برنامه خندوانه همانند سابق محبوب و پربیننده نیست و یکی از دلایل اصلی آن جداشدن از یار دیرینهاش، جنابخان، است.
روزنامه صبا، خندوانه روزهای خوبی را نمیگذراند و یکی از دلایل اصلی آن جداشدن از یار دیرینهاش، جنابخان، است. از این موضوع بارها گفتیم اما دلایل عدم موفقیت این برنامه در حال حاضر شاید به تحلیل جزییتری نیاز دارد اما از سویی دیگر، بهنظر میرسد در اینروزها عروسک جنابخان بیشتر حکم پیام بازرگانی را دارد و صاحب آن فقط در پی استفادههای تبلیغاتی از آن است. موضوعی که در ادامه به آن پرداختهایم و در گزارش پیش رو اتفاقاتی را میخوانید که در روزهای اخیر رخ دادهاند.
ماجرای جنابخان و هوم کر
آذر ماه سال ۹۵ درست در همان روزهایی که هنوز فصل چهارم خندوانه به روی آنتن نرفته بود و حرف و حدیثهایی مبنی بر بودن یا نبودن جنابخان در سری جدید این برنامه به گوش میرسید، سعید سالارزهی که هر روز بیانیه و مصاحبهای را در صدر اخبار رسانههای مختلف داشت گفت: ظرفیت جنابخان خیلی بیشتر از این است که با رامبد جوان یا مهمان برنامه گفتوگو کند و میتوانیم موقعیتهای نمایشی بیشتری را از او داشته باشیم. سعید سالارزهی که آنروزها نگران این بود که نکند عروسک جنابخان با حضورش در برنامه روتین «خندوانه» به روزمرگی بیفتد با همین بهانه این عروسک را از رامبد جوان و «خندوانه»ایها جدا کرد اما حالا باگذشت یک ماه از حرفهای آقای دلواپس شاهد آن هستیم که عکس عروسک جنابخان بهجای آنتن تلویزیون به بهانه تبلیغ مواد شوینده «هوم کر» روی در و بدنه اتوبوس قرار گرفته و ظاهرا راهحل دیگری به ذهن سعید سالارزهی برای دوری از تکرار و روزمرگی این عروسک محبوب به نرسیده است. البته شاید این راهکار بهلحاظ منطقی خوب نباشد اما بهلحاظ مالی میتواند اقدام جذابی باشد. سالارزهی بیشتر به بعد مالی ماجرا فکر کرده است نه آیندهای که برای این عروسک محبوب رقم خواهد خورد!
گمانهزنیهایی که در برخی از رسانهها در این باره عنوانشده و سالارزهی هم اصلا پاسخی برای آنها ندارد این است که سیصدمیلیون تومان در ازای استفاده از عکس جناب خان از طرف «هوم کر» به وی تعلق گرفته که البته صحت و سقمش را ما نمیدانیم!
اما سعید سالارزهی همان «آقای دلواپس» اینروزها شاید جور دیگری با خود حساب و کتاب کرده چراکه پیش از این عنوان شده بود رقم دومیلیاردتومان از جانب «خندوانه» برای بازپسگیری عروسک محبوب به سالارزهی پیشنهاد شده بود اما او نپذیرفت. حالا شاید با این فرضیه که این تبلیغات میتواند ادامهدار باشد و هزینههای بیشتری از آن تامین شود پا به عرصه تبلیغاتی با استفاده از این عروسک گذاشته است. این کارگردان گفتوگویی حق به جانب هم در این زمینه داشته که در بخشی از آن در پاسخ به جوسازیها و حاشیههای این تبلیغات خواندیم: من این احتمال را میدادم که این مسئله برای عدهای از دوستان به بهانه و دستاویزی تبدیل شود. بهخصوص که در زمینه همکاری چهرههای محبوب با برندهای تجاری حساسیتهایی وجود دارد و با توجه به شرایط ویژه جنابخان این حساسیتها برای او بیشتر است. درواقع پیشبینی میکردم که فضا را برای تخریب بیشتر فراهم کنند؛ اما شخصا باور دارم که باید اینگونه همکاری و حمایتهای صحیح و مشروط دو جانبه با هدف ایجاد رقابت و ارتقای کیفیت محصولات تجاری و صنعتی گسترش پیدا کند و این اتفاق بین مردم، صاحبان صنایع و چهرههای محبوب کم کم جا بیفتد. درباره همکاری تبلیغاتی جنابخان هم باید بگویم این تفاهم، یک همکاری وسیعتر از تبلیغ در بیلبورد و اتوبوس و… خواهد بود و در نتیجه میتواند برای حفظ و ارتقای برند جنابخان نیز مفید باشد و بههمین دلیل آنرا پذیرفتهایم.
جنابخان در سینما
از سری خواب و خیالهایی که سعید سالارزهی برای عروسک جنابخان دیده حضور این عروسک بر پرده سینما بود. شاید سالارزهی آن زمانی که در گفتوگویش با یکی از خبرگزاریها این موضوع را رسانهای کرد. او که نگاهی آیندهنگرانهای داشت، تصور میکرد حالا که با «کوچه مروارید» در نمایش خانگی موفقیت چشمگیری نداشته و جایی در تلویزیون ندارد، مدیوم میتواند سینما گزینه خوبی باشد تا دل مخاطبان و دوستداران جنابخان نشکند و این عروسک از آثار فرهنگی و هنری جدا نیفتد. با اینکه خیلیها دید خوشی نسبت به ساخت نسخه سینمایی جنابخان نداشتند اما سالارزهی نوید این را داده بود که با حوزه هنری برای ساخت چند فیلم سینمایی با حضور این عروسک محبوب در حال مذاکره است و قصد دارد سه گانهای بسازد و هر سال یکی از آنها را به اکران عموم در بیاورد. سالارزهی در پاسخ به این نگرانی که نکند این آثار سینمایی باعث از بینرفتن جذابیت جنابخان شود گفت: قطعا ما فیلمنامه خواهیم داشت و کار طی یک پروسه ضبط و تولید میشود و بعد از گرفتن بازخوردها سراغ اثر بعدی میرویم و این کار با تولید برنامه بهصورت شبانه خیلی متفاوت است.
اما با همه این تفاسیر به محض جداشدن جنابخان از «خندوانه» و اعلام رسمی این خبر، محمد بحرانی؛ صداپیشه این عروسک هم در یکی از برنامههای «خندوانه» موضع خود را نسبت به ساخت فیلم سینمایی این عروسک اعلام کرد و از صداپیشگی آن کناره گرفت و سالار زهی را بر آن داشت تا بهدنبال صدای جدید برای این عروسک بگردد اما حالا شنیده میشود بهدنبال این اتفاقات سرمایهگذاران این فیلم سینمایی هم از حضور در این پروژه انصراف دادهاند و معلوم نیست حالا سالارزهی قصد دارد چه کاری انجام دهد و چه راهی را برای فرار از این بنبست پیدا کند؟
جنابخان؛ انقلاب «خندوانه»
در حال حاضر در نظر خیلی از مخاطبان «خندوانه»، این برنامه به دو بازه تاریخی تقسیم میشود. با جنابخان و بعد از جنابخان. بههر حال عروسک «جنابخان» به سبب خاطرههای بامزهاش، نوع برقراری ارتباط با مهمان، ایجاد موقعیتهای خندهدار و تعاملش با رامبد جوان و… دوستداشتنی و جذاب بود. جدای از آن خواندن ترانههای متفاوت در حکم اهرمی قوی برای «خندوانه» به حساب میآمد. اهرمی که حالا با حذفشدنش، کاراکترها و بخشهای دیگر برنامه مجبورند وظیفهاش به دوش بکشند و این سنگینی را میان خود تقسیم کنند.
با گرفتن جنابخان از «خندوانه»، نیما شعباننژاد؛ بازیگر این برنامه لاجرم نقش پررنگتری نسبت به گذشته پیدا میکند و بیش از فصلهای گذشته به چشم مخاطب میآید. جوان مجبورشده تا از طنازیهای او بیشتر بهره بگیرد اما در استفاده از همین راهکار هم یک جای کار میلنگد آن هم این است که آیتمهای مربوط به سه تیپ بایرام، کیا و نیما زیاد و حتی گاهی به ورطه تکرار افتاده است و شاید بهتر باشد تیپهای دیگری برای فواصل مختلف این برنامه از سوی گروه نویسندگان طراحی شود که پرداخت به موضوعات بهتری را مد نظر قرار دهند. از نیما شعباننژاد و آیتمهایش که بگذریم به ابتکار جدید «خندوانه»ایها میرسیم آن هم حضور یک بازیگر زن برای ایفای نقشهای مختلف در آیتمهایی از برنامه است ابتکاری که جوابدادن یا ندادنش بسیار به انتخاب بازیگر آن بستگی دارد.
در این باره چند پرسش مطرح است که انتخاب سوسن پرور چقدر درست است، آیا او میتواند خودش را با قالب «خندوانه» سازگار کند و آیا مخاطب میتواند او را بپذیرد، پاسخ به این سوالات جزو مواردی هستند است که در طول زمان مشخص میشوند. با این همه بهنظر میرسد بهتر بود جوان در انتخاب این بازیگر قدری تامل میکرد چرا که به همان اندازه که انتخاب نیما شعباننژاد برای «خندوانه» درست بود انتخاب پرور بیربط است و نمیشود پیشبینی چندان خوبی از این اتفاق داشت. پرور چهرهای شناختهشده در حوزه طنز است و شاید اگر در حوزه استندآپ از آن استفاده شود -که از شر استندآپهای بیمزه شقایق دهقان رها شویم- اتفاق بهتری خواهد افتاد تا این تیپی که در حال حاضر عهدهدار ایفای آن است. فارغ از اینها متاسفانه «خندوانه» در فصل چهارم خود تا به اینجا فقط نگاه و انرژیاش را معطوف به گپوگفت با مهمان برنامه و خواندن شعرهای تکراری و آیتمهای نمایشیاش کرده است و دیگر خبری از مسابقههای دستهجمعی و یا گروهی نیست. هنوز اتفاق جدیدی را در فصل تازه «خندوانه» ندیدیم، با وجود آنکه تقریبا دو هفته از آغاز سری چهارم میگذرد اما جز دکور و رفتن جنابخان تغییر مثبت قابل مشاهدهای را شاهد نبودهیم و این برای یک تیم قوی که با رهبری جوان کارشان را حرفهای انجام میدادند خیلی بد است. شاید باید این پیشنهاد را داد که اگر ایده تازهای وجود ندارد ادامه دادن راههایی که موفق بودهاند راهحل بهتری برای برونرفت از بحران باشد.
دکورسرد و بیروح!
یکی از دلایل عدم موفقیت «خندوانه» در سری جدید، طراحی دکور بسیار ضعیف برای این برنامه است. فضای اندک و بسیار محقری که قدرت هیچ مانوری را برای تصویربرداران نمیگذارد وتنها تصاویری که ما در قاب شاهد آن هستیم یک تصویر پرسپکتیو از استودیو است و درعمل مهمانان روبهرو و ردیفهای ابتدایی هیچ کاربرد و حضوری در قاب ندارند.
تعداد کم صندلیها گرمای سابق را از استودیو گرفته است و حضور محدود مهمانان شور و هیجان گذشته را برای مخاطب تداعی نمیکند. رامبد جوان فضایی برای بالا و پایین پریدنهای مرسومش ندارد و تنها قدرتش همان نقطه مرکزی است. همچنین مهمان برنامه کاملا پشت به بخشی از حاضران است. کف استودیو کاملا سرد و بیروح است و رنگ سفید (استخوانی) هیچ جذابیتی به برنامه اضافه نکرده است؛ استفاده بیش از حد از فلز و آهن هم به سردی فضا افزوده است.
نگاه
سه فصل موفق از برنامه «خندوانه» توقعها را بالا برده است و حالا همه با نگاهی تیز بینانه اتفاقات فصل چهارم را ارزیابی میکنند. آن هم در شرایطی که قائله به پا شده توسط سالارزهی و استرسهایش و جدایی جنابخان از خندوانه همچون زلزله، لرزه به جان این برنامه انداخته است. طبیعت زلزله صدمهزدن و آسیب است و نمیشود نبود جنابخان و آسیبی را که به «خندوانه» زده نادیده گرفت و از آن سرسری گذشت. فصل چهارم «خندوانه» قبل از آنکه به روی آنتن برود، درگیر حواشی و بحران شده بود و انگار قرار گرفتن در این بحران و گذشتن از آن بیشترین تاثیر را روی خشکاندن قریحه و نگاه خلاقانه تیم «خندوانه» گذاشته است تا آنجایی که با گذشت نزدیک به یک ماه از پخش سری جدید آن همچنان هیچ اتفاق جذاب یا بیبدیلی در این برنامه نیفتاده و حتی نقاط قوت فصلهای گذشته هم کم کم محو شده است. البته این را هم باید گفت که بعید نیست رامبد جوان برگ برنده تازهای داشته باشد و هنوز آن را رو نکرده باشد. حتی شاید بتوان منتظر این اتفاق بود که عروسک جدیدی با صدای محمد بحرانی پا به «خندوانه» بگذارد و این گروه در سکوت خبری شاید مشغول طراحی یک چهره جدید عروسکی باشند.
فارغ از نبودن جنابخان و داستان «نه خودخوری و نه کسدهی، گنده…» که توسط آقای سالارزهی در رسانه ملی عینیت پیدا کرد، روند یکنواختی که این شبها «خندوانه» در پیش گرفته است؛ این برنامه از آسیب مهم دیگری هم رنج میبرد و آن نبودن مغزهای متفکری چون محمدرضا شهیدیفرد، سجاد افشاریان و برادران صفاریانپور در اتاق فکر این برنامه است. کسانی که هر کدام نامشان اعتبار و پشتوانهای برای خندوانه بود و هنوز جایگزینی برای آنها پیدا نشده است.
ترکیب تئاتری و تلویزیونی اتاق فکر سابق این برنامه باعث شده بود پس از سالها رکود، ایدههایی خلاقانه در برنامه تلویزیونی عملی شود ایدههایی که بهتدریج بهخاطر بهروز نشدنشان شکلی تکراری بهخود گرفته است. با این همه فصل چهارم «خندوانه» بهخاطر کمتر استفاده از تنفس رسانهای و آیتمهای بیرونی و محدود شدن به استودیو مخاطب خود را تا حدی به خفگی میکشاند. البته در این به شمار افتادن نفس مخاطب، انتخاب و گپوگفت با مهمانها بیتاثیر نیست که در حال حاضر بیشترین زمان برنامه را بهخود اختصاص میدهد. در این فصل از «خندوانه» کسانی صندلی مهمان را تصاحب کردهاند که خیلی با توقع مخاطب عام تلویزیون همگونی ندارند و بیشتر باب طبع مخاطب خاص هستند. شاید اگر تجدید نظری در انتخاب مهمانها شود و «خندوانه»ایها برنامه را تنها در استودیو نبینند، باز هم اتفاقات بهتری برای «خندوانه» بیفتد. رامبد جوان کاربلد است، خوب میداند برای نجات برنامهاش از بحران و حواشی پیشآمده چگونه حرکت کند. با شناختی که از او داریم به آینده «خندوانه» خوشبین هستیم.