دانش اموزانی که در کبود امکانات مدارس و با فقر کامل مالی تحصیل میکنند توانایی رقابت با دانش اموزانی که دارای امکانات کامل رفاهی تحصیلی و تفریحی هستند، را ندارند.
آرام آرام با روستاهایی کپری، مدرسه هایی کوچک و روستاییانی که از دیدن ما تعجب کرده اند، رو به رو می شویم؛ افرادی که تصور می کنند ما از مسئولانی هستیم که پس از سال ها آمده ایم تا به آنها کمک کنیم. آنها با شوق و امید دریافت کمک به سمت ما می دوند، اما ما فقط خبرنگاریم و شرمنده می شویم از اینکه نمی توانیم به آنها کمک کنیم.
به گزارش تابناک، در دورانی که بسیاری از دانش آموزان ثروتمند جامعه با امکاناتی فوق استثنایی به تحصیل مشغول هستند و ساختارهای جدید آموزشی کشور نیز به اشکال گوناگون از آنها کسب درآمد می کند، دانش آموزانی هستند که کمترین امکانات آموزشی، رفاهی و تفریحی نیز ندارند؛ مثل هزاران دانش آموز در جنوب کرمان که در مدارسشان و برای فرار از سرما به سوزاندن چوب خشک پناه می آورند.
به رغم همه تلاش هایی که در دهه های گذشته برای گسترش عدالت فضایی به ویژه در بخش آموزش و پرورش انجام شده است، بررسی ها نشان می دهد هنوز دانش آموزان بسیاری از مناطق کشور مثل اکثر دانش آموزان شهرستان رودبار جنوب استان کرمان در محرومیت شدید به سر می برند و حتی حداقل امکانات رفاهی، آموزشی و تفریحی نیز ندارند.
هرچند برای دانش آموزانی که در شهرهای بزرگ و سایر مناطق برخوردار کشور به تحصیل مشغول هستند و بعضاً به واسطه سرمایه قابل توجه خانواده در شرایط به مراتب بهتر قرار دارند، تصور اینکه دانش آموزانی در کشور هستند که از حداقل امکانات محروم هستند، دشوار است، بررسی ها نشان می دهد در برخی مناطق کشور مثل بخش جازموریان شهرستان رودبار جنوب، هنوز مدارس کپری دایر است و دانش آموزان بدون هیچ امکانات قابل ذکر باید به تحصیل ادامه دهند.
ناگفته مشخص است که دانش آموزانی که بدون امکاناتی مثل برق، سیستم گرمایشی، مدرسه مناسب، وسایل آموزشی الکترونیک، وسایل ورزشی، کتاب های آموزشی و… به مدرسه می روند و از سویی نیز به دلیل فقر مالی خانواده حتی پوشاک و خوراک مناسبی هم ندارند، هرگز نخواهند توانست با دانش آموزانی رقابت کنند که انواع امکاناتی رفاهی، آموزشی و تفریحی برای آنها فراهم است.
با اینکه مفهوم کلی سخن اشاره به تمام مناطق محروم کشور از سیستان و بلوچستان گرفته تا کردستان و آذربایجان غربی و از خراسان شمالی گرفته تا بندر عباس و خوزستان است، مثال این شرایط سخت دانش آموزان منطقه ای از کشور است که شاید بتوان گفت، از جمله ضعیف ترین و محروم ترین دانش آموزان در کشور هستند.
برای درک بهتر از عمق محرومیت در مدارس و ساختار آموزشی شهرستان رودبار جنوب و به ویژه بخش جازموریان این شهرستان، شنیدن از دور و دیدن تصویر کافی نیست، ناگزیر باید گام در مسیر گذاشت و برای مشاهده همه دشواری ها با مشقت فراوان به منطقه سفر کرد.
از شهر کرمان به عنوان مرکز استان ۳۳۳ کیلومتر که به سمت جنوب برویم به شهرستان رودبار جنوب با مرکزیت شهر اسلام آباد می رسیم. اگرچه مدارس و دانش آموزان این شهر نیز با یک نگاه کلی در ظاهر و پنهان خود محرومیت های عدیده ای به هر بیننده ای ارائه می کنند، هنوز تا رسیدن به اوج فقر و محرومیت و دانش آموزانی که گویا هیچ سهمی در فرایند توسعه کشور ندارند، چند صد کیلومتر مانده است.
راهنمایی که ما را همراهی می کند، می گوید ۱۶۰ تا ۲۰۰ کیلومتر باید در جاده ای خاکی و صعب العبور پیش برویم تا در مسیر آرام آرام روستاهای کپری و مدارس محروم منطقه را مشاهده کنیم.
در مسیری که ادامه آن شهر اسلام آباد را به ایرانشهر متصل می کند، ۸۵ کیلومتر حرکت می کنیم تا به شهر کوچکی به نام «زهکلوت» برسیم. از اینجا باید مسیر را تغییر دهیم و حدوداً ۱۰۰ کیلومتر در مسیری که بیش از ۹۰ درصد آن خاکی و صعب العبور است، به سمت روستاهایی مثل «میل فرهاد»، «کنارک»، «چاه ابراهیم»، «پتکی» و… حرکت کنیم.
آرام آرام با روستاهایی کپری، مدرسه هایی کوچک و روستاییانی که از دیدن ما تعجب کرده اند رو به رو می شویم؛ افرادی که تصور می کنند ما از مسئولانی هستیم که پس از سال ها آمده ایم تا به آنها کمک کنیم. آنها با شوق و امید دریافت کمک به سمت ما می دوند، اما ما فقط خبرنگار هستیم و شرمنده می شویم از اینکه نمی توانیم به آنها کمک کنیم.
با رسیدن به روستای درراس که تابلوی راهنما هم نداشت، مدرسه کوچک آجری توجه ما را جلب کرد؛ مدرسه ای تک کلاسی که نامش «کیمیای علم» بود و وقتی وارد آن شدیم بوی دود و سرمای شدیدک سبب شده بود تا دانش آموزان شرایط خوبی در کلاس نداشته باشند و معلم هم با دستانی در جیب کاپشن، در حال تدریس باشد، توجه ما را به خود جلب کرد.
از معلم مدرسه در مورد مشکلات پرسیدیم. او گفت: هنوز دو ماه است به من حقوق نداده اند. حقوق هم که می دهند ۳۰۰ هزار تومان آن را دانشگاه فرهنگیان بابت هزینه تحصیل برمی دارد، ۱۰۰ هزار تومان بخاطر بیمه کسر می شود و ۱۶۰ هزار تومان برای من می ماند که آن هم بابت خرید بنزین برای موتورسیکلتم صرف می شود و عملاً انگار حقوقی نمی گیرم.
معلمی که خود غرق در مشکلات مالی و دغدغه های اقتصادی بود، در مورد مشکلات بچه ها و مدرسه گفت: در مدرسه ما برق، کمد دیواری، سرویس بهداشتی، بخاری، نیمکت سالم، گچ، آب لوله کشی، میز معلم وجود ندارد و پنجره های مدرسه نیز مدت هاست، شیشه هایشان شکسته ولی کسی برای تعمیر آنها اقدام نمی کند.
جدا از گفته های معلم، موضوع عجیبی که ذهن ما را به خود مشغول کرد، حلب روغن نباتی بود که درون آن با چوب خشک آتش کرده بودند تا کلاس گرم شود. این موضوع دود غلیظ و مضری را در فضای کلاس متصاعد کرده و باعث سرفه و تنگی نفش معلم و دانش آموزان شده بود.
نکته قابل ذکر و شایسته ای که البته خالی از لطف نیست به آن اشاره شود محبت و دوستی دو طرفه معلم و دانش آموزان بود. هم دانش آموزان و هم معلم مدرسه علاقه شدید به هم دیگر می گفتند.
با این حال اوج محرومیت و کمبود امکانات آموزشی در روستاهایی مثل «پتکی» و «میل فرهاد» و مدرسه ای به نام «گل های بهشت» که البته تنها مدرسه محروم منطقه نیست، مشهود بود. در این روستاها دیگر خبری از مدارس آجری هم نبود و با مدارسی رو به رو شدیم که یا با چادر یا اینکه از کپر ساخته شده بودند.
دانش آموزان این منطقه نه تنها کفش مناسب و لباس گرم نداشتند، حتی از مداد و سایر لوازم تحریر هم محروم بودند. نکته عجیب تر اینکه در مدارس به آنها خوراکی داده نمی شود و دانش آموزانی که در خانه غذای مناسب نمی خورند در مدرسه هم شرایط مناسبی از نظر تغذیه و خوراک ندارند.
در رابطه با مشکلات آموزشی موجود در بخش جازموریان، «پوریانی» نماینده آموزش پرورش شهرستان در این بخش به ما گفت: در این بخش ما ۱۰ هزار دانش آموز داریم که همگی به این شکل به تحصیل مشغول هستند. این مشکلات فقط به مدارس محدود نیست و ما در اداره آموزش و پرورش نیز مشکل داریم.
وی افزود: شما تصور کنید برای بیش از ۱۰ هزار دانش آموز ما ۳ کارمند در اداره داریم و حتی یک اتومبیل مناسب برای بازرسی و مراجعه به مدارس نداریم.
او تأکید کرد: ما در منطقه آنقدر مشکل و محدودیت مالی داریم که حتی نمی توانیم به دانش آموزان تغذیه بدهیم و با توجه به این بچه ها در خانه هم غذای مناسب نمی خورند، این موضوع سبب شده تا دچار انواع مشکلات از جمله سوء تغذیه شوند.
پس از ۴ ساعت طی مسیر و با رسیدن به روستای «پتکی» که در منتهی الیه جاده خاکی مورد نظر قرار داشت، بازدید ما از این منطقه به پایان می رسد و به بازگشت فکر می کنیم.
ذکر این نکته ضروری است که مشکلات موجود در ساختار آموزش و پرورش شهرستان رودبار جنوب، محدود به بخش جازموریان نیست و سایر مدارس منطقه از جمله مدارس ابتدایی و راهنمایی روستای فیروزآباد با بیش از ۲ هزار نفر جمعیت و ۳ کیلومتر فاصله با مرکز شهرستان نیز شرایط مناسبی ندارند؛ مدارسی که بیشتر شبیه زندان هستند تا مدرسه.
حالا پرسش اینجاست که وقتی مسئولان و مدیران استانی کرمان و کشوری نتوانسته اند عدالت و رفاه اجتماعی را در بخش های مرکزی جنوب کرمان فراهم کنند، چگونه می خواهند در ادامه به توسعه مناطق محرومتر این منطقه اقدام کنند؟
با شرایطی که آمد، انتظار بهبود و اصلاح حداقل در آینده کوتاه مدت وجود ندارد و گویا باید این دانش آموزان و آیندگان این مناطق همچنان قربانی بی عدالتی های آموزشی کشور باشند.