دوشنبه , ۳ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۰:۱۰ قبل از ظهر به وقت تهران

سه نکته درباره پیروزی ترامپ برای ما ایرانی‌ها

انتخابات آمریکا با برتری عجیب دونالد ترامپ و ان هم بعد از کلی رسوایی اخلاقی به پایان رسید!، ولی بد نیست به چند نکته اشاره داشته باشیم.

 اخباربین الملل ,خبرهای بین الملل ,پیروزی ترامپ

همان‌طور که صاحبان قدرت در ایران در برابر انتخاب‌های موجود دچار تعجب می‌شوند، ظاهرا این بیماری به کشورهای توسعه‌یافته هم سرایت کرده است و باید علت بروز این بیماری در هر دو مشترک باشد یا حداقل اینکه علت آن از نظر این یادداشت مشترک است. البته آنها هنوز با ما فاصله بسیار زیادی دارند، زیرا خطای برآورد آنان در حد چند‌درصد است و خطای برآورد ما در حد چندده درصد!

 

از روزی که رقابت انتخاباتی میان نامزدهای درون‌حزبی آغاز شد، یک اصل در ساختار سیاسی آمریکا پذیرفته شده بود؛ اصلی که گویی غیرقابل مناقشه است. اوباما این اصل و برداشت سیاسی را در آن زمان بیان کرد و چنین تعبیری به کار برد که گویی حضور ترامپ در کاخ‌ سفید در ساختار کلی ایالات متحده غیرممکن است و فرضیه و احتمال پیروزی او را از ابتدا مردود می‌دانست.

 

اوباما حدود ٧ ماه پیش نیز در مراسم شامی که در کاخ‌ سفید برگزار کرده بود و ترامپ دعوت او را برای حضور در این مراسم نپذیرفت، شروع به مسخره کردن ترامپ کرد و حتی نگرانی برخی از جمهوریخواهان از بالا رفتن ترامپ را بی‌مورد و شوخی تلقی کرد. ولی دیروز با واقعیت روشنی روبه‌رو شد و این‌که آنچه از نظر او ناممکن بود، محقق شد.

 

آیا اوباما حقیقت را می‌دانست و در قالب یک موضع سیاسی می‌خواست خلاف آن را بگوید یا آنکه اساسا به آنچه گفته بود یقین داشت؟ به نظرم حالت دوم بود. پس اگر چنین است، چرا در یک جامعه توسعه‌یافته تا این حد اشتباه محاسباتی رخ می‌دهد؟ به نظر می‌رسد که جامعه آمریکا برخلاف ظاهرش که نوعی آزادی رسانه‌ای حاکم است از این حیث دچار اشکال جدی شده است. شاید ترامپ بهتر از دیگران این ضعف را متوجه شده بود و به شدت علیه رسانه‌ها سخن می‌گفت. وقتی رسانه‌ها آزاد نباشند و نتوانند آنچه را در بطن جامعه است، منتقل کنند، رهبران سیاسی دچار توهم و انحراف در ارزیابی واقعیت می‌شوند.

 

رسانه‌های آمریکایی تا حدی تحت انحصار یا تحت نفوذ گروه‌های رسانه‌ای سرمایه‌داری هستند. توجه کنیم، منظور این یادداشت از خطای سیاستمداران آمریکایی، ارزیابی نادرست آنان از اتفاق روز آخر نبود، که این خطای کوچک ماجرا بود. خطای اصلی در همان تحلیل اوباما بود که احتمال به قدرت رسیدن فردی مثل ترامپ را به کلی رد می‌کرد، ولی هنگامی که او نامزد جمهوریخواهان شد، باز هم در این گزاره نادرست خود شک نکردند، زیرا شک در این گزاره، مستلزم ایجاد تغییرات اساسی در نگاه و فرضیات گوینده نسبت به جامعه آمریکا بود و پذیرش این تغییرات بسیار سخت و گران است.

 

درسی که ما به‌عنوان یک ایرانی می‌توانیم از این اتفاق بگیریم این است که در فضای ناسالم رسانه‌ای درک ما از واقعیت به شدت مخدوش می‌شود و چه‌بسا واقعیت نیز نامُتعیِّن و گنگ باشد. جامعه‌ای که از جنبش ٩٩‌درصد وال‌استریت به جایی می‌رسد که یک شومن و سرمایه‌دار را برای خروج جامعه خود از بحران و رسیدن به آرزوهایش انتخاب می‌کند، نشانه‌ای از این وضعیت نامتعادل است.

 

نکته دیگر این است که برخی افراد با توجه به روی کار آمدن هیتلر که تجربه بسیار بدی بود نگران حضور ترامپ در کاخ‌ سفید هستند. این نگرانی و دغدغه مورد احترام است، ولی شبیه‌سازی درست نیست، زیرا زمینه‌های اجتماعی و سیاسی تقویت یک فرد بسیار مهم‌تر از ویژگی‌ها و گفتار آن فرد است. درواقع اگر زمینه‌ها اجازه ندهد، فرد مورد نظر نمی‌تواند هر نوع رفتاری را پیشه کند. شرایط کنونی جهان چنان نیست که کسی از تغییرات غیرقابل پیش‌بینی دفاع کند. ساختارهای رسمی در آمریکا به مراتب قدرتمندتر از افراد هستند ولی این امر بدان معنا نیست که فرد اهمیت ندارد که اگر نداشت این همه مجادله برای انتخابات بیهوده بود، ولی این اهمیت و تأثیر نامحدود نیز نیست.

 

و بالاخره نکته آخر اینکه ترامپ آمده است، لازم نیست که گمانه‌زنی‌های عجیب و غریب درباره اقدامات و سیاست‌های احتمالی وی انجام شود. به نظر نمی‌رسد که آمریکایی‌ها او را به دلیل مواضع خارجی‌اش برگزیده باشند، بنابراین مواضع خارجی او فرع بر مواضع داخلی‌اش خواهد بود و از این حیث می‌تواند محل معامله و بحث و گفت‌وگو قرار گیرد، بنابراین نیازی نیست که ایران نسبت به مواضع احتمالی ترامپ واکنش عجولانه‌ای نشان دهد، چه از حیث مثبت و چه از جهت منفی. فرصت برای شناخت بیشتر مواضع احتمالی او وجود دارد. آمریکا یا ترامپ فعال مایشاء نیستند که هر کاری بخواهند بتوانند انجام دهند. به اظهارات شعاری آنان نگاه نکنیم، ترامپ در نهایت می‌خواهد مسائل داخلی آمریکا را حل کند، با این حال در مواجهه با گاو لزومی ندارد که احتیاط را از دست داد.

 

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *