در ابتدا باید بگویم که مدت زیادی نیست کار اجرا میکنم، درواقع از زمان آغاز برنامه «کودک شو»؛ علت علاقهمندیام به اجرا و حضور در این برنامه به دلیل صحبتهایی بود که با ابوذر پورمحمدی و رضا نصیری؛ عوامل و تهیهکنندگان این برنامه داشتم. قرار بر این شد تا شاهد برنامه متفاوتی باشیم. برنامهای که با تاپشوهای تلویزیون ما متفاوت باشد همچنین بیشتر از اینکه بخواهد با مشاهیر یا پیرامون موضوعات خاصی حرکت کند با مردم ارتباط داشته باشد و این موضوع برایم جذاب بود. در گذشته اجراهای پراکندهای داشتم اما نه به این شکل که در این برنامه میبینیم، «کودک شو» اولین تجربه جدی و مداوم من در حوزه اجراست.
آیا برای اجرای برنامه «کودک شو» الگوی خارجی داشتید؟
خیر؛ من بهطور کل همه چیز را با سینما مقایسه میکنم. بهعنوان مثال به ورزش فوتبال به این دلیل علاقهمندم که در آن درام، تراژدی، جذابیتهای بصری و… وجود دارد، اجرا در «کودک شو» مانند بازی در مقابل یک نابازیگر است؛ یعنی باید با پدر و مادرهایی مصاحبت داشته باشم که بازیگر نیستند، هرگز جلوی دوربین نرفتهاند و قرار است اطلاعاتی از آنها داشته باشم که از این طریق یک سری بازی از آنها بگیرم.
آیا بعد از کسب چند تجربه در این حوزه، خودتان را یک مجری میدانید؟ و به کار کدام یک از مجریان تلویزیونی علاقه دارید؟
بههیچ عنوان خودم را یک مجری نمیدانم. از بین مجریان تلویزیونی به کار محمدرضا شهیدیفرد علاقهمندم. بهنظرم او مجری توانمند و حرفهای است. البته رامبد جوان و مهران مدیری هم کار اجرا میکنند اما به نظرم آنها مجری محسوب نمیشوند چرا که در حیطه بازیگری (نسبت به اجرا) فعالیت بیشتری دارند.
نظرات و بازخوردهایی که تا به اینجای کار و در مدت پخش پخش برنامه داشتهاید، چگونه بوده است؟
بسیار خوب بوده است، نقد منفی کم شنیدهام و بیشتر بازخوردها مثبت بودهاند. خوشبختانه مردم، برنامه «کودک شو» را دوست دارند.
شما خودتان صاحب فرزند هستید، بهنظرتان در «کودک شو» چه میزان به دغدغههایی که والدین (که شما هم شامل آنها میشوید) نسبت به کودکانشان دارند توجه شده است؟
یکی از دلایل انتخابم همین امر بود که در درجه اول برنامهای مختص کودک در حال تولید است البته نهتنها در راستای کودک بلکه مباحث تربیتی کودک و پدر و مادر و شناخت والدین نسبت به فرزند که با سایر برنامههایی که در طول روز از تلویزیون پخش میشوند و مختص خانوادهاند فرق دارد. علت دیگر حضورم در «کودک شو» این است که خودم صاحب فرزند هستم. براندو میگوید؛ «با دو گروه نمیتوان بازی کرد، یکی کودکان و دیگری اسب؛ زیرا هر دو غیرقابل پیشبینی هستند.» بهنظرم کار با کودک دارای بداههکاریهای بسیار است، البته باز هم میگویم طرف حساب من پدر و مادرها هستند اما همچنان این کار برایم جذاب است.
به چه علت؟
چون بخشهایی از وجود آنها را مشاهده میکنیم که هیچوقت از خود بروز ندادهاند.
چقدر برای این اجرای باورپذیر که بهنوعی نشان از انتخاب درست شما در این مقام است تلاش میکنید؟
من سعی نمیکنم مانند مجریان دایره لغاتم مخصوص به آدمی باشد که در چهارچوب خاصی قرار دارد، بر عکس! تلاش میکنم ارتباطی صمیمی با خانوادهها برقرار کنم بهطوری که حتی برای لحظهای تصور نکنند در مقابلشان یک مجریای با نام پژمان بازغی ایستاده است، دوست دارم فکر کنند فردی معمولی در کنارشان قرار گرفته که از آنها سوال میکند و حالا پدر و مادرها باید جواب دهند. این موضوع نیازمند روانشناسی خاص است که باید دید شکل و شمایل شروع کار با این افراد را چگونه تعریف میکنیم، هنگامی که والدین وارد استودیو میشوند خوب نگاهشان میکنم که صحبت را با پدر شروع کنم یا مادر، این موضوع به تشخیص خودم است و بههیچ وجه ربطی به مبحث اجرا ندارد. سعی میکنم برنامهام را کنترل کنم، زیرا برنامه به پای من نوشته میشود؛ شرکتکنندهها یک بار در «کودک شو» شرکت میکنند و میروند بنابراین اگر خانوادهها اجرای بدی داشته باشند؛ یعنی برنامه من هم خوب نخواهد بود. بههمین خاطر باید همه چیز تحت کنترلم باشد.
در این گروه رابطهتان با بچههای پشت صحنه چطور است؟ آیا با گروه تعامل صمیمی برقرار کردهاید؟
لازم است این مورد را توضیح دهم مبنای اجرای من طبق قراری بوده که با تمام دست اندرکاران گذاشتهایم و بر اساس احترام متقابل است؛ اگر پدر و مادر ضعفی دارند ما بههیچ عنوان آن ضعف را به نقطه جذاب گفتوگویمان تبدیل نمیکنیم و به همه احترام میگذاریم. البته اگر پدر و مادری درباره ضعفهای یکدیگر به ما گفتهاند، آن را به شکلی با مزه مطرح و حل میکنیم، نه اینکه خدایی نکرده آنها را مجازات یا محاکمه کنیم. قرار نیست به خانوادهها بگوییم یکدیگر را تحمل کنید بلکه هدف ما تعامل آنها با هم در زندگی مشترک است. هیچگاه سعی نمیکنم به خانوادهای بیاحترامی کنم حتی اگر جواب من را به خوبی ندهند بازهم سعی میکنم مقابله به مثل نکرده و خطوط تعیین شده را رعایت کنم.
اشتباه ما همیشه این است که فکر میکنیم اگر راحت بازی کنیم بازیگر خوبی هستیم و اگر راحت اجرا کنیم مجری خوبی خواهیم بود، من با این موضوع موافق نیستم و فکر میکنم باید سنجیده صحبت کنیم و به خانوادهها، شخصیتشان و کیفیت اجرایی که خواهیم داشت فکر کنیم چرا که ما انگشت روی نقطهای گذاشتهایم که جامعه ما را میسازد؛ یعنی خانواده، پس نمیتوان خلاف عرف جامعه و اموری که ارزش محسوب میشوند رفتار کرد. بار دیگر تاکید میکنم مبنای ما براساس احترام و موضوعمان با تکیه بر شناخت خانوادهها نسبت به فرزندانشان در قالب بازیهای ساده و کودکانه است و پدر و مادر فقط باید حدس بزنند. در خیلی از موارد پیش آمده که اشتباه کردهاند. با توجه به زندگی مردم در کلانشهرها میخواهیم به آنها بگوییم بازیهای کوچک و کودکانه در آپارتمان هم قابل اجراست، بسیاری از مواقع میبینیم که خانوادهها نمیدانند فرزندشان باید به بازیهای متمرکز بپردازد، این موارد نکاتی است که بجای صحبت مستقیم با کارشناس در قالب برنامهای به خانوادهها آموزش میدهیم.
اجرا در «کودک شو» برایتان چه جایگاهی دارد؟
آنقدر برای اجرایم اهمیت قائلم که حتی با صدای گرفته تلاش کردهام اجرایم درست باشد و از بین نرود، من مجریای نبودم که مادام مشغول به این کار باشم و انرژیام را کنترل کنم بنابراین با مردم ذوق میکنم، خوشحال میشوم، فریاد میزنم و ناراحت میشوم، تمام سعی و تلاشم را میکنم تا شبیه خانوادهها باشم. هیچ وقت فکر نمیکنم که در کجای ماجرا قرار دارم و آنها قرار است در کجا باشند.
نظرتان در مورد ژانر کودک قبل از اجرا در «کودک شو» چه بوده و حالا چه تغییری کرده است؟
اگر به کارنامه کاریام توجه کنید سالی یک یا دو کار کودک را مشاهده خواهید کرد. سال گذشته «چهل کچل» کار صادق صادقدقیقی، دو سال پیش «بلوگا» کار جعفری، «دور زدن ممنوع» و… را داشتهام. در بیشتر کارهایی که کردهام سعیام بر این بوده است نگاهی به قشر کودک هم داشته باشم زیرا معتقدم تعداد زیادی از هنرمندان بزرگ این مملکت از کار کودک به جایگاه اصلی خود دست یافتهاند. به عنوان نمونه مرحوم کیارستمی که از کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان به نخل طلایی رسید، بزرگان دیگری چون اکبر عبدی و آتیلا پسیانی در «محله بروبیا»، رضا ژیان در «مثل آباد» و یا مرضیه برومند که سالیان سال کار عروسکی و کودک میسازد. بهنظرم کار کودک دنیایی سالم و جذابتری نسبت به کار بزرگسال دارد. بچهها با موضوع خیلی کوچکی میخندند آن هم زمانی که خنداندن مردم بسیار سخت شده است.
قبل از آغاز برنامه چقدر به تحقیق و پژوهش در زمینه کودک و خانواده پرداختید؟
دوماه قبل از شروع برنامه، درگیر پروژه شدم و با رضا مهرانفر؛ کارگردان و تهیهکنندگان برنامه سعی کردیم بسیاری از برنامههای ژانر کودک را رصد کنیم، ما میدانستیم که قراراست چه اتفاقی در این برنامه بیفتد. بههر حال هر کشوری برای خود فرهنگی متناسب با اقلیمش را دارد، بنابراین در برنامهای که ساخته شد به فرهنگ و ارزشهای ایرانی توجه زیادی داشته و برنامهای ایرانی ارائه کردیم. به طوری که ارزشهای ایرانی قسمتی از وجود «کودک شو» است.
تصور میکنید «کودک شو» بتواند تبدیل به یک برند (برنامه تلویزیونی ادامهدار) شود؟
خیلی خوب است اگر بتوانیم برنامه «کودک شو» را در تمام شهرها تولید و اجرا کنیم تا راههای ارتباطی با مردم را نزدیکتر کنیم چرا که متقاضی و دوستداران بسیاری را در نقاط مختلف کشور داریم اما تولید در شهرستانها منوط به اتفاقات و تصمیماتی است که در آینده رخ میدهند.
از کارهای جدید و آماده پخش خود در سال ۹۶ بگویید.
هم اکنون تمرکزم را معطوف به «کودک شو» کردهام اما فیلم سینمایی «همه چی عادیه» را آماده اکران دارم، مشغول کار در مجموعه تلویزیونی «در جستوجوی آرامش» به تهیهکنندگی علی آشتیانی و کارگردانی سعید سلطانی هستم و کار در مجموعه تلویزیونی «گمشدگان» به کارگردانی رضا کریمی را هم آغاز خواهم کرد.
حرفی مانده که بخواهید آن را مطرح کنید؟
«کودک شو» تازه متولد شده است و نیازمند این است که صبر داشته باشیم و انتقادات سازندهای را نسبت به آن ارائه کنیم. «کودک شو» برنامهای است که مورد توجه خانوادهها قرار گرفته و آنها از تماشای آن لذت میبرند. امیدوارم اگر نقدی نسبت به برنامه وجود دارد منصفانه باشد و به بهبود آن کمک کند.