«شاید گردش این نخبگان شرایط بهتری را برای طبقه کارگر نیز فراهم کند. باید دید آیا بخشهای نظارتی میتوانند این پیرمردها را از ادامه فعالیتهای دامنهدار آنها منع کنند یا باید امیدوار باشیم برگههای استعفا از سوی این افراد، روزگاری نزدیک امضا شود!»
به گزارش آفتاب یزد؛ «معادلهای مجهول به نام شغل، تمام صفحات نیازمندیها و فضای مجازی را باید گشت تا شاید خبری باشد! کلیدواژه بیکاری دهان به دهان میچرخد حالا اما بیکاری، قشر تحصیلکرده را هدف قرار گرفته است. حدود دو هفته پیش غلامرضا تاجگردون، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: «حدود سه میلیون و ۲۰۰ هزار بیکار در جامعه فعال و همین مقدار بیکار تحصیلکرده در جامعه غیر فعال داریم که بنا بر آمار رسمی دولت، جمعیت حدود ۵ تا ۶ میلیون نفر در جامعه، فارغ التحصیلان بیکار داریم.»
پیش از این در آبان ۹۶ نیز معاون پژوهشی وزارت صنعت، معدن و تجارت گفت: «در ایران بیشتر از کشور چین دانشگاه تاسیس شده است همچنین ۵ میلیون دانشجو در کشور ما تحصیل میکنند.»
بازنشستگی در ایران چندان مفهوم روشنی به ویژه در بخشهای میانی و کلان مدیریتی ندارد؛ چه بسا بتوان دوران بازنشستگی را دوران تصدی مشاغل چندگانه نامید. صف جوانان فارغ التحصیل از همیشه طولانیتر شده است. روزنامه جمهوری اسلامی دیروز در این باره نوشت: «در مسئولیت دادنها چرخش نخبگان را نداریم. هر وقت حکمی از رسانهها خوانده و دیده و شنیده میشود که به موجب آن کسی مسئول دستگاه یا جایی و یا کاری میشود، در یک دایره محدود چند نفره است.
این وضع اسفبار به جایی رسیده که بعضی افراد هم اکنون که میلیونها نفر در این کشور بیکارند، بیش از ۳۵ مسئولیت دارند؛ به طوری که اگر از خودشان درباره تعداد مشاغلشان سوال شود، قادر به شمارش آنها نیستند! مگر در کشور ما قحطالرجال است که بعضیها باید ابوالمشاغل باشند و عدهای بیکار و خانهنشین؟! تقسیم شغلها قرار بود بر اساس شایستهسالاری باشد. این، شعار محوری انقلاب و تمام دولتها بود و هست ولی آیا به آن عمل میشود؟ با قاطعیت اعلام میکنیم پاسخ منفی است.» به نظر میرسد در مدیریت شغل نیز کمیت فدای کیفیت شده و حالا شغل برخی افراد دو رقمی شده است. از این افراد کمنداریم. در همین چهرههای سیاسی که حالا از سیاست دوره ماندهاند، مثلا رکورد ۱۳ شغل را هم باید ثبت کنیم. برخی هم همچنان در سیاست هستند با ۱۶ شغل. نکته جالب این است که چنین افرادی تخصص را در حوزههای مختلف کسب کردهاند! فرقی نمیکند سیاسی، فرهنگی، آموزشی، تجاری یا هر بخشی که باشد، آماده هستند!
قحطالرجال نداریم
یک استاد جامعهشناسی به «آفتاب یزد» گفت: «خوشبختانه در کشور قحطالرجال نداریم اما آن چه در عمل دیده میشود، تمرکز پستهای چندگانه برای برخی از افراد است که در موضوع جوانگرایی، کشور را با چالش مواجه میکند.»
ابراهیم بای افزود: «در راستای جوانگرایی اولین مقامی که پیشقدم شدند امام خمینی (ره) بودند و امروز نیز ما باید همین رویه را الگوی خود قرار دهیم؛ چرا که اعتماد به جوانان شرایط شکلگیری خلاقیت را در عرصههای مدیریتی و… فراهم میکند.»
او تصریح کرد: «برخی از افرادی که امروز بر چندین شغل تکیهزدهاند، این فرضیه را مطرح میکنند که تعدادی از این مشاغل تشریفاتی است اما اگر چنین فرضیهای را صحیح بدانیم نیز بر اصل جوانگرایی خدشهای وارد نمیکند.»
بای یادآور شد: «چنین مشاغلی سبب افزایش تجربه در جوانان میشود و آنها را برای مشاغل سنگین آماده میکند.»
این جامعهشناس ادامه داد: «تحقیقات بسیاری صورت گرفته که انسان در ۳۰ سال ابتدایی که وظایف شغلی خود را بر عهده میگیرد، مفید است و در دهههای بعدی، اشتغال نمیتواند راهگشا باشد اما متاسفانه امروز افرادی را میبینیم که وارد سی سال دوم یا حتی سوم فعالیتهای شغلی خود شدهاند.»
بای گفت: «چنین شرایطی موجب سرخوردگی اجتماعی میشود و جوانان را دچار یاس و ناامیدی میکند و همین میتواند بسیاری از چالشها را ایجاد کند.»
این استاد دانشگاه افزود: «امروز اشتغال را باید به نان شب تشبیه کنیم؛ چرا که در هر خانواده حداقل یک نفر بیکار وجود دارد.»
این جامعهشناس در پایان خاطرنشان کرد: «خلاهای نظارتی وجود دارد که باید اصلاح شود. بارها از قانون منع اشتغال بازنشستهها سخن گفته و حتی تصویب شده اما در عمل چنین چیزی مشاهده نشده و موارد تخطی از آن به وفور دیده میشود.»
صف انتظار…
هر چند آمارهای اشتغال در یک دهه اخیر زیاد بالا و پایین شده اما نگاهی به سطح جامعه نشان میدهد بیکاری به یک مشکل اساسی تبدیل شده است.
این موضوع را در دو بخش میتوان بررسی کرد. اشتغال طبقه کارگر که با توجه به کاهش سرمایهگذاری در کشور و تعطیلی تعدادی از کارخانهها، با برخی چالشها همراه شده و بخش دوم را باید در گردش نخبگان به سطوح مدیریتی در کشور دانست.
اینجا همان بخشی است که مسیر پرپیچ و خمی دارد و برای هر کسی مقدر نمیشود. شاید گردش این نخبگان شرایط بهتری را برای همان طبقه کارگر نیز فراهم کند.
باید دید آیا بخشهای نظارتی میتوانند این پیرمردها را از ادامه فعالیتهای دامنهدار آنها منع کنند یا باید امیدوار باشیم برگههای استعفا از سوی این افراد، روزگاری نزدیک امضا شود!»