جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۱:۵۲ بعد از ظهر به وقت تهران

سرانجام خونین پیامک بازی شبانه یک مرد با زن غریبه

مرد جوان زمانی که همسر دومش به پیامک بازی های شبانه وی با زن غریبه معترض می شود، عصبانی شده و در یک اقدام جنون امیز او را با ضربات چاقو به قتل می رساند.
http://www.aftabir.com/news/img/articles/2017-05-13-09-12-56.jpg
مردی که همسر دوم خود را به قتل رسانده بود ساعاتی پس از ارتکاب جرم و با صدور دستورات ویژه قضایی دستگیر شد و ضمن اعتراف به جنایت هولناک خود گفت: همسرم به پیامک بازی شبانه ام با یک زن غریبه، اعتراض کرد که من هم عصبانی شدم و او را با ضربات چاقو کشتم

خراسان نوشت:ماجرای این جنایت تکان دهنده از آن جا لو رفت که سپیده دم روز پنجشنبه گذشته، صدای زنگ تلفن قاضی ویژه قتل عمد به صدا درآمد و ماموران انتظامی وی را در جریان مرگ دلخراش زن ۲۹ ساله ای قرار دادند که بر اثر وارد آمدن ضربات چاقو به مرکز درمانی انتقال یافته بود.

 

لحظاتی بعد قاضی «کاظم میرزایی» به همراه عوامل بررسی صحنه جرم و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم مرکز درمانی شد و به تحقیق میدانی در این باره پرداخت.

 

نوجوان ۱۵ ساله ای که با اورژانس تماس گرفته و پیکر نیمه جان مادرش را به بیمارستان رسانده بود، درباره چگونگی وقوع ماجرا به بازپرس با تجربه شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: من ۲ ماهه بودم که مادرم از پدرم طلاق گرفت و پدرم با «مرضیه» (مقتول) ازدواج کرد. در واقع نامادری ام با محبت هایش مرا بزرگ کرد تا به این سن رسیدم. شب حادثه نفهمیدم که درگیری بین پدر و نامادری ام به چه خاطر رخ داد ولی وقتی با سروصدای آن ها به همراه دیگر برادرانم از خواب بیدار شدیم دیدیم که پدرم با عصبانیت گلوی مادرم را می فشارد و سپس او را با ضربات چاقو مجروح کرد.

 

این نوجوان ادامه داد: پدرم با همان چاقو ضرباتی هم به سر من کوبید که سرم شکست در این هنگام پدرم گوشی مادرم را از روی اپن آشپزخانه برداشت و درحالی که شلوارش را به دست گرفته بود از خانه فرار کرد. من هم وقتی مادرم را نقش بر زمین و خون آلود دیدم با اورژانس تماس گرفتم که بلافاصله او را به مرکز درمانی انتقال دادیم ولی تلاش پزشکان به  نتیجه نرسید و نامادری ام جان خود را از دست داد.

 

«قاضی میرزایی»  با صدور دستورات تلفنی به ماموران کلانتری شهرک مهرگان مشهد از آنان خواست به ردیابی متهم بپردازند. در پی صدور این دستور گروه ویژه ای از ماموران انتظامی به سرپرستی سروان برزنونی (جانشین کلانتری مهرگان) وارد عمل شدند و در قالب چند تیم درحالی به رصدهای اطلاعاتی پرداختند. دقایق به تندی سپری می شد و ماموران انتظامی با راهنمایی های سرهنگ محمد بوستانی (فرمانده انتظامی مشهد) از همه توان اطلاعاتی و عملیاتی خود برای شناسایی  محل اختفای متهم استفاده می کردند تا این که گروهی از ماموران موفق شدند محل کار متهم را در منطقه ای از شهر شناسایی و به محاصره درآورند. آنان پس از اطمینان از حضور متهم ۳۸ ساله و با کسب مجوز قضایی، در یک عملیات هماهنگ، وی رادستگیر کردند.

 

متهم این پرونده جنایی که تنها چند ساعت بعد از ارتکاب قتل در چنگ قانون گرفتار شده بود به دستور قاضی کاظم میرزایی روانه پلیس آگاهی شد تا بازجویی ها از وی به شیوه ای تخصصی ادامه یابد.

 

متهم به قتل که برای رهایی از مجازات دست به داستان سرایی های ساختگی متعددی می زد وقتی که روز گذشته مقابل قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای مشهد قرار گرفت دیگر نتوانست حقیقت موضوع را پنهان کند. او که همه راه های گریز را بسته می دید اگرچه باز هم به تناقض گویی پرداخت اما به وارد آوردن ضربات چاقو اعتراف کرد و گفت: همسر اولم به بیماری سرطان مبتلا بود به همین خاطر سال ها قبل با «مرضیه» ازدواج کردم تا این که حدود ۶ سال قبل همسر اولم از من طلاق گرفت ولی مرضیه هم به بیماری کلیه دچار بود و نمی توانست برخی از وظایف زندگی مشترک را به درستی انجام بدهد این بود که به توصیه مرضیه با زن غریبه ای که در  یک قنادی کار می کرد آشنا شدم.

 

من که شماره تلفن آن زن را به دست آورده بودم با ارسال پیامک هایی خودم را مجرد معرفی کردم و قرار شد با یکدیگر نیز در پارک ملاقات کنیم اما آن زن به مجرد بودن من مشکوک شده بود به همین دلیل از من خواست تا به خانه ام بیاید. من هم به همسرم (مرضیه) گفتم که بچه ها را جای دیگری ببرد تا من با آن زن ملاقات کنم ولی همسرم به پلیس گزارش داده بود و ما توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدیم. پرونده ما هنوز در دادسرا مورد رسیدگی قرار داشت که آن زن غریبه پیامکی برای من ارسال و عنوان کرد: مرددیگری برایش پیامک می فرستد.

 

او به من مشکوک بود که شماره تلفنش را در اختیار فرد دیگری گذاشته ام من هم بلافاصله به همسرم مظنون شدم و به او گفتم تو شماره آن زن را به کسی داده ای؟ همسرم نیز بدون تامل گفت: بله! شماره را به برادرم دادم تا به آن زن بگوید دست از سر زندگی من بردارد!! وقتی این جمله را شنیدم به آن زن غریبه پیامک دادم که همسرم این کار را کرده است ولی هنوز در حال پیامک بازی شبانه بودم که ناگهان همسرم گوشی را از دستم قاپید و آن را به دیوار کوبید! از این حرکت مرضیه به شدت عصبانی شدم و گلویش را با دست محکم می فشردم که فرزندانم مرا کتک زدند. من هم چاقویی را که زیر رختخواب بود برداشتم و ضرباتی به همسرم زدم و چند ضربه هم با ته دسته چاقو به سر پسر بزرگم کوبیدم. سپس از خانه فرار کردم!

 

گزارش خراسان حاکی است با اعترافات صریح متهم این پرونده جنایی، دستور بازداشت موقت وی توسط قاضی ویژه قتل عمد صادر شد تا تحقیقات بیشتری درباره برخی از ادعاهای متهم صورت گیرد.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *