دوشنبه , ۳ ام دی ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۲:۲۱ بعد از ظهر به وقت تهران

گفت و گوی زیبا و خواندنی با امیر نوری

امیر نوری بازیگر طنز سینما و تلوزیون ایران در روز ششم شهریور ماه سال ۱۳۶۵ در تهران متولد شد. وی از سال ۱۳۷۲ و زمانی که نه ساله بود بازیگر شد اما بینندگان تلویزیونی با او در سال ۱۳۸۰ و سریال یادداشت‌های کودکی و پس از آن در بدون شرح آشنا شدند.
http://saten.ir/wp-content/uploads/2014/09/65675.jpg
گفت و گوی زیبا و خواندنی با امیر نوری

خبرانلاین:  امیر نوری وقتی سن و سال کمتری داشت، در آثار کودک بازی می‌کرد و حالا بعد از چند سال دوری از این ژانر، در «محله گل و بلبل» جلوی دوربین رفته است.

امیر نوری بازیگر جوان سینما و تلویزیون از فصل اول «محله گل و بلبل» همراه گروه سازنده این مجموعه بوده است و در فصل دوم هم حضور دارد. او در سری اول این سریال، نقش گلفروش محله را داشت اما با تغییراتی که قصه پیدا کرد، در سری دوم این سریال، سوپرمارکت دارد و حضورش هم در قصه بیشتر شده است.

 

نوری می‌گوید از اینکه در یک کار کودک بازی کرده، خوشحال است اما توقع دارد بزرگترها کار کودک را از نگاه خودشان نبینند و قضاوت نکنند. بازیگر سریال «یادداشت‌های کودکی» می‌گوید «محله گل و بلبل» برای بچه‌هاست و آن را باید از نگاه کودک نگاه کرد. با او درباره حضورش در این برنامه که به صورت ویژه در تعطیلات نوروزی روی آنتن رفته است، گفتگو کرده‌ایم.

 

تغییراتی در «محله گل و بلبل ۲» اتفاق افتاده و نقش شما هم از گلفروشی به سوپرمارکتی تغییر کرده است، چرا این اتفاق افتاد؟

با وجود اینکه کار ما در مجموعه «محله گل و بلبل» تیمی است اما هر اتفاقی می‌افتد تصمیم نویسنده کار آقای محمد علیپور است. البته تصمیم‌ها را از قبل به بچه‌ها اعلام می‌کنند و ما هم در جریان قرار می‌گیریم. درباره این تغییری که شما اشاره کردید هم از قبل با هم صحبت کردیم و ایشان گفتند می‌خواهم این اتفاق بیفتد و و من هم خوشم آمد و استقبال کردم.

 

به نظرتان این تغییر به نفع‌تان بوده؟

بله، شاید از این جهت که گلفروشی خیلی جای کار نداشت، بهتر شده است. تا سالگرد ازدواج یا عروسی و عزا نباشد، کسی خیلی سراغ گلفروشی نمی‌رود. ولی سر و کار همه با سوپرمارکت یا بقالی در طول روز خیلی بیشتر است. بعد از این تغییر، برای خود آقای علیپور هم در نوشتن متن‌ها اتفاق مثبت‌تری افتاد و باعث شد تا راحت‌تر بتوانند بقیه شخصیت‌های قصه را وارد ماجرا کنند و به محیط جدید که همان سوپرمارکت است، بیاورند.

 

به نظر می‌رسد از این جهت که حضور تصویری‌تان هم جلوی دوربین پررنگ شد، اتفاق خوبی است؟

به نظرم این تغییر در کل مثبت است، هم در روند قصه و فیلمنامه و هم برای بازی خودم. ولی من حداقل در این مجموعه خیلی دنبال پررنگ بودن نبودم، این برنامه به هر حال برنامه عمو پورنگ است و قرار است عمو پورنگ حضوری پررنگ تر داشته باشد. به همین خاطر در سکانس‌هایی که حضور دارم هم سعی کردم خیلی حرکات اضافه‌ای نداشته باشم و به قول معروف تلاش می‌کنم بیشتر پاس بدهم تا اینکه خودم بخواهم گل بزنم. البته در قسمت‌هایی که برای شخص خودم نوشته شده است، تمام انرژی‌ام را می‌گذارم تا آنچه را که شایسته این مجموعه و مخاطب است، ارائه دهم.

 

منظورتان این است که چون این مجموعه، کاری پربازیگر است، همه آن اندازه‌ای که باید، دیده نمی‌شوند؟

به هر حال این مجموعه یک کار پر بازیگر است و فیلمنامه‌نویش باید قصه را بین همه شخصیت‌ها با توجه به اقتضای قصه تقسیم یا به نوعی مدیریت کند. تا الان هم این قضیه به نظرم به شکل خوبی اتفاق افتاده است و من هم به عنوان بازیگر این مجموعه سعی کردم حریم را حفظ کنم و در جایی خودم را نشان بدهم که به روند قصه کمک کند تا اینکه بخواهم بیشتر خودم را به نمایش بگذارم.

 

چه طور شد که بعد از سال‌ها دوباره در یک کار کودک بازی کردید؟

من قبلا کار کودک بازی کرده بودم اما همانطور که گفتید آن موقع کم سن و سال تر بودم. اما وقتی سری اول این کار به من پیشنهاد شد، اول خیلی راغب نبودم. چند وقت بعدش به همراه دوستانم برای سرزدن و عیادت از معلولان به یکی از مراکز رفته بودیم که یکی از بچه‌های آن مرکز، شعر یک سریال کودک که من در آن بازی کرده بودم و سال ۷۷ پخش می‌شد را خواند. من در آن سریال که اسمش «سلام کوچولو» بود، با آقای ارژنگ امیرفضلی بازی می‌کردم و خدابیامرز آقای رضا ژیان هم کارگردانش بودند. اسم نقش من هم چیتی یا چیتی کوچولو بود. شاید باورتان نشود اما من خودم آن سریال را خیلی یادم نبود ولی وقتی دیدم یک کارکودک اینقدر در ذهن‌ها می‌ماند، تصمیم گرفتم دوباره در این ژانر فعالیت کنم.

 

  اخبارفرهنگی,خبرهای  فرهنگی,بازیگری

چرا در این سال‌ها دیگر در این ژانر بازی نکردید؟ پیشنها نبود یا کارها را دوست نداشتید؟

ناگفته نماند که همیشه دوست داشتم کار کودک بازی کنم چون خود من هم وقتی در بچگی‌هایم هر کاری را دیده ام، یادم مانده است. قلقلی، آقای قناد یا کلاه قرمزی را همیشه می‌دیدم و حالا هم در ذهنم حک شده‌اند. اما از اینکه حالا بخواهم در کار کودک بازی کنم، کمی ترس داشتم و ترسم هم از این بود که بزرگترها این برنامه را نگاه می‌کنند و با اینکه می‌دانند این برنامه برای گروه سنی کودک است آن را با برنامه‌های دیگر مقایسه می‌کنند یا از نگاه خودشان آن را قضاوت می‌کنند.

 

حتی شاید پیش خودشان بگویند این حرکات چقدر لوس بازی است که مثلا من بازیگر در این برنامه شعر می‌خوانم یا مثلا چقدر صدایش بی نمک است و این حرف‌ها. اما نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که این برنامه یا هر برنامه دیگری در ژانر کودک با همه ویژگی‌هایش برای کودک است و بزرگترها نباید با نگاه خودشان این برنامه‌ها را ببینند. مثلا «کلاه و قرمزی و پسرخاله‌» را بچه‌ها شاید کمتر دوست داشته باشند، اما من بزرگتر دوست دارم چون حرف‌ها و تیکه‌هایشان به درد آدم بزرگ‌ها می‌خورد. اما «محله گل و بلبل» شاید خیلی مناسب بزرگتر‌هایی که می‌خواهند یک سریال را دنبال کنند، نخورد.

 

پس بیشتر به خاطر قضاوت‌ها از این فضا دور ماندید؟

بله، البته اگر ما بخواهیم دهن بین باشیم، آن‌وقت باید کارهایی کنیم که برای بزرگترها هم جالب باشد ولی آن موقع آن قشری که کار به اسم آنها و برای آنهاست، یعنی کودکان آنطور که باید از این سریال لذت نمی‌برند. وقتی بازی در کار کودک را می‌پذیرم، سعی می‌کنم رسالت کار را حفظ و برای بچه‌ها کار کنم.

 

از بازخوردهای «محله گل و بلبل» راضی هستید؟

بله، خدا را شکر، تا قبل از این کار جالب بود که خیلی اوقات پدر و مادرها که من را در خیابان می‌دیدند، می‌گفتند بیا بچه‌مان می‌خواهد با تو عکس بگیرد اما سن آن بچه اصلا به زمانی که من کار کودک می‌کردم قد نمی‌داد اما حالا از وقتی در «محله گل و بلبل» بازی می‌کنم، خود بچه‌ها من را می‌شناسند و به یاد می‌آورند.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *