. سربازان پیشین که عادت داشتند با دست مسیرهای خاکی را ایجاد کنند حالا به کمک ماشینآلات جدید در حال ایجاد آزادراه بین جنوب کره و چین هستند.
این تغییرات حتی از فضا هم قابل مشاهده هستند. تصاویر ماهوارهای همیشه کره شمالی را در شب به عنوان منطقهای کاملا تاریک و خاموش نشان میدانند که در مقابل کره جنوبی درخشان کاملا مشخص بود. اما تلالویی از نور در شبهای کره شمالی نیز دیده میشود؛ درست مانند یک رویا میشد.
تصاویر ماهوارهای دو کره در شب
و اما واقعیت…
در واقع همینطور خواهد بود. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که سقوط خاندان کیم در کره شمالی، گرچه در آینده دور اما کاملا محتمل است. آنها معتقدند که محتملترین گزینه اتحاد دو کره تحت رهبری دولت کره جنوبی است. این اتفاق خبر خوبی خواهد بود. حاکمان کره شمالی سرکوبکنندهترین و بستهترین رژیم روی کره زمین هستند. البته همه میدانند که پایان کار کره شمالی به هیچ وجه نرم و آرام نخواهد بود.
آندری لانکوف، کارشناس روسیِ مسائل کره شمالی که در سئول تدریس میکند، میگوید که نباید اتحاد دو کره را با اتحاد آلمان و شرقی مقایسه کرد و باید به «سوریهای فکر کرد که مجهز به جنگ افزار اتمی است.» جهان چگونه خواهد دانست که رژیم کره شمالی از داخل در حال انفجار است؟ لانکوف میگوید: «از طریق مبارزات خیابانی.»
نور سرد امروز
سناریوهای متفاوتی در کره جنوبی، آمریکا، چین و روسیه پیرامون فروپاشی کره شمالی از درون مطرح شده است. اکثر این سناریوها اغلب یا تمام جنبههای یک فاجعه تمام عیار را تصور میکنند: شرایط وخیم انسانی، جنگ داخلی، درگیری بینالمللی، تکثیر سلاح هستهای، شرایط وخیم اقتصادی، تنشهای اجتماعی بین مردم کره شمالی و مردم کره جنوبی.
آماده شدن برای چنین احتمالاتی کار دشواری است. نه تنها شرایط سقوط کره شمالی کاملا غیر قابل پیشبینی است، بلکه هماهنگی بین آمریکا، چین و کره جنوبی از نظر سیاسی نیز کاملا غیر ممکن است. حتی همین حالا که چین از کیم جونگ اون سرکش عصبانی به نظر میرسد، آنها حاضر نیستند در مورد پایان کار احتمالیِ متحد همیشگیشان پای میز گفتگو بنشینند.
عدم رضایت چین از کیم جونگ اون یکی از دلایلی است که برخی از تحلیلگران را به این فکر وا داشته که سقوط کره شمالی محتمل است. زمانی که او پس از مرگ پدرش در سال ۲۰۱۱ زمام امور را به دست گرفت، کاملا بیتجربه و جوان بود و به نظر میرسید که وجهه گروه حاکم را داشته باشد. با این حال، او کاملا ظالمانه عمل کرده و رقبای احتمالیاش را از صحنه کنار زده است؛ او حتی عموی خودش «کیم جونگ تائک،» رابط اصلی کره شمالی با چین و قدرتِ پشت پرده خاندان سلطنتی را کنار زد.
کیم جونگ تائک در سال ۲۰۱۳ اعدام شد. با این اوصاف، کیم جونگ اون به تنهایی در مسند قدرت در کره شمالی قرار دارد. وی در ماه مه سال جاری میلادی، نخستین کنگره حزب حاکم کره شمالی را پس از سال ۱۹۸۰ دوباره برپا و خودش را رئیس آن معرفی کرد. سپس محبوبیتش نزد مردم را از طریق رژهای همگانی به جهانیان اثبات کرد. او اما دشمنان بالقوهی فراوانی دارد: ژنرالهایی که هراس دارند که توسط کیم اعدام شوند؛ نخبگانی که از فقر ناشی از تحریمهای چین میترسند؛ و یک احمق گرسنهی اسلحه به دست.
قطحی دهه ۹۰ میلادی کره شمالی
دولت کیم جونگ اون به قول «چون یونگ-وو،» نماینده پیشین کره جنوبی برای مذاکره با کره شمالی، “نظامی دین سالار” است. حزب کارگران کره، برخلاف دیگر احزاب کمونیست، برای ماندگاری و مشروعیت خود به یک دودمان نیاز دارد. اما حالا که محور آن کاملا کنار رفته است، ممکن است که به آرامی از هم گسسته شود. افراد تفنگ به دست در کره شمالی بیتوجه به اینکه چه کسی سر قدرت است و تنها با تکیه بر کمبود منابع ممکن است دست به سرقت غذا و چپاول اموال دیگران بزنند.
سپس شاهد درگیری و فرار مردم خواهیم بود: البته نه به سمت منطقه پر از مینِ «منطقه غیرنظامیِ بین دو کره» که به سمت مرز چین در شمال این کشور. نگهبانان گولاگ (که میزبان دهها هزار زندانی “سیاسی” بوده که برخی از آن زندانیان حتی کوچکترین مخالفتی هم با دولت کره شمالی نداشتند) ممکن است اسلحهشان را سمت زندانیان نشانه روند؛ گفته میشود آنها دستور دارند که هیچ ردی از شواهد و مدارک جرایم رژیم نباید به جای بماند.
کره جنوبی، با حمایت آمریکا، احساس میکند که باید به این درگیریها ورود کند. کره جنوبی نقشهای دقیق برای اشغال نظامی کره شمالی در دست دارد. نیروهای کره شمالی بر اوضاع مسلط خواهند شد و در این بین تمام نیروهای منفور آمریکایی، از نگاه مردم کره شمالی، در پشت صحنه فعالیت خواهند کرد؛ البته باید نیروهای ویژه آمریکایی که برای تامین امنیت نیروگاههای هستهای کره شمالی را از این قائله مستثنی دانست. البته ممکن است نیروهای چینی زودتر از نیروهای آمریکایی بر سر مراکز نزدیک به مرز چین حاضر شوند.
به طور حتم، بین آنها هیچ هماهنگی وجود ندارد. البته برخی از مراکز مرتبط با برنامه هستهای کره شمالی همچون تعداد کلی، میزان مواد شکاف پذیر موجود و هویت اصلی دانشمندان این مراکز کاملا مخفی است. پروپاگاندای گسترده مبنی بر متقاعد کردن آنها در مورد اینکه این مراکز ممکن است در کره متحد هم به کار آید نیز جواب نخواهد داد. برخی بر این باورند که ممکن است دست تروریستها به آن مراکز برسد.
حتی اگر اعداد درج شده از پرسنل حاضر در نیروهای نظامی کره شمالی مطابق تیتر روزنامهها – ۷۰۰ هزار نفر – شامل کارگران بخش ساخت و ساز هم باشد، باز هم بسیاری از سربازان از مجازات یا دست کم سلب امتیاز هراس خواهند داشت.
براساس مطالعه انجام شده در سال ۲۰۱۳ توسط بروس بنت، پژوهشگر اتاق فکر RAND، این سربازان “به احتمال فراوان” با هرگونه مداخله خارجی از طریق “ترکیبی از مبارزه متداول، شورش و رفتار مجرمانه” مخالفت خواهند کرد. کره شمالی گرچه خیالش از حیث جنگ افزار هستهای کاملا راحت است، اما از جنگ افزارهای سنتی نیز استفاده خواهد کرد تا به جهان نشان دهد که سئول را به «اقیانوسی از آتش» بدل خواهد کرد. نیروهای ویژه پیونگ یانگ احتمالا وارد کره جنوبی خواهند شد.
کیم جونگ اون گفته که سئول را به اقیانوسی از آتش تبدیل خواهد کرد
در میان این هرج و مرجها، نیروهای چین، کره جنوبی و آمریکا در کنار تاسیسات هستهای کره شمالی چشم در چشم هم خواهند شد و آنها باید مذاکراتی را با هم از سر گیرند که بیش از ۶ دهه آن را به تعویق انداخته بودند.
چین باید تصمیم گیرد که آیا هنوز یک رژیم دست نشانده، به عنوان سپر، میخواهد یا خیر. دست کم این رژیم باید روابط نزدیک حزبی با حزب کارگر کره و روابط نظامی با آن داشته باشد. کره شمالی چندین فراری از کشورش دارد که برای چنین احتمالاتی آماده شدهاند. اعمال قانون بدون خطرات نظامیِ غیر قابل قبول ممکن است عملی نباشد. به نظر میرسد که چین از مهاجرت دسته جمعی کره شمالی نگران باشد. برخی از کارشناسان کره جنوبی معتقدند که این اتفاق نخواهد افتاد: غذا در بازارهای خصوصی بیشتر شده و مهاجران به دلیل کمبود غذا مهاجرت نخواهند کرد. از طرف دیگر، اغلب مردم کره شمالی با فاصله از مرزها زندگی میکنند.
اما چین از همان اوایل سال ۱۹۹۴ به هنگام مرگ کیم ایل سونگ درصدد ایجاد اردوگاههای پناهندگی بوده است. پس از سقوط کره شمالی، بینظمی تمام این کشور را فرا خواهد گرفت. چین نیز احتمالا به این نتیجه برسد که روی هم رفته، اتحاد مجدد بدترین گزینه نخواهد بود.
حال مسئله اساسی این خواهد بود که چین به چه تضمینهایی نیاز خواهد داشت؟ آیا باید تمام نیروهای آمریکایی شبه جزیره را ترک کنند؟ یا آیا تضمین دادن در مورد این مسئله که در مناطق شمالی کره نخواهند آمد برای چین کافی خواهد بود؟ آیا پیمان امنیتی کره جنوبی با ایالات متحده باید لغو شود؟ و اگر این مورد یکی از پیششرطهای اتحاد باشد، آیا کره جنوبی حاضر است آن را بپذیرد؟
سرنوشت دو کره
اینکه چگونه احساسات مردم در این دوران پر همهمه تحریک خواهد شد را هر کسی میتواند حدس بزند. بسیاری از مردم کره جنوبی از اتحاد هراس دارند. در سال ۲۰۰۰ تخمین زده شد که دست کم ۷٫۷ میلون مردم کره جنوبی در کره شمالی بستگانی داشته باشند. روابط خویشاوندی که عامل پیوند شبه جزیره به هم بوده به دلیل مرگ بستگان در دو طرف مرز کمرنگتر شده است. کره جنوبی و شمالی از لحاظ زبانی و حتی فیزیکی بیش از پیش از هم فاصله گرفتهاند: مطالعه انجام شده بر روی پناهندگان کره شمالی در کره جنوبی نشان داد که قد پسرها به طور متوسط ۱۰ سانتی متر از قد پسرهای هم سن خود در کره جنوبی کوتاهتر است. این رقم در میان دخترها ۷ سانتی متر بود.
تجربه ادغام افراد فراری از کره شمالی با جامعه کره جنوبی موفقیت آمیز نبوده است. حتی تحصیلکردهترین فراریهای کره شمالی به سختی با کارهای دفتریِ کره جنوبی کنار میآیند. آنها برای رسیدن به کره جنوبی نه تنها کشورشان کره شمالی را ترک کردهاند که قرن گذشته را نیز از دست دادهاند.
کره جنوبی به خاطر هزینههای اتحاد مجدد آلمان عقب کشیدهاند و کره شمالی نیز از آلمان شرقی فقیرتر است. همچنین ارز کره شمالی در برابر ارز کره جنوبی کاملا بیارزش است. در کره شمالی، مردم از یوان چین، دلار نایاب آمریکا و حتی مبادله کالا به کالا استفاده میکنند. ایالات متحده و کره جنوبی باید ارزش وون کره شمالی [واحد پول کره] را پیش از معاوضه آن با وون کره جنوبی تضمین کنند. این مسئله به دلیل جمعیت ۲۵ میلیون نفری کره شمالی هزینه بر خواهد بود.
اما باز هم بسیاری همچنان به یارانههای دولتی وابسته خواهند بود. مالیاتها در جنوب و بدهی ملی به سرعت افزایش خواهند یافت. حتی آن دسته از افرادی که در کره جنوبی زندگی میکنند نسبت به اینکه بتوانند خانههای اجدادیشان در کره شمالی را پس گیرند، مایوس خواهند شد. برای جلوگیری از هر گونه دعاوی قضایی، حق مالکیت به ساکنین کنونی منازل مسکونی واگذار خواهد شد.
شاید تمام این مسائل به خوبی توضیح دهد که چرا رئیس جمهوری کنونی کره جنوبی، خانم پارک گون-هه، اتحاد مجدد دو کره را نه یک گزینه که یک حقیقت میدهند و به منابع ارزشمند کره شمالی، نیروی کار ارزان و پتانسیلهای بسیار زیاد این کشور اشاره میکند. حتی اگر آنها شکاک باشند، بسیاری از مردم کره جنوبی اتحاد مجدد دو کره را یک نیاز اخلاقی میدانند که میتواند زشتترین میراث جنگ سرد و همچنین شکلی از سیاست که قرن ۲۰ را به کابوسی برای جهان تبدیل کرد را پایان دهد.
شاید هنوز آن رویای زیبای اتحاد دو کره در ذهنتان باشد. در آن کنسرت، آخرین موسیقی آهنگ مشهور «آریرانگ» خواهد بود که هر کسی در کره شمالی و جنوبی آن را از بر میخواند. جمعیت نیز همراه خواهد شد و مطمئنا چشم هیچ کس در آن لحظه خشک نخواهد بود.