سه شنبه , ۴ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۳:۵۶ قبل از ظهر به وقت تهران

گفت و گوی خواندنی با پوریا پورسرخ؛ حسرت کیان ایرانی به دلم مانده!

پوریا پورسرخ بازیگر خوش سیمای کشورمان در چهارم تیرماه سال ۱۳۵۶ به دنیا امده است،وی سال ۱۳۸۵ با بازی در سریال وفا به کارگردانی محمدحسین لطیفی خوش درخشید و به عنوان چهره مطرح شد. و پس از آن این مسیر را با ایفای نقش‌های متنوع و متعدد دیگری ادامه داد.

%da%af%d9%81%d8%aa-%d9%88-%da%af%d9%88%db%8c-%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%86%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d9%be%d9%88%d8%b1%db%8c%d8%a7-%d9%be%d9%88%d8%b1%d8%b3%d8%b1%d8%ae

وقتی سر صحنه مجموعه تلویزیونی «مرز خوشبختی» حاضر شدم، با توجه به این‌که لوکیشن خیابانی بود؛ به دعوت پوریا پورسرخ که در این سریال نوروزی نقش حمید، شاگرد طلافروش را بازی می‌کند، برای گفت‌وگو به یک رستوران کوچک رفتیم.

مسلما مخاطبان چهره این بازیگر را بارها از پشت قاب شیشه‌ای تلویزیون دیده‌اند، اما شاید شناختی کافی نسبت به شخصیت او نداشته باشند؛ اما کافی است یک ساعت کنار پورسرخ بنشینید تا متوجه مرام و معرفتش شوید. او به حدی مهربان و لوطی مسلک است که با خوردن هر لقمه غذا به شیشه رستوران می‌زد و از عوامل پشت صحنه دعوت می‌کرد داخل بیایند و حتی اگر شده یک لقمه از غذای او را بخورند.

 

ماحصل گفت‌وگوی ما را با پوریا پورسرخ در ذیل می‌خوانید و البته تلاش کردیم ادبیات خاص خودش در طول مصاحبه حفظ شود. یکی از تکیه کلام‌های این بازیگر استفاده از واژه روراست است!

 

شما قبلا با حسین سهیلی‌زاده کارگردان مجموعه مرز خوشبختی در سریال دختران حوا همکاری داشتید. علاقه‌مند به همکاری دوباره با این کارگردان بودید یا نقشی را که به شما واگذار شده بود، دوست داشتید؟

روراست در وهله اول کار با سهیلی‌زاده مهم بود. من قبلا با او کار کرده بودم. صادقانه بگویم او یکی از آدم‌های شریف است. هم سالم است و هم این‌که پشت صحنه خیلی خوبی دارد. کار ما در مجموعه مرز خوشبختی فوق‌العاده سخت است. مسلما کار را که ببینید متوجه می‌شوید، چون اکثر لوکیشن‌های این مجموعه خارجی است، آن هم در زمستان. البته برای دوستانی که به شکل تخصصی شناختی از فیلم و سریال ندارند، این را توضیح می‌دهم. منظور از لوکیشن خارجی، یعنی خیابان، دشت و… .

 

مجموعه مرز خوشبختی یکی از سخت‌ترین کارهایی بود که در زندگی‌ام داشتم. در این سه ماه و اندی که سر ضبط بودیم در مجموع ده روز هم آف (استراحت) نداشتم. سهیلی‌زاده از آن دست کارگردانان تکنیکی است و تکنیک را خیلی خوب می‌شناسد. روراست خیلی از او یاد گرفتم و حتی دزدیدم!

همه چیز این سریال درست و درمان پیش رفته است. کار با سهیلی‌زاده سختی‌ها را می‌پوشاند. از طرف دیگر در دو کار اخیر تلویزیونی‌ام کیمیا و برادر به کارگردانی جواد افشار نقش منفی بازی کرده بودم. دلم نمی‌خواست پشت سر هم نقش منفی بازی کنم، چون روی قضاوت مردم یک کم تاثیر می‌گذارد. همین مزید بر علت شد که در مجموعه مرز خوشبختی بازی کنم. امیدوارم خروجی‌اش همانی شود که مردم دوستش دارند.

 

درباره نقشتان بگویید که در این مجموعه مخاطبان قرار است کدام پوریا پورسرخ را ببینند؟

اتفاقا از آن نقش‌هایی است که برخی از رفتارهایش به شخصیت واقعی خودم خیلی نزدیک‌تر است. البته حمید یکسری مسائلی دارد که من ندارم؛ مثلا دزدی می‌کند، ولی من دزدی نمی‌کنم! البته نمی‌دانم اگر یک شب گرسنه بخوابم این کار را انجام می‌دهم یا نه!

 

نقش حمید مصداق خیلی از جوانان ایرانی این دوره است. جوانانی که با نگاه به اطرافشان به خودشان می‌گویند چرا آدم‌هایی هستند که به خاطر موقعیت و رانت ویژه‌ای که دارند، دستشان در جیب بغلی است؛ یعنی در جیب مردم، ولی هیچ‌کس هم کاری به کار آنها ندارد! آن وقت با خودشان می‌گویند پس آینده من در این بازار چه می‌شود؟ به همین دلیل همان جوان تصمیم می‌گیرد از راه نادرست زندگی خودش را به سر و سامان برساند. البته خانم، من به یک چیزی خیلی معتقدم؛ به نظرم کسی که لقمه پدر و مادرش را خورده باشد، نمی‌تواند این کار را کند. متاسفانه مسائلی مانند اختلاس‌ها باعث شده مردم به جامعه اطرافشان بی‌اعتماد شوند و فکر می‌کنند جنگی است که در آن عقب مانده‌اند. حمید مصداق این آدم‌هاست که با خودش می‌گوید همه می‌زنند و هیچ اتفاقی برایشان نمی‌افتد. خب پس چرا من این کار را نکنم.

 

با توجه به این‌که زبان این مجموعه طنز است، آیا شخصیت حمید هم رگه‌هایی از طنز دارد؟

بیشتر کارهایی که کرده‌ام طنز موقعیت است، اما وقتی توی زمین می‌روید، می‌بینید این‌گونه نیست؛ چراکه تماشاچی ما آن‌قدر عمیق نگاه نمی‌کند و حوصله برای کار نمی‌گذارد، ولی مجموعه مرز خوشبختی طنز موقعیت است. درباره شخصیت خودم هم باید بگویم که به درخواست کارگردان یا خودم صحنه را جذاب کردیم تا برای مخاطبان جذاب باشد.

 

مرز خوشبختی جزو کارهایی است که مدعی نیست. از سوی دیگر، من مثل فوتبالیستی هستم که در تیم دیگری بازی می‌کند، اما دلش با تیم قبلی‌اش هم هست. من سیروس مقدم و محسن تنابنده را خیلی دوست دارم، حتی با این دو دوست مسافرت هم رفته‌ام. هر کاری را که از آنها پخش می‌شود، حتی اگر ایران هم نباشم حتما دانلود می‌کنم و می‌بینم. سریال آنها هم قرار است نوروز پخش شود. برایشان آرزوی موفقیت می‌کنم، حتی کمی هم هیجان‌زده هستم. ما هم به اندازه خودمان حتما مخاطب خواهیم داشت.

 

پخش نوروزی مرز خوشبختی تاثیری در انتخاب شما برای بازی در این سریال داشت؟

نه، ابدا. بیشترین چیزی که در انتخابم تاثیر داشت، حضور سهیلی‌زاده بود به عنوان کارگردان.

 

رقابت بین سریال شما و سریال سیروس مقدم برایتان چقدر هیجان‌انگیز است؟

هیجان‌زده هستم. خوشحالم یک کار خوب از سیروس مقدم و محسن تنابنده پخش می‌شود. ما هم یک کار خوب داریم. جنس و نوع کارها با هم فرق دارد.

 

پس نوروز امسال پوریا پورسرخ را در یک نقش متفاوت می‌بینیم؟

نه، اصلا متفاوت و متمایز نیست. از نظر من نقش، نقش است. متفاوت چی هست؟!

 

منظورم نسبت به نقش‌های قبلی‌تان است.

من نسبت به کلمه نقش متفاوت گارد دارم. هر نقش تفاوت‌هایی دارد. حال برخی نقش‌ها نزدیک به هم هستند.

 

با توجه به این‌که نقش‌های مختلفی را در سینما و تلویزیون تجربه کرده‌اید، آیا مخاطب تلویزیون و سینما برایتان تفاوت دارد؟

به نظرم دوربین‌ها با هم فرق ندارند. ممکن است پروانه ساخت‌ها متفاوت باشد، اما نباید بگویم این خوب است و آن بد. برخی از سوءمدیریت‌ها باعث می‌شود که تعدادی از بازیگران تلویزیون از عرصه سینما حذف شوند و به نوعی انگ تلویزیونی بودن به آنها زده می‌شود.

 

برای مثال شنیده می‌شود با وجود این‌که برخی از پروژه‌های تلویزیونی به بازیگران بدهکار هستند، اما برخی از برنامه‌های سال تحویل شبکه‌های تلویزیونی از بازیگران سینما دعوت به عمل می‌آورند و دستمزدهای آنچنانی به آنها پرداخت می‌کنند. نمی‌دانم این خبرها تا چه حد صحت دارد. جای تعجب داشت که در برنامه‌های تحویل سال ۹۵ از بازیگران سریال کیمیا دعوت نشد. بازیگران فعال در حوزه تلویزیون به نوعی مرغ عزا و عروسی شده‌اند؛ هم پیشنهادهای سینمایی را از دست می‌دهیم و هم در تلویزیون آنچنان که باید و شاید به ما توجه نمی‌شود.

 

برخی بازیگران معتقدند که با یک فیلمنامه ضعیف می‌توانند نقش خودشان را بخوبی در بیاورند. شما در این دسته قرار می‌گیرید یا نه؟

زمانی اشتباه می‌کردم و تصورم این بود نقش برای من خیلی تاثیرگذار است، اما بعدها فهمیدم اگر با یک کارگردان خوب کار کنم، حتی اگر فیلمنامه ضعیف باشد و نقش روی کاغذ جاندار نباشد، می‌توان آن را خیلی خوب درآورد. من خیلی شکل ظرف کارگردان می‌شوم و به حرف او گوش می‌دهم. مثلا در «آناهیتا» همانی می‌شوم که حمیدنژاد از من می‌خواهد یا در کار سهیلی‌زاده، شهبازی، لطیفی و… همان شکلی می‌شوم که انتظار دارند. اصولا به تالیف در بازیگری اعتقاد ندارم. البته برای حرف بزرگ‌ترها احترام زیادی قائل هستم و احترامشان برای ما واجب است، اما من نظر خودم را می‌گویم. با کارگردان خوب، کارم خوب بوده و با کارگردان ضعیف، خوب نبودم. البته خیلی از بازیگران قوی هستند و در کار ضعیف خودشان را مثل مروارید نشان می‌دهند.

 

یعنی کارگردان ضعیف باشد، بازی شما هم ضعیف خواهد بود؟

دست خودم نیست، چون شکل خواسته‌های کارگردان می‌شوم. وقتی کارگردان نقش را ضعیف می‌بیند، من هم به شکل خواسته او می‌شوم.

 

آیا بین نقش‌هایی که تا به امروز دیده‌اید، شخصیتی بوده که دوست ‌داشتید شما ایفاگرش بودید و به نوعی حسرتش به دلتان مانده باشد؟

توی سینما یا تلویزیون!

 

تلویزیون.

کیان ایرانی را در مختارنامه خیلی دوست داشتم. من نقش‌های تاریخی را خیلی دوست دارم و این ژانر برایم خیلی جذاب است. نقشم را در رستاخیز خیلی دوست داشتم. البته در تلویزیون هم پیشنهاد بازی در سریال‌های تاریخی را داشتم، ولی روراست نقش‌ها را دوست نداشتم یا این‌که احساس کردم برای من مناسب نیست.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *