رامین رضاییان بازیکن محبوب این روزهای پرسپولیس، با نمایش های خیره کننده خود جنجال های اخیر را به فراموشی سپرده و تبدیل به بازیکن فیکس این تیم شده است.
خبرگزاری آریا – رامین رضائیان بعد از جنجال هایی که در ترکیه داشت بالاخره به تیم محبوب اش پرسپولیس بازگشت. حالا بعد از چندماه که ازآن جریانات می گذرد به سراغش رفتیم و درباره همه چیز از ترکیه و پرسپولیس گرفته تا تیم ملی با او هم صحبت شدیم.
ماهنامه آلبوم ورزش: رامین رضائیان بعد از جنجال هایی که در ترکیه داشت بالاخره به تیم محبوب اش پرسپولیس بازگشت. حالا بعد از چندماه که ازآن جریانات می گذرد به سراغش رفتیم و درباره همه چیز از ترکیه و پرسپولیس گرفته تا تیم ملی با او هم صحبت شدیم.
از جنگ برگشت؛ این تیتر رو برای تو انتخاب کردیم چون با جنگ از پرسپولیس رفتی و با جنگ برگشتی و آنجا هم که جنگ شد! تازه شنیدیم در ترکیه دعوا راه انداختی تا به پرسپولیس برگردی و آنها مجبور شوند با جدایی تو موافقت کنند…
– من با صلح برگشته را ترجیح می دهم. من دنبال جنگ نیست. لطفا درباره ترکیه حرف نزنیم. عادت ندارم تمام وقت به گذشته برگردم. حل شدن در گذشته، آینده را از آدم می گیرد. من به آینده نگاه می کنم. این هم که گفتید در ترکیه دعوا راه انداختم تا برگردم پرسپولیس را نه تایید می کنم و نه تکذیب. به هر حال برای پرسپولیس هر کاری می کنم چون عاشق پرسپولیس هستم ولی لطفا پرونده ترکیه را ببندید. یک چیزهایی ضرورت ندارد گفته شود. یک حرف هایی سوءتفاهم ایجاد می کند.
مگر می شود با رامین رضاییان حرف زد و از ترکیه نپرسید؟
– چرا نمی شود؟ این همه سوژه برای حرف زدن. دوست ندارم ذهن هوادار پرسپولیس را درگیر کنم. از تیم ملی بپرسید، از حضور پرسپولیس در آسیا… اصلا می خواهید من از شما سوال کنم! (خنده)
قبول… از اول شروع می کنیم. بر می گردیم اول اول اول… چه کسی اسم «رامین» را برای تو انتخاب کرد؟
– معلوم است… اسم رامین را خانواده ام و در رأس آنها پدرم برای من انتخاب کردند. به این دلیل که اسمم به نام خواهرم شباهت داشته باشد، اسمم را رامین گذاشتند.
اولین کسی که به تو گفت به درد فوتبال می خوری و برو دنبال فوتبال، چه کسی بود؟
– اولین کسی که به من گفت به درد فوتبال می خورم، در واقع کسی نبود! فکر می کنم استعداد من چنین زمینه ای را فراهم کرد که فوتبالیست شوم. البته پدرم در این مسئله نقش اصلی را داشت. پدرم مرا به دو و میدانی فرستاد، بعد به کشتی و ژیمناستیک رفتم و سپس به فوتبال آمدم. فکر می کنم تمامی این مسائل طرز فکر پدرم بود و دست او را هم می بوسم. به این خاطر که هر چه دارم، از پدرم و خانواده گلم دارم.
خداوکیلی آن زمان فکر می کردی یک روز بازیکن تیم ملی و یکی از محبوب ترین بازیکنان ایران شوی؟
– فکر نمی کردم چنین اتفاقی رخ دهد. آدم رویاپردازی هم نیستم. کلا دوست داشتم به جاهای بالا فکر کنم. همیشه وقتی بازیکنان بزرگ را در تلویزیون می دیدم، با خودم می گفتم یعنی می شود یک روز در آن زمین بازی کنم و بتوانم به آن درجه برسم؟ خداوکیلی اینقدر تلاش کردم و زحمت کشیدم که به این نتیجه رسیدم. چیزی در زندگی نیست که با تلاش به دست نیاید. وقتی کسی در کاری موفق نمی شود، بهانه می آورد و افراد دیگری را مقصر می داند، فکر می کنم نتیجه بی لیاقتی خودش است. آدم می تواند با تلاش و کوشش و طرز فکر درست به چیزی که می خواهد، برسد.
فکر می کنی بتوانی با تیم ملی به جام جهانی صعود کنی و حضور در جام جهانی هم به افتخارات تو اضافه شود؟
– مطمئنا همه تلاش خود را انجام می دهیم و اطمینان داشته باشید که با یک طرز فکر خوب و تلاش و کوشش بچه ها به جام جهانی هم صعود می کنیم.
وقتی تیم ملی به جام جهانی فرانسه راه یافت، یعنی هجده سال قبل، تو فقط هشت سال داشتی؟ خاطره ای از آن بازی ها داری؟ یادت هست چیزی از آن بازی ها؟ در آن تیم طرفدار چه بازیکنانی بودی؟
– نه، متاسفانه چیز زیادی در خاطرم نیست اما یادم می آید که بازی های تیم ملی را نگاه می کردم. حتی برد شیرین مقابل استرالیا و صعودمان به جام جهانی را کاملا به یاد دارم. یادم می آید پس از پاس گل آقای دایی و گل آقای عزیزی از خوشحالی به کوچه و خیابان رفته بودیم.
جام جهانی آلمان چی؟ در شانزده سالگی حتما خودت را عضوی از تیم ملی تصور می کردی؟ در رویا دوست داشتی جای کدام بازیکن تیم ملی باشی؟
– آن موقع خودم فوتبال بازی می کردم. دوست نداشتم جای کسی باشم و فقط تلاش می کردم یک روز خودم در جام جهانی بازی کنم. آن دوره فقط از تماشای بازی تیم ملی لذت می بردم و همه ملی پوشان را هم دوست داشتم. علی آقا دایی ،علی آقا کریمی، مهدوی کیا، هاشمیان، نکونام و همه…
ده سالگی کجا بودی؟ یادت هست در مدرسه پشت میز چندم می نشستی؟ بغل دستی تو چه کسی بود؟ در کدام محله زندگی می کردی؟
– بله، به مدرسه می رفتم و کلا بچه درسخوانی بودم. یادم می آید در مسابقات انفرادی شطرنج، مقام اول را کسب کردم. در دوی صحرانوردی هم مقام اول را به دست آوردم. در فوتبال چون یک ورزش جمعی بود، متاسفانه نتوانستیم به نتیجه هایی که دوست داشتیم، برسیم. یکی از بغل دستی هایم اسمش آرمان رضوی بود. آن یکی هم مسعود… مسعود بود… حق پرست بود… نمی دانم… در مجموع باید بگویم همه بچه محل هایم را دوست دارم و به آنها عشق می ورزم. همیشه هم هر جا هستم از آنها یادی می کنم. در خواب ها و یادآوری گذشته ها همیشه به یادم می آیند.
ده سال بعد دوست داری کجا باشی؟ راستش را بگو؟ سی و شش سالگی خودت را چگونه تصور می کنی؟ هنوز دنبال توپ می دوی یا مربی شده ای؟
– دوست ندارم به هر قیمتی فوتبال بازی کنم. دوست دارم تا زمانی که در اوج هستم و وقتی که مردم مرا دوست دارند و برای دیدن بازی من اشتیاق دارند ،فوتبال بازی کنم. وقتی به سنی برسم که نتوانم بازی کنم، مطمئنا فوتبال را کنار می گذارم. فکر می کنم مربی خوبی شوم. مربیگری را خیلی دوست دارم. به شدت تمرین و تلاش می کنم تا هم در زمان بازی یک بازیکن خیلی خوب و هم در مربیگری خیلی خوب باشم. اگر استعداد، دیسیپلین و کاراکترش را داشته باشم، مطمئنا می توانم مربی خوبی شوم.
تو با دو نفر از بهترین مربیان خارجی تاریخ فوتبال ایران کار می کنی؟ می توانی بگویی تفاوت برانکو و کی روش چیست؟ هر کدام شان چه ویژگی هایی دارند و از هر کدام شان چه چیزهایی یاد گرفتی؟
– من یک بار هم گفتم که نباید بین مربیان بزرگ فرق قائل شد. رزومه آقای کی روش مشخص است. او آدمی فوق العاده با شخصیت و یک مربی خیلی بزرگ است. آقای برانکو هم مربی بزرگی است. همیشه گفته ام و باز هم می گویم که فقط می خواهم هر کسی به عنوان سرمربی تیم در هر زمینه ای چه فوتبالی، کشتی و در هر جایی انتخاب می شود، وقتی به او فرصتی می دهیم، همه از او حمایت کنیم تا بتوانیم آن عملکردی که می خواهیم را از مربیان مان دریافت کنیم.
در حال حاضر شخص آقای کی روش سرمربی تیم ملی است، پس همه بیاییم برای تیم ملی دعا کنیم و همه حمایت کنیم چون این تیم ملی با حمایت، موفق می شود چه برسد به پرسپولیس که آقای برانکو سرمربی تیم است. دیدید که وقتی از ایشان حمایت کردند، موفق هم شد. باید از آنها حمایت کنیم. من از هر دوی آنها سعی می کنم چیزی یاد بگیرم و مطمئنا تا الان هم خیلی چیزها یاد گرفته ام.
می توانیم از تو یک خواهش کنیم که به عنوان شاگرد کی روش و برانکو، به اتفاق سید جلال، بیرانوند، مهدی طارمی و سایر بازیکنان ملی پوش پرسپولیس، شرایطی را ایجاد کنید که روابط کی روش و برانکو با هم دوباره عادی شود؟
– در این مورد نظری ندارم. سعی می کنم به عنوان شاگرد آقای کی روش و برانکو سکوت کنم که بخواهد روابط شان تغییر کند. همین…
باورش سخت است بازیکنی در سطح تو قبول کند روی نیمکت بنشیند؟ ناراحت نیستی از این که در تیم ملی فیکس هستی و در پرسپولیس نیمکت نشین؟
– ربطی ندارد. نمی شود گفت من در تیم ملی ثابت و در پرسپولیس نیمکت نشین هستم. این مسائل در فوتبال، عادی است. آدم ها روزهای خوب و بد دارند و من هم سعی می کنم اینقدر تمرین کنم و اینقدر خوب باشم که اگر دوباره این افتخار نصیبم شد تا پیراهن مقدس پرسپولیس را بپوشم، بتوانم با جان و دل برای پرسپولیس بازی کنم. این مسئله مهمتر از همه چیز است. می خواهم مثل همیشه ثابت کهم که با فوتبالم جواب محبت هواداران را می دهم نه با حرف و لب و دهنم.
برخورد هواداران پرسپولیس در کوچه و خیابان با تو چطور است؟
– هواداران پرسپولیس که خداوکیلی خیلی به من لطف دارند. روزی که از ترکیه برگشتم، فهمیدم چقدر بین هواداران محبوب هستم و چقدر دوستم دارند. مطمئنا این دوست داشتن را باید با عملکردت در زمین بازی، با جان و دل و دویدن برای پرسپولیس جواب بدهی؛ من هم سعی کردم همیشه با جان و قلبم برای پرسپولیس بازی کنم چون همیشه پسری بودم که با احساسم بازی می کردم.
در فوتبال ایران وقتی ۱۱، ۱۲ کیلومتر می دویدم، شب بعد از بازی، از بدن درد تا صبح بیدار بودم. خیلی از بچه ها به من می گفتند «وقتی یک – هیچ، دو هیچ جلو هستیم، چرا می دوی؟ عقب بمان و دفاع کن.» اما من می گفتم «نه، دوست دارم هواداران یک فوتبال هجومی را ببینند چون آنها فوتبال هجومی را دوست دارند و از تماشای آن لذت می برند.» من هم همیشه سعی می کنم اینطوری فوتبال بازی کنم.
برخورد هواداران استقلال چطور؟ بالاخره حتما در فامیل یا دوست و همسایه، استقلالی متعصب هم هست، آنها از تو شاکی نیستند که همیشه مقابل استقلال می درخشی؟
– خداوکیلی من همیشه به همه هواداران استقلال احترام گذاشته ام چون به هر حال تیم رقیب ما هستند. خدایی اگر بخواهم راستش را بگویم خیلی ها که من را در کوچه و خیابان می بینند، می گویند «چرا برگشتی پرسپولیس؟ نباید بر می گشتی و باید فوتبالت را در ترکیه ادامه می دادی.» حالا نمی دانم چرا خیلی از استقلالی ها چنین حرفی را زده اند ولی برای من مهم این بود که دوباره عشقی را که در پرسپولیس دارم، آن دلی را که از خیلی مردم و بسیاری از هواداران شکستم، دوباره به دست بیاورم.
این موضوع شیرین ترین چیز برای من در زندگی ام است. به این خاطر که فکر نمی کردم آن روزی که من از پرسپولیس می روم، قلب خیلی ها را بشکنم. مطمئنا برگشتم تا بتوانم قلب آن عده را دوباره به دست بیاورم، آن هم اینکه با فوتبالم این کار را انجام دهم و نه با حرف زدن. سعی می کنم این کار شدنی باشد و اگر هم خدای نکرده اتفاق بدی افتاده، تلاش می کنم اگر می شود با فوتبالم جبران کنم.
در فضای مجازی هواداران پرسپولیس برای تو و طارمی با هواداران استقلال دعوا می کنند، نمی خواهی چیزی به آنها بگویی؟
– هواداران پرسپولیس خدایی خیلی عشق هستند. آنها آدم های خیلی خوش قلب و مهربانی هستند. فکر نمی کردم اینطوری شود و آن اتفاقات رخ دهد. شاید اگر به گذشته بر می گشتم، آن کارها را نمی کردم… مطمئنا آن کارها را انجام نمی دادم.
پدرت یک پرسپولیسی سرسخت است، وقتی در تیم های مختلف روبروی پرسپولیس بازی می کردی، پدر قبل یا بعد بازی چیزی به تو نمی گفت؟
– پدرم خیلی پرسپولیسی است و حتی وقتی که از پرسپولیس رفتم با من قهر کرد. برای برگشتنم به پرسپولیس هم خیلی زحمت کشید. اگر بخواهم داستان خودم و پدرم را تعریف کنم شاید یک کتاب بشود اما اگر بخواهم خلاصه بگویم، اید بگویم که او یک پرسپولیسی واقعا سرسخت است.
هر موقعی که مقابل پرسپولیس بازی می کردم هم به من می گفت که «با جان و دل بازی کن.» زیرا ما همیشه یاد گرفتیم نانی که سر سفره می بریم حلال باشد. همیشه هم برای تیمی که بازی می کردم سعی کردم که تمام تلاشم را انجام بدهم. من حتی وقتی در تمرین، تنیس فوتبال بازی می کنیم، دوست دارم برنده شوم. کل کل سر تمرین به کنار اما با جان و دل بازی می کنم و دوست دارم پیروز شوم.
از حسی که در اولین روزهای حضورت در پرسپولیس داشتی بگو؟ می دانیم از بچگی عاشق پرسپولیس بودی. باید خیلی قشنگ باشد یک جوان، پیراهن تیم محبوب دوران کودکی خود را بپوشد؟
– بله، حس قشنگی است. پوشیدن پیراهن پرسپولیس افتخاری است که نصیب من شده است. شاید خیلی ها در تیم های شهرستانی بازی کردند و خیلی هم پیشرفت کردند اما نتوانستند پیراهن تیم محبوب شان را بپوشند و این افتخار هیچ وقت نصیب شان نشده است. من خوشحالم این اتفاق برای من افتاده و پیراهن مقدس پرسپولیس را می پوشم و همیشه این پیراهن را می بوسم و آن را نگه می دارم چون می دانم که این تیم چقدر بزرگ است و سعی می کنم دل هوادارانی که به ورزشگاه می آیند و کنار تیم هستند را همیشه شاد کنم تا بتوانم عشقی که از بچگی به پرسپولیس داشتم را ثابت کنم.
رفاقت تو با علی کریمی در فوتبال ایران زبانزد است، علی کریمی را برای ما توصیف کن؟
– علی کریمی اسطوره خیلی بزرگی است و کمتر کسی است که فوتبال او را دوست نداشته باشد و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. شخصیت و فوتبال او را خیلی دوست دارم. همیشه دوست دارم او در کنار فوتبال و پرسپولیس باشد و گلم را هم به همین دلیل به او تقدیم کردم و خواستم بگویم که علی آقا نباید از فوتبال ایران دور باشد.
دوست دارم که او در کنار پرسپولیس باشد. او باید بیاید کنار پرسپولیس حتی به عنوان کمک مربی. البته علی آقا می تواند سرمربی تیم های بزرگی باشد اما به صورت کلی می گویم. چون علی کریمی واقعا دوست داشتنی است و من هم می خواستم بگویم باید قدر اسطوره های من را بدانیم.
دوست داشتی با علی کریمی در یک تیم همبازی بودی؟
– بله، همیشه دوست داشتم که با او هم بازی باشم. البته مقابل او بازی کردم اما هیچ وقت نتوانستم کنار او بازی کنم. در زمانی که علی کریمی، مربی تیم ملی بود هم چیزهای زیادی از او یاد گرفتم.
پرسپولیس امسال در آسیا شرکت می کند، فکر می کنی توان موفقیت در لیگ قهرمانان آسیا را داشته باشید؟
– پرسپولیس، تیم بزرگی است و مطمئنا حضور در این لیگ قهرمانان آسیا الکی به دست نیامده است که بخواهد آن را الکی از دست بدهد. مطمئنا تمام تلاش خود را انجام می دهیم که یک مقام خوب کسب کنیم.
اگر به تو بگویند یک حق انتخاب داری، بین قهرمانی پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا، برد دربی و قهرمانی در لیگ برتر، کدام را انتخاب می کنی؟
– چیزی که من انتخاب می کنم، قهرمانی در لیگ قهرمانان آسیا است چون یک پوئن مثبت و افتخاری است که نصیب یک بازیکن می شود.
اگر حرفی در دلت مانده، بگو.
– نه. دلم هم عشق به هواداران پرسپولیس است. هواداران از شما ممنونم…