ربنای محمدرضا شجریان شاید جنجالیترین قطعه موسیقی مذهبی تمام تاریخ این سرزمین باشد. قطعهای که برای عدهای ابزاری است برای مخالفت، برای تعدادی خاطرهای ریشهدار است، برای بعضی وسیلهای است برای نشان دادن تعلق خاطرشان به یک جریان و یک گروه و برای بخشی نیز البته بهانهای برای نشان دادن قدرت.
قطعهای چنان مهم و جنجالی که پایش به مناظرههای تلویزیونی کاندیداهای ریاستجمهوری نیز کشیده میشود و میگویند بخشی از استراتژی طیفی برای جلب نظر مردم نیز بوده است. قطعهای که خیلیها سعی کردهاند شبیه آن را عرضه کنند و فهمیدهاند تا ربنای شجریان وجود دارد، در این حوزه جایی برای کسی دیگر نیست.
داستان ربنا اما از آنجا آغاز شد که استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان به خاطر رعایت نکردن حقوق مولف از صداوسیما شکایت کرد. آن روزها هنوز نه ماجرای ممنوعالکاری شجریان پیش آمده بود و نه موضعگیریهایش علیه طیفی خاص. آن روزها در نگاه دولتمردان شجریان هنوز شجریان بود و نه مثلا یک بیمار خاص که دولت از او استفاده میکند. چنین بود که استاد شجریان در موضعی آشکارا بالا، پخش تمام آثارش را از صداوسیما ممنوع اعلام کرد.
در این میان، اما استاد در نامهای ربنا و مناجات افشاری را به ملت ایران تقدیم و تأکید کرد حساب این دو اثر از بقیه آثارش جداست: ربنا هدیه من به مردم شریف و نجیب و روزهدار ایران است و هرگز به خودم اجازه نمیدهم تا آن را از این مردم نیکسرشت دریغ کنم.
اما برای مدیران و سیاستگذاران صداوسیما بازی تازه آغاز شده بود. اینان که همواره در بزنگاههای مهم با استفاده از چهرهها و جریاناتی که در مواقع عادی جایی در رادیو و تلویزیون نداشتند، ماهیهای درشتی از اوضاع فرهنگی این دیار صید میکردند، انگار مدتها بود منتظر این اقدام از سوی شجریان بودند. ربنا بهعنوان یکی از خاطرهسازترین دعاهای تاریخ تلویزیون – شاید در کنار اذان موذنزاده اردبیلی – همیشه آنقدر حامی و هوادار داشته که مدیران تلویزیون حتی فکر ممنوع کردن آن را نیز نکنند، اما شجریان خود بهانه را دست آنان داده بود و بنابراین با وجود اجازه پخش شجریان، عدهای از مدیران رادیو و تلویزیون اعلام کردند دیگر حتی ربنای استاد را هم پخش نمیکنند.
ازجمله آنها، محمدحسین صوفی، معاون صدا که پیشترها ریاست مرکز موسیقی صداوسیما را به عهده داشت، بود که در واکنشی تند اعلام کرد: از این پس حتی در ماه رمضان صدای محمدرضا شجریان از شبکههای رادیویی پخش نمیشود. با اینکه برای تولید برخی از آثار استاد شجریان سازمان صداوسیما و بعضی دیگر خود ایشان هزینه کرده است، با این حال از این پس هیچیک از این دو دسته آثار از رادیو پخش نمیشود.
البته این موضعگیری تنها موضعگیری مدیران تلویزیون نبود و مدیرانی هم بودند که خواستند در این مبارزه میانه را بگیرند که یا مشکل پیش آمده حل شود یا اینکه ترکشهای دعوا دامن آنان را نگیرد. از این گروه، یکیشان، زراعتگر، مدیر نظارت و ارزشیابی مرکز موسیقی صداوسیما بود: تصمیمگیری برای پخش یا عدم پخش در مورد آثار مختلف شجریان متفاوت است، اما هرگونه تصمیمگیری و مصوبه حقوقی که براساس درخواست این هنرمند اتخاذ شود، حتی اگر شامل ادعیه و ربنا نیز باشد، مورد پذیرش مرکز موسیقی نیز قرار خواهد گرفت. در همان روزها پرویز فارسیجانی، دبیر شورای معارف سیما هم با تکذیب محدودیت پخش ربنا گفت: بعد از این ربناهای مختلفی با صدای هنرمندان مختلف پخش خواهد شد که یکی از این کارها به آقای شجریان اختصاص دارد.
این داستان ادامه یافت. چند سال که گذشت و تب و تاب ماجراهای سال ٨٨ که فرو نشست، دوباره رسانهها یاد ربنا افتادند و مطالبات رسانهها، مردم و هنرمندان درباره پخش این اثر شاخص همه جا را پر کرد. در چهارسال اخیر چنین به نظر میرسید این غائله بالاخره ختم به خیر خواهد شد، اما نشد. همهساله درحالیکه اظهارنظرهای مسئولان و مدیران صداوسیما چنین وانمود میکرد که مشکل خاصی برای پخش ربنا وجود ندارد، اما در دقیقه نود همه چیز منتفی میشد و بحث به سال بعد کشیده میشد. امسال اما انگار به نظر میرسد خبرهایی در راه است.
خبرهایی که برای دوستداران استاد میتواند بسیار خوش باشد. نخستین جرقه را خبرگزاری ایرنا زد که در خبری کوتاه از نامه دولت به صداوسیما برای پخش ربنای شجریان خبر داد. درواقع اتفاقی که رخ داده بود، این بود که به احتمال زیاد امسال پس از ٩سال بالاخره صدای ربنای محمدرضا شجریان در ماه رمضان از صداوسیما پخش خواهد شد. در اینباره آمده بود که سیدرضا صالحیامیری، وزیر ارشاد به عبدالعلی علیعسگری نامهای نوشته و خواسته ربنای شجریان در ایام ماه رمضان از تلویزیون پخش شود. گفته میشد این نامه در حاشیه نشست اعضای کابینه حسن روحانی تسلیم عبدالعلی علیعسگری، رئیس سازمان صداوسیما شده است. البته در ادامه گفته شده بود که هنوز خبری درباره تصمیمگیری برای پخش ربنای شجریان در ایام ماه رمضان سال ٩۶ منتشر نشده است.
موضع استاد البته همچنان همانی است که از سال ٧۴ یعنی دورهای که علی لاریجانی ریاست سازمان صداوسیما را به عهده داشت، بر آن پای فشرده است. شجریان همپا با نامدارانی چون شهرام ناظری، حسین علیزاده، فرهاد فخرالدینی و… درتمام سالها به نمایش غیرقانونی آثارشان از تلویزیون انتقاد و اعتراض داشتند. با وجود این، گفتههای سالار عقیلی، ماجرا را جدیتر کرده است.
این خواننده محبوب که در بین مدیران رسانه ملی نیز از هنرمندان خوشنام و محبوب قلمداد میشود، روز گذشته در انتقاد به اوضاع موسیقی در تلویزیون کنایهای هم به این داستان زده بود: وقتی صدا و سیمای ما صدای استاد مُسَلّم آواز ایرانی محمدرضا شجریان را از مردم دریغ میکند و حتی ساز را نشان نمیدهد، چه توقع دیگری جز آنچه اکنون هست، میتوان داشت. … و داستان همچنان ادامه دارد. ربنا همچنان تیتر نخست اخبار میشود، بی اینکه داستان به نقطه پایان برسد. آیا باز هم در سال آتی در آستانه رمضان رسانهها از پخش قریبالوقوع ربنای شجریان خبر خواهند داد؟