روزنامه تماشاگران امروز درباره ماجرای عجیبی نوشت که چند روز پیش با حضور فوتبالیست معروف در اتوبان یادگار امام تهران رخ داده بود.
چند هفته پیش یکی از ستاره های فوتبال ایران در اتوبان یادگارامام(ره) ماجرایی را تجربه کرد که پای او را به دادگاه باز کرد.داستان خیلی ساده شروع شد؛پیچیدن جلوی یکدیگر و زدن بوق های فراوان.مثل بچه های نوجوان در سنی که به قول معروف کله شان بوی قرمه سبزی می دهد!اما وقتی پای شهرت به میان می آید و یک جوان الگوی میلیون ها نفر است انتظار این است که کمی صعه صدر داشته باشد و به دلیل جایگاه ویژه اجتماعی که از آن برخوردار است خیلی مسائل را رعایت کند.اما آقای فوتبالیست که نشان داده از دعوا و اینطور چیزها نمی ترسد و در زمین هم سرش برای دعوا درد می کند، کنار زد تا حساب آقای راننده را برسد. دو طرف از ماشین پیاده شدند و در چشم به هم زدنی، آقای فوتبالیست با پیشانی تو صورت جوانی گذاشت که با او کل کل کرده بود. در چند صدم ثانیه ناگهان خون صورت آن جوان را گرفت. دوستانش نقل می کنند: «اگر رفیقم مان را از دستش نجات نمی دادیم معلوم نبود او می خواست چه بلایی سرش بیاورد.» اما این پایان کار نبود. آقای فوتبالیست نه تنها دماغ طرف را خرد کرد بلکه ناگهان یک شوکر رو کرد، چیزی که حمل آن خلاف قانون است و می تواند برای هر فردی زندان داشته باشد. فوتبالیست پس از زدن کله به صورت آن جوان، با شوکر هم به پهلوی او می زند! رفقای آن جوان سریعا با پلیس تماس می گیرند و چند دقیقه بعد پلیس از راه می رسد…
در این مدت کوتاه فوتبالیست هم سریعا با رفقایش تماس می گیرند تا بیایند. یکی از رفقای او از راه می رسد و شوکر را به آن طرف اتوبان یادگار امام(ره) پرتاب می کند تا مبادا دست پلیس به آن برسد. رفقای جوانی که غش کرده، به پلیس می گویند با چشم شان دیده اند این بازیکن شوکر در آورده و به رفیق شان زده ولی او این مسئله را تکذیب می کرد و می گفت نمی داند از چه چیز حرف می زنند. بعد از حدود نیم ساعت، پلیس طرفین را به کلانتری می برد تا به پرونده رسیدگی شود. جوانی که بینی اش شکسته و از حال رفته، باید به بیمارستان منتقل شود. باید به پزشکی قانونی برود و وضعیتش به طور کامل مشخص شود. به موازات آن بازیکن معروف به بازداشتگاه کلانتری منتقل می شود. دوستان او تلاش می کنند تا مشکل را به شکلی حل کنند. وقتی خانواده جوان شاکی از راه می رسند، از رئیس پلیس می خواهند تا شکایت شان را تنظیم کند و آقای فوتبالیست را به دادگاه ببرند. در این لحظه دوستان این فوتبالیست برای جلوگیری از آبروریزی بزرگ، با خانواده او دقایقی حرف می زنند. یکی از آنها می گوید: «شما اگر شکایت کنید، این فوتبالیست به دادگاه می رود. در نهایت شما می خواهید دیه بگیرید. اشکالی ندارد. همین حالا بگوئید ما دیه را بدهیم. دیگر نه شما پایتان به دادگاه باز شود نه ما.» خانواده فرد مضروب ابتدا رضایت نمی دهند ولی بعد از نزدیک به یک ساعت می پذیرند و می گویند: «۱۲ میلیون تومان بدهید تا رضایت دهیم.» فوتبالیستت معروف ابتدا قبول نمی کند و می گوید زیاد است. پس از صحبت دوباره با خانواده طرف، سرانجام روی رقم ۹ میلیون تومان توافق می کنند و بدین ترتیب با پرداخت این پول، می توانند از شاکی رضایت بگیرند. بازیکن معروف هم آزاد می شود و به خانه اش می رود. می گویند در این ماجرا یک فوتبالیست سابق دیگر هم حضور داشته و نقش تعیین کننده ای برای دادگاهی نشدن این فوتبالیست معروف ایفا کرده است. مورد این چنینی قبلا برای فوتبالیست های دیگر هم رخ داده ولی به نظر می رسد فوتبالیست مذکور، کلا علاقه زیادی به درگیری دارد. کارنامه او هم حداقل چنین موضوعی را نشان می دهد. او بارها و بارها در زمین فوتبال با بازیکنان حریف درگیر شده و با بازیکنان دیگر در پایان بازی قرار دعوا گذاشته است!