به گزارش روزنامه ایران «سحرگاه شانزدهم فروردین سال ۸۸ به دنبال اعلام آتشسوزی در آپارتمانی واقع در شهرک مارلیک ـ در حوالی فردیس ـ امدادگران آتشنشانی به محل حادثه اعزام شدند و پس از رسیدن به خانهای که در آتش میسوخت، دریافتند در ورودی آپارتمان از داخل قفل شده است. آنها پس از شکستن در با ورود به آپارتمان با صحنه هولناکی روبهرو شدند و دیدند مرد ۴۱ ساله خانواده به همراه پسر ۱۰ ساله و دختر هفت سالهاش در آتش جان سپردهاند و بازماندگان خانواده اشکان – پسر ۱۸ ساله خانواده – و مادرش هستند.
«اشکان» که دقایقی بعد به عنوان عامل جنایت دستگیر شده بود، به مأموران گفت: به دلیل کینهای که از پدر و مادرم داشتم، نقشه مرگ آنها را کشیدم. برای همین شب قبل یک دبه بنزین خریدم و ساعت ۵ صبح زمانی که همه خوابیده بودند، خانه را با بنزین به آتش کشیدم. بعد هم خودم فرار کردم؛ چرا که از اختلاف پدر و مادرم خسته شده بودم. برای همین خواستم خانه را به آتش بکشم.
پس از اعتراف تکاندهنده پسر جوان در دادسرا مادرش نیز تحت بازجویی قرار گرفت و گفت، از نقشه پسرش بیخبر بوده است. اشکان پیش از این در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به اتهام قتل پدر، برادر و خواهر کوچکش محاکمه شده بود اما سرانجام عمویش – تنها شاکی پرونده – که برای اشکان درخواست قصاص کرده بود صبح دیروز به دادگاه آمد و از حق قصاصاش گذشت و به این ترتیب اشکان از اعدام نجات یافت. این بار محاکمه عامل قتل از جنبه عمومی جرم انجام شد و قاضی عبداللهی – رئیس دادگاه – به پرسش از اشکان پرداخت.
پسر ۲۷ ساله که در زمان وقوع حادثه آتشسوزی ۱۸ سال داشت، درباره این واقعه گفت: چند وقتی بود که از اختلاف پدر و مادرم خسته شده بودم. آن شب با کبریت دبه بنزین را آتش زدم که شعله کشید و به پتو سرایت کرد. همان موقع پدرم از خواب پرید و در حالی که وحشت کرده بود، سعی کرد آتش را مهار کند. برای همین پتو و دبه را برداشت تا به حمام ببرد که دبه مقابل اتاق خواهر و برادرم منفجر شد. همان موقع بیرون دویدم و به آتشنشانی و اورژانس زنگ زدم. خیلی ترسیده بودم مادرم هم به بالکن رفته بود تا همسایهها را خبر کند.
چرا درها را قفل کرده بودی؟
– من قفل نکرده بودم. پدرم هر شب موقع خواب برای این که دزد وارد خانه نشود، درها را قفل میکرد.
پدر و مادرت چرا با هم اختلاف داشتند؟
– این ماجرا از یک نامه شروع شد اما من زیاد در جریان نبودم.
– در بازجوییها گفته بودی که به دلیل روابط پنهانی مادرت مرتکب این جنایت شدی؟
– آن زمان این موضوع را مطرح کردم تا در مقابل عموهایم از خودم دفاع کنم.
چرا مادرت در این حادثه کشته نشد؟
– او رفته بود به بالکن تا کمک بگیرد.
آیا از پدر و مادرت کینه داشتی؟
– نه فقط اختلافهایی با هم داشتیم مثلاً بر سر درس خواندن من و…
چند کلاس درس خواندهای؟
– دیپلمه هستم.
چند وقت است در زندان هستی؟
– حدود ۸ سال.
بعد از پایان بازجوییهای قضایی، وکیل اشکان در دفاع از موکلش گفت: متهم از کودکی به دلیل کمبودهای عاطفی و مالی با مشکلات روحی روبهرو بوده است. او از دعواهای شبانه پدر و مادرش به ستوه آمده بود ولی انگیزهای برای قتل نداشت. بنابراین درخواست عفو و بخشش برای اشکان داریم.
در پایان جلسه محاکمه، قضات شعبه چهارم پس از چند دقیقه مشورت متهم را از نظر جنبه عمومی به ۱۰ سال حبس محکوم کردند و با توجه به شرایط روحی متهم و اظهار ندامت وی و اعمال ماده ۴۴۲ به زودی متهم از زندان آزاد میشود.