شاید فوتبال زنان ایران هنوز هم بهخوبی شناخته یا پذیرفته نشده باشد، اما واقعیت این است که دخترانی، از شهرهای مختلف ایران با اتوبوس به مسابقات میروند و با قراردادهایی توپ میزنند که گاهی حتی مبلغ آن پاسخگوی خرج تجهیزات مورد نیازشان نیست. این دختران در زمینهای چمنی میدوند که یکی از دلایل مصدومیت آنهاست. وقتی سخن از فوتبال حرفهای به میان میآید، از بازیهای سطح پایین زنان انتقاد میشود. اما پرسش اصلی این است که در ازای توقعات حرفهای، چقدر به خواستههای منطقی زنان از فوتبال در ایران پاسخ داده میشود؟ زهرا خواجوی، دروازهبان تیمملی فوتبال و رکورددار کلینشیت باشگاههای ایران یکی از همین دختران است که در ٢١ سالگی و ده بازی متوالی، به مدت ٩۵٣ دقیقه دروازهاش را بسته نگه داشت. اما گویی روزگار همیشه بر یک قرار نمیماند. خواجوی اخیرا بعد از تمدید قرارداد با وچان کردستان و دو هفته حضور در تمرینات این تیم، تصمیم به جدایی گرفت و خبرساز شد.
دلیل جدایی
دختر نهاوندی فوتبال کشورمان درباره جداییاش از وچان به جامجم میگوید: «من دو سال در کردستان بازی کردم و تجربه سومی و نایب قهرمانی در لیگ برتر را هم با همین تیم داشتم. خوشحالم که با رکورد کلینشیتم در شناخته شدن فوتبال زنان کردستان نقش داشتم. قبلا هم گفته بودم بهدلیل شرایط خوبی که دارم تا زمان حضور در لیگبرتر ایران با وچان خواهم ماند، اما واقعا اوضاع همیشه مطابق پیشبینیهای ما پیش نمیرود و ثابت نمیماند. برای ورزش حرفهای باید از آرامش ذهنی برخوردار بود و این، از نظر من یک پیشنیاز است. علاوه بر اینکه در ورزش، باید حرفهای عمل کرد در زندگی هم میبایست اینطور باشیم و به آنچه روحیه ما را حفظ میکند احترام بگذاریم. بنابراین وقتی حس کردم فضا برای آرامش روحی من مناسب نیست، تصمیم به قطع همکاری گرفتم.»
گفتنیها بماند برای پایان لیگ
دروازهبان اسبق وچان کردستان با ابراز تعجب نسبت به بیانیه باشگاه، بعد جدایی او و سرشین کمانگر، مبنی بر عدم تطبیق برخی بازیکنان با تیم قدرتمند جدید، تأکید میکند که قرار بود همه چیز بدون حاشیه پیش برود: «نمیدانم معنی این بیانیه چه بود! اما روزی که از تیم جدا شدیم، برگهای را امضا کردیم که هیچ مصاحبهای علیه باشگاه نداشته باشیم و البته این تعهد متقابل بود. بنابراین با وجود بیانیه و اینکه گفتنیها بسیار است، سکوت میکنم. همه حرفها و ابراز نظرها در مورد اتفاقاتی که افتاد و گذشت، بماند برای پایان لیگ ١۴٠٠ – ۱۳۹۹. فقط میتوانم بگویم وجدانم راحت است چون بیش از حد توانم در زمین کردستان کار کردم و اگر به عقب هم برگردیم تصمیم من، باز هم جدایی است.»
ذوبآهن، تجربه یک تصمیم جدید
پس از امضای قراردادی جدید، خواجوی این روزها، در فکر دفاع از دروازه ذوبآهن و حفظ رکورد خود با سبزپوشان اصفهان است: «گاهی در شرایطی قرار میگیریم که باید تصمیم جدیدی را تجربه کنیم. بعد از جدایی از وچان، چند پیشنهاد داشتم. خدا را شکر میکنم با وجود فراز و نشیبهای اخیر در نهایت به تیم ریشهداری پیوستم که در فوتبال مردان باسابقه و در آسیا ثبت شده است. ذوبآهن برای من همان تصمیم جدید بود. من تلاش کردم بهترین انتخاب را انجام دهم و راضی هم هستم. خوشحالم که با مسوولان این باشگاه به توافق رسیدم و مورد حمایت و استقبال آنها قرار گرفتم. امیدوارم هم در تیم و هم پست تخصصیام با همدلی افتخارات خوبی را در فصل پیشرو به دست آوریم.»
فوتبال زنان ایران را، عشق و اراده پیش میبرد
من از ٩ سالگی ورزش را با هندبال شروع کردم، بعد سر از فوتبال درآوردم و پس از آن نیز، در ١۴ سالگی به تیمملی جوانان دعوت شدم.
هشت سال است که درگیر فوتبال زنان هستم. مدتی به عنوان بازیکن فعالیت میکردم و بعد هم با یک اتفاق در دروازه ایستادم. یک روز دروازهبان تیم نیامد و مربی از ما خواست، یکی از بازیکنان در دروازه بایستد. من قبول کردم و بدون اینکه آموزشی دیده باشم عملکرد خوبی را به نمایش گذاشتم. همین موضوع باعث شد بعد از آن مربی تأکید کند که اگر میخواهم در تیم بمانم باید درون دروازه بایستم. من یک هفته گریه کردم و با بیمیلی متقاعد شدم اما رفتهرفته در این پست خودم را پیدا کردم و به آن علاقهمند شدم.
وقتی از مادرم دور هستم بعد از پایان بازیها با او تماس میگیرم و با هم در مورد غمها و شادیهای زمین فوتبال حرف میزنیم. این گفتوگوها و حمایت خانواده اگر نبود، شاید خیلی پیشتر از این فوتبال را رها میکردم.
در فرهنگ ما فوتبال مردانه است و ما دخترانی هستیم که در قلمروی مردها میدویم و تلاش میکنیم. اما جامعه ایرانی باید بپذیرد که فوتبال لباس نیست که مردانه و زنانه داشته باشد.
بعضی دوستان من با قراردادهای بدون پول کار میکنند یا بعضی از آنها پنج میلیون میگیرند تا شش ماه در لیگ توپ بزنند. به نظرم فوتبال زنان ایران را، عشق و اراده پیش میبرد.
الگوی ورزشی و بازیکن مورد علاقهات…
الگوی ورزشی من مانوئل نویر دروازهبان و کاپیتان تیمملی آلمان و باشگاه بایرنمونیخ است و بازیکن مورد علاقهام لیونل مسی.
پرسپولیس یا استقلال؟
همیشه استقلال
بهترین خاطره و بدترین گلی که خوردی؟
بهترین خاطره، عکسالعملهای خوبم در دفاع از دروازه مقابل تیم مدعی سیرجان بود. بدترین گلی که خوردم در تیم ملی و از ملیپوش ازبکستانی بود.
زهرا خواجوی در زندگی از استراتژی دفاع پیروی میکند یا اهل ریسک است؟
من اهل ریسک هستم و معتقدم علاوه بر منطق باید به احساس هم توجه کرد و اگر در انجام کاری یا پیمودن مسیری حس خوبی نداشته باشم، محال است آن را ادامه بدهم. جدایی از وچان هم مصداق همین موضوع بود.
علایق غیر فوتبالی
به بازیگری علاقه دارم، قبلا هم چند پیشنهاد داشتهام.