پسر جوانی که چندی پیش به خاطر قتل برادر دوقلویش، محکوم و زندانی شده بود. ازویمادرش بخشیده شد.
به گزارش شرق، یکسال قبل، زنی به مأموران پلیس خبر داد شوهرش با ضربه چاقویی که بر بدنش وارد شده، زخمی شده است.
زمانی که مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند، متوجه شدند درگیری بین دو برادر دوقلو به نامهای آرش و امیر بوده و ضربه به دست امیر بر بدن آرش وارد شده است. درحالیکه تحقیقات اولیه از سوی مأموران آغاز شده بود، خبر رسید آرش جان خود را در بیمارستان از دست داده است.
بهاینترتیب، به پرونده با موضوع قتل رسیدگی شد. همسر آرش به مأموران گفت: برادرشوهرم برای میانجیگری بین من و شوهرم، به خانه ما آمده بود که یکدفعه دعوایی بین آنها اتفاق افتاد و برادرشوهرم با ضربه چاقو شوهرم را به قتل رساند. با توجه به گفتههای این زن، مأموران امیر را شناسایی و بازداشت کردند. او به قتل برادرش اعتراف کرد و گفت: همسر برادرم با من تماس گرفت و گفت با آرش دعوا کرده است. به او گفتم برای چه با هم دعوا کردید، گفت باید بیایی و ببینی چه اتفاقی افتاده است.
من و برادرم دوقلو بودیم. با توجه به اعتیاد برادرم و اینکه من کار میکردم و درآمد داشتم و زندگی او را اداره میکردم؛ به همین خاطر هم وقتی همسر برادرم مشکلی داشت، به من میگفت. روز حادثه هم با من تماس گرفت و گفت با برادرم دعوا کرده است. به همین خاطر من به خانه آنها رفتم. آنها داشتند جروبحث میکردند و بچه هم داشت گریه میکرد. برادرم بچه را کتک زد و همین باعث شد تا دوباره با همسرش دعوا کند. شدم و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. چاقویی آوردم و یک ضربه به او زدم که باعث مرگش شد. من و برادرم همدیگر را خیلی دوست داشتیم. دوقلو بودیم و علاقه شدیدی به هم داشتیم. از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته، جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. در جلسه رسیدگی، متهم و مادرش اعلام کردند آن کسی که به عنوان بچه مقتول در پرونده نام برده شده است، در واقع نوه همسر مقتول بودهاست.
مادر مقتول گفت: چند سال پیش پسرم، آرش، عاشق دختری شد و میخواست با او ازدواج کند. با هم ارتباط داشتند؛ اما زمانی که مادر آن دختر متوجه شد پسرم میخواهد با او ازدواج کند، مانع این وصلت شد و دخترش را به عقد مرد دیگری در آورد. بعد هم گفت عاشق پسر من شده است و کاری کرد که پسرم او را به صورت صیغهای به عقد خودش درآورد. وقتی این اتفاق افتاد، من دیگر به خانه پسرم نرفتم؛ چون با این ازدواج مخالف بودم. پسر من هیچ فرزندی نداشت و همسر صیغهای او نوهاش را که همان فرزند دختر مورد علاقه پسر من بود، به خانه پسرم میآورد و نگهداری میکرد. چیزی که در پرونده گفته شده، اشتباه است.
من تنها وارث فرزندم هستم و حالا از خون او میگذرم و درخواست آزادی پسرم را دارم. هرچند داغ آرش هیچوقت در دلم سرد نمیشود؛ اما قصاص امیر داغ جدیدی برایم خواهد بود و نمیخواهم این اتفاق بیفتد.
متهم نیز گفتههای مادرش را تأیید کرد و گفت: من به اشتباه در پرونده گفتهام برادرم بچهاش را میزد؛ منظورم نوه همسرش بود.
با توجه به این گفتهها و نبود گواهی حصر وراثت برای تعیین تکلیف اولیای دم، هیأت قضات ادامه رسیدگی را به بعد از آمادهشدن گواهی حصر وراثت موکول کردند.