او معتقد است خدا این بدن را به ما امانت داده است و هر چه بیشتر مراقبش باشیم، بیشتر خدا را شکر کردهایم. با این هنرمند گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
بازی در یک فیلم با عنوان «۳۶۰ درجه به کاپیلا» به کارگردانی حامد شایسته و تهیهکنندگی محسن کبیری را به پایان رساندم. ضمن این که در تیمهای ورزشی هنرمندان هم فعالیت دارم. از جمله در تیمهای فوتسال و والیبال و بهکاپ هنرمندان را داریم. در تیمهای فوتسال و والیبال افتخار کاپیتانی تیم را دارم. همین طور تیم تنیس روی میز بانوان هنرمند را جدیدا راهاندازی کردیم و قرار است مسابقات بینالمللی داشته باشیم. تصمیم داریم تیم موتورسواری را راهاندازی کنیم، که فعلا در حال مذاکره با حامی مالی هستیم. سریالی به اسم «چهارسو» را هم برای پخش از شبکه سه بازی کردم که دقیقا نمیدانم چه زمانی پخش میشود. برای تئاتر هم نمایشی را پیش رو دارم که قرار است حداقل یک ماه روی صحنه باشد؛ نمایشی بسیار تاثیرگذار که همه بازیگران آن از بانوان هستند. فیلم «آرزوهای ناتمام» هم فیلمی بود که تهیهکنندگی کردم و در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. فیلم «غزاله» را هم تهیه کردم که آقای محسن شاهمحمدی آن را کارگردانی کرد.
فعالیتهای ورزشی شما خیلی جالب است، بخصوص که در رشتههای مختلف ورزشی فعالیت میکنید. هدف شما چیست؟
البته در تیم فوتسال و والیبال فقط بازی میکنم و افتخار کاپیتانی تیم را دارم؛ اما در تیمهای تنیس روی میز و موتورسواری سرپرست تیم هستم. هدف سلامت روح و جسم است. هنرمند باید فرهنگسازی کند. ما موظفیم به جامعه بگوییم به عنوان هنرمند فرهنگ سلامت روح و جسم را در جامعه ترویج میکنیم. اتفاقا دیروز با خانم زهره حمیدی در مراسم خیریهای در شیراز که برای معلولان جسمی کودکان هست، روی صحنه گفتم تنیس روی میز شاید فقط تنیس یا دو راکت باشد اما یکی از معدود ورزشهایی است که آسیب بسیار کمی دارد و باعث سلامت میشود، ۱۰۰ در صد از آلزایمر جلوگیری میکند و باعث تقویت بینایی و تمرکز میشود. من وظیفه خودم دیدم این رشته را ترویج کنم. به نظرم حتی برای کسانی که از مرز ۵۰ـ۴۰ سالگی رد شدهاند باید آموزش رایگان بگذاریم تا در سنین کهنسالی دچار آلزایمر نشوند. هدف سلامت جامعه است. البته بجز این فعالیتهای ورزشی من سفیر انجمن دیابت، سفیر اهدای عضو و سفیر کودکان کار هم هستم.
در این فعالیتهای بی شماری که برشمردید، چقدر رو در رو همکاران بازیگر را متقاعد میکنید که به ورزش بپردازند؟
اول تمرکزم روی جامعه است. همکاران ما صاحب فکر و اندیشه هستند و هر یک سفرای فرهنگی محسوب میشوند. اما هماهنگ کردن آنها به دلیل حضورشان در پروژههای مختلف سخت است. مثلا من خودم باید میرفتم خارج از کشور، اما مجبور شدم به خاطر فعالیتهای ورزشی سفرم را لغو کنم. نمیتوانم روزی که بازی دارم در تیم فوتسال هم باشم. هماهنگ کردن بازیگران هم به دلیل این که در فیلمهای مختلف حضور دارند، سخت است.
عشق شما به ورزش به چه زمانی برمیگردد؟
از بچگی ورزشکار بودم. پدرم به دلیل ابتلا به دیابت سکته مغزی کرد. در عرض سه روز فوت کرد. اول به کما رفت و بعد هم متاسفانه فوت کرد. پدرم از ورزشکاران قدیمی بود. قدیمها ورزش باستانی بود. من هنوز عکس پدرم و جهانپهلوان تختی را دارم. یادم هست در مدرسه یک دستم شکسته بود اما با یک دست شکسته والیبال بازی میکردم. من فکر میکنم خدا این بدن را به ما امانت داده و هر چه بیشتر مراقبش باشیم، بیشتر شکرگزاری کردیم. یک بار در یک سخنرانی در دانشگاه شهید بهشتی گفته بودم من مورد مناسبی برای اهدای عضو هستم، چون همه اعضای داخلی من سالم است. خدا کند زودتر بمیرم تا اعضای بدنم به دیگران اهدا شود. اگر اعضای بدنم به فردی اهدا شود به نظرم ۲۰۰ سال عمر میکند.
شما بجز بازیگری، در دانشگاه زبان روسی هم خواندهاید. هیچ وقت از رشته تحصیلیتان بهرهای بردهاید؟
من دو لیسانس نامربوط گرفتم؛ یکی مترجمی روسی و یکی کارگردانی و بازیگری. طرح من این بود بروم مسکو در زمینه پزشکی درس بخوانم. پدرم گفت قدری تحقیق کنم. هدف این بود که پزشک شوم، اما بعد بازیگر شدم.
هنوز هم چیزی از زبان روسی در خاطرتان مانده است؟
زبان بسیار فراری است، حتی در انگلیسی هم فراموش میکنید. روسی زبانی سخت است. من خیلی از لغات را فراموش کردم. مگر بروم مسکو و دوباره یادآوری شود. اما به طور کل دیگر از آن استفاده نکردم.