دوشنبه , ۳ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۸:۰۱ بعد از ظهر به وقت تهران

تجاوز جنسی مرد متاهل به نو عروس

نو عروس جوانی که در محل کارش مورد ازار و اذیت صاحب کار شیطان صفتش قرار گرفته است، با حضور در دادگاه کیفری استان البرز، به طرح شکایت پرداخت.

نوعروس جوان که به‌ عنوان کارگر در یک کارگاه زیرزمینی تولید پوشاک کار می‌کرد با طرح شکایتی در دادگاه کیفری استان البرز، پرده از اسرار یک ماجرای شیطانی در خلوت کارگاه برداشت.او فاش کرد که چگونه هدف هجوم ناگهانی و آزار و اذیت کارفرمایش قرار گرفته است.

رسیدگی ویژه به این جنایت سیاه در پی شکایت زن جوانی که همراه شوهرش به دادگاه کیفری استان البرز رفته بود آغاز شد. قاضی محکمه با شنیدن بلایی که بر سر نوعروس آمده بود دستور دستگیری صاحب کارگاه تولید پوشاک را صادر کرد.

 

زن ۲۰ ساله که از شدت ترس و اضطراب می‌لرزید پرده از ماجرای آزار و اذیت صاحبکارش برداشت و گفت: «۵ ماه قبل در یک کارگاه تولید پوشاک مشغول به کار شدم و با اینکه حقوق ناچیزی دریافت می‌کردم به خاطر زنانه بودن محیط کارم راضی بودم و اعتراضی نداشتم. اما کم کم متوجه رفتارهای عجیب صاحبکارم شدم. او با وجود اینکه می‌دانست نوعروسم و تازه ازدواج کرده‌ام ولی با این حال برایم پیامک‌های عاشقانه می‌فرستاد.

 

وقتی همسرم پی به موضوع برد شکایتی در دادسرا مطرح کردیم اما همسر صاحبکارم واسطه شد و گذشت کردیم. چند روز بعد، صاحبکار شیطان صفتم مرا با فریب و نیرنگ به محل کار کشاند. غافل از اینکه او شب قبل به همه زنان همکارم پیغام داده بود که ساعت ۱۰ صبح در محل کار حاضر شوند.اما من صبح زود طبق معمول در محل کارم حاضر شدم. در رختکن در حال پوشیدن لباس کار بودم که این مرد در هجومی وحشیانه مرا با تهدید مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد هم تهدید کرد در صورت افشای این موضوع مرا به خاک سیاه می‌نشاند.آن روز با گریه به خانه برگشتم اما بسختی بیمار شدم. زندگی‌ام در چند دقیقه به خاطر یک شیطان صفت تباه شده بود تا اینکه از شدت ناراحتی موضوع را با همسرم در میان گذاشتم.»

 

به دنبال این شکایت و به لحاظ حساسیت موضوع، قاضی هدایت رنجبر رئیس شعبه اول دادگاه کیفری البرز، دستور دستگیری متهم را صادر کرد.ولی مأموران پس از تحقیقات دریافتند وی شبانه و پنهانی از آن محل نقل مکان کرده و به جای نامعلومی رفته است. بدین ترتیب پس از بررسی مشخصات اولیه‌اش پی بردند مرد شیطان صفت دارای همسر و پسر ۸ ساله‌ای است. بدین ترتیب مأموران به محل تحصیل فرزندش رفتند اما مدیر مدرسه اعلام کرد پدر دانش‌آموز مورد نظر به‌طور غیر منتظره‌ای فرزندش را از مدرسه برده و از محل تحصیل جدیدش هم اطلاع ندارند.

 

کارآگاهان در ادامه تحقیقات تخصصی دریافتند پسرک در یکی از محله‌های جنوب تهران در حال تحصیل است. بدین ترتیب یک هفته محل زندگی جدید وی تحت مراقبت قرار گرفت تا اینکه متهم در حال فرار از پشت بام دستگیر شد.

 

او پس ازانتقال به اداره آگاهی و در بازجویی‌ها با انکار ادعای شاکی گفت: «من فقط برای سرگرمی به او پیام‌های عاشقانه داده‌ام و مرتکب هیچ تخلفی نشده ام. در آن محیط شمار زیادی زن مشغول به کار بودند و هرگز کسی شکایتی نکرده است.پس همگی این مسائل نشان می‌دهد من بیگناهم و بی دلیل هدف چنین اتهامی قرارگرفته‌ام.»

 

از سوی دیگر، شاکی پس از شنیدن اظهارات متهم با عصبانیت گفت:«این مرد زندگی و خوشبختی‌ام را نشانه گرفت. چه دلیلی دارد که بخواهم با فنا کردن آبرویم ۹ ماه تا دستگیری‌اش رنج بکشم؟ در آن کارگاه زیرزمینی ۱۲ زن مشغول به کار بودند، زنانی که به دریافت حقوق چند صد هزار تومانی قانع بودند تا بخشی از مشکلات زندگی‌شان را حل کنند. او مدام کارگرانش را اخراج می‌کرد و کسی دلیل این کارش را نمی‌دانست. زنان اخراجی هم حرفی نمی‌زدند و بدون اعتراض یا اصرار به ادامه کار، آنجا را ترک می‌کردند. بنابراین احتمال وقوع و تکرار این جنایت‌های سیاه دور از ذهن نیست و تقاضای مجازات سنگین برای متهم دارم.»

 

در حال حاضر تحقیقات تخصصی از متهم ادامه دارد و قرار است پس از تکمیل تحقیقات محاکمه شود.

 

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *