شنبه , ۱ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۲:۱۹ قبل از ظهر به وقت تهران

گفت وگو با ۲ مرد شیطان صفت: دختر جوان التماس کرد که نامزد دارد ولی من … + عکس

مرتضی بار اول به کمک یکی از دوستان خود به دختری که نامزد داشت با وجود التماس هایی زیاد، او را مورد آزار و اذیت قرار داد. او بعد از تعریف کردن ماجرا برای مهدی رفیق قدیمی اش تصمیم گرفتند این کار زشت را تکرار کنند، آنها نمی دانستند این بار به زنی تجاوز می کنند که از آنها زرنگ تر است و آنها را تحویل ماموران می دهد.

 %postname%

این پرونده از زمانی که کلید خورد که نخستین روز مرداد ماه زن جوانی که در دام این ۲ جوان شیطان صفت گرفتار شده بود با مراجعه به پلیس راز این تراژدی سیاه را فاش کرد.
ماموران در تحقیقات ابتدایی پی بردند که ۲ جوان سوار بر پراید شیشه دودی به بهانه مسافر زن جوان را سوار بر خودرویشان کرده و با تهدید سناریوی حیوانی شان را به اجرا رسانده اند که در این مرحله مشخص شد طعمه این ۲ جوان با تیزهوشی و به بهانه دوستی شماره تلفن راننده خودروی پراید را گرفته است.
در ادامه ماموران با آموزش های لازم به دختر جوان تماس تلفنی را با جوان شیطان صفت برقرار کرده و زمانیکه وی برای ملاقات دختر جوان به محل قرار می آمد از سوی ماموران دستگیر شد.
با دستگیری این جوان شیطان صفت و افشاگری از اقدام تلخ شان بازپرس مرشدلو از شعبه هفتم دادسرای امور جنایی دستور داد تا ماموران اداره ۱۶ پلیس آگاهی تهران برای دستگیری دیگر همدست این جوان آزارگر وارد عمل شوند.
کارآگاهان در نخستین مرحله تحقیق ماموران با پیدا کردن انگشتر زنانه در ارابه شیطان پی بردند زن جوان دیگری هدف شیطانی این ۲ جوان قرار گرفته است و با مراجعه این زن به دادسرای امور جنایی راز دیگر این باند فاش شد. بدین ترتیب کارآگاهان با اطلاعات به دست آمده موفق شدند روز ۱۰ مرداد دومین عضو این باند را که شاهرخ نام دارد در عملیات پلیسی دستگیر کنند.

گفتگو با مرتضی متهم ردیف اول
اسمت چیه و چند سالته؟
مرتضی، ۲۲ سالمه
ازدواج کردی؟
خیر
چند تا خواهر و برادر داری؟
یک خواهر دارم که ۲۶ ساله است.
شغلت چیست؟
یخچال تعمیر می کنم.
چقدر درآمد داری؟
ماهی یک میلیون تومان.
خواهر شما مجرد است؟
خیر، نامزد دارد.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
تجاوز.
چند بار تجاوز کردی؟
۲ مورد، اولی آزار واذیت بود دومی تجاوز.
توضیح بده چطور این کا ر را انجام می دادی؟
من به همراه یکی از دوستانم با ماشین از میدان آزادی به مقصد یافت آباد خانمی را به عنوان مسافر سوار کردیم و در حین رانندگی تغییر مسیرداد که خانم از من دلیل این کاررا پرسید که گفتم می خواهم بنزین بزنم از پمپ بنزین که رد شدم فهمید که کاسه ای زیر نیم کاسه است و شروع به گریه کردن کرد و گفت من نامزد دارم و حتی انگشتر خود را درآورد و به من داد. مسیرم را ادامه دادم و در کنار جاده ای خلوت کنار زدم و خودم تنهایی به آن دختر تجاوز کردم.
با این که گفت نامزد داردم باز شما از این کار منصرف نشدی؟
اشتباه کردم.
شما گفتی که یک خواهر داری که نامزد دارد اگر کسی با خانواده خودتان این کار زشت را انجام می داد چه می کردی؟
نمی دانم. ولی می دانم که  زندگی خواهرخراب می شد.
شما نگران زندگی آن خانم نبودید؟
(در حالی که گریه می کند به جواب سوال پاسخ نمی دهد)
تا حالا با دختری در ارتباط بودی؟
دوستی نداشتم اما ۲ بار به خانه فساد رفتم.
اگر دستگیر نمی شدی این کار را ادامه می داد؟
بله.
از حکم این کار باخبر بودی؟
خیر، نمی دانستم جرمش اعدام است. از وقتی که به زندان افتاده ام توبه کردم و نمازمی خوانم.
خانواده ات به دیدن شما آمده اند؟
یک بار برای پاسخ به برخی سوالات آمده اند ولی برای دیدن من خیر.
حرف آخر؟
می خواهم یک فرصت دیگر به من بدهند تا زندگی تازه ای را شروع کنم.

گفتگو با مهدی دیگر متهم پرونده
اسمت چیه وچند سالته؟
مهدی، ۲۴ سالمه
میزان تحصلاتت تا چه حدی است؟
سیکل دارم.
ازدواج کردی؟
بله، یک پسر ۴ ساله ام دارم.
شغلت چه بود؟
کارمند دولت بودم.
چقدر درآمد داشتی؟
یک میلیون و هشتصد هزار تومان.
شما که زن وبچه دارید چرا این کار را انجام دادی؟
اشتباه کردم.
شما بار دوم همراه مرتضی بودید توضیح بده چطور تجاوز کردید؟
میدان آزادی خانمی را سوار کردیم و من هم صندلی عقب نشسته بودم به خاطر اینکه شیشه های عقب دودی بود مسافرانی که جلو می نشستند من را نمی دیدند و دوباره مرتضی تغییر مسیر داد و خانم اعتراض کرد و من هم صندلی را از عقب خواباندم و دیگر خانم نتوانست کاری کند ومن اول تجاوز کردم و بعد مرتضی.
لحظه تجاوز به همسر و بچه ات فکر نکردی؟
اگر فکر کرده بودم که این کار را انجام نمی دادم.
اگرهمسرتان به شما خیانت کند چه کار می کنی؟
همسر را می کشتم.
آن وقت همسرتان شما را به قتل برساند ایرادی ندارد؟
خیر، ایراد ندارد.
تکلیف پسرتان چه می شود؟
(وقت گریه می کند)
حرفی داری به خانواده ات بگی؟
حرفی ندارم.
ناموس را برای من تعریف کن؟
کسی که حاضر باشی هرچه داری به او بدهی حتی زندیگی ات را.
برخی از رسانه ها شما را خفاش شب معرفی کرده اند خفاش شب را می شناسید؟
خیر. من خفاش شب را نمی شناسم روزنامه ها زیاده روی کرده اند.
برمبنای این کاری که انجام دادی باید چه اسمی روی شما بگذارند؟
دزد ناموس همین.
آن قربانی اول که نامزد هم داشت کلی اعتراض و گریه کرد اما مرتضی رهایش نکرد!
خانوده ات را ببینی چه چیز به آنها می گویی؟
اگر فرصتی نباشد به زنم می گویم برود دنبال زندگی اش.
فرصت می خواهی؟
نمی شود! یک فرصت به من بدهند.
خودت چه دارخواستی داری؟
می خواهم یک بار دیگر برگردم پیش زن و بچه ام و آنها را به مسافرت زیارتی ببرم.
حرف آخر؟
می خواهم مرا ببخشند و یک بار دیگر به من فرصت زندگی بدهند.

 

دانلود

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *