به گزارش ایلنا، چندسالی است؛ وزارت بهداشت برای افزایش آمار زایمان طبیعی سیاستهای خود را در راستای کاهش آمار زایمان سزارین در پیش گرفته و با حذف فرانشیز زایمان سزارین، پزشکان زنان و زایمان را برای انجام زایمانهای طبیعی ترغیب کرده است.
این سیاستهای بازدارنده اگرچه باعث کاهش سزارین شده است، اما هر از چندگاهی به دلیل اصرار پزشکان به زایمان طبیعی شاهد فوت نوزادان در حین زایمان طبیعی یا بروز عارضهای برای نوزاد یا مادر در فرایند زایمان هستیم.
مرگ تلخ روژین میهمی در بیمارستان شهید بهشتی نیز بر اثر اصرار بر زایمان طبیعی رقم خورد و همچنین امیرعباس نوزاد ۵ ماهه و آتنا یک سال و نیمه کودکانی هستند که به دلیل اصرار پزشک بر زایمان طبیعی دچار فلج مغزی شدید شدهاند.
اعضای کادر بیمارستان نیز میگویند؛ طبق دستورالعمل وزارت بهداشت و درمان باید آمار سزارین را کاهش دهند و اگر در کارنامه حرفهای پزشکی آمار سزارین زیاد باشد، مورد مواخذه قرار میگیرد، اما باید دید که به هر دلیلی میتوان زایمان طبیعی انجام داد یا اینکه باید شرایط بیمار نیز در نظر گرفته شود؟
محمد صادق جعفری همسر صبا تکلو مردی است که به تازگی نوزاد ۴ ماههاش را به دلیل فلج مغزی از دست داده است. او روز گذشته در تماس با ایلنا گفت: طولانی شدن زمان زایمان باعث ایجاد مشکل فلج مغزی در فرزندش شد که در نهایت مرگ اولین فرزندش را رقم زد.
او درباره شرح زایمان همسرش اظهار کرد: از ماه دوم بارداری و در خرداد سال ۹۵ همسرم زیر نظر پزشک متخصص زنان بود. دکتر از همان روزهای اول به ما گفت؛ همسرش شرایط زایمان طبیعی را دارد و پیشنهاد میکنم زایمان طبیعی داشته باشد.
جعفری با بیان اینکه همسرش دوبار آزمایش غربالگری را انجام داد، گفت: همه آزمایشها و سونوگرافیها سلامت فرزندم را تایید کرده بودند. روز ۱۶ بهمن به بیمارستان رفتیم و پزشک معالج به همسرم گفت، هیچ مشکلی وجود ندارد و حال فرزندم خوب است و وزن او حدود ۳.۵ کیلو است و همه شرایط برای زایمان طبیعی مطلوب است.
جعفری با اشاره به فرآیند دردناک زایمان همسرش گفت: متاسفانه پزشک معالج از همسرم سونوگرافی لگن نگرفته بود و ما بعد از زایمان متوجه شدیم، همسرم باید این سونوگرافی را انجام میداده است. پزشک سونوگرافی در گزارش خود برای پزشک زنان و زایمان آورده بود که سایز لگن همسرم متناسب با سایز سر کودک نیست.
او ادامه داد: روز ۱۷ بهمن ماه همسرم را برای انجام زایمان طبیعی در بیمارستان بستری کردند، اما دکتر خودش در موقع زایمان حضور نداشت و چند ماما بر بالای سر همسرم بودند، سه آمپول فشار را به همسرم میزدند و به دلیل اینکه علایم زایمان در همسرم نبود و نمیتوانست زایمان کند، ماما کیسه آب همسرم را پاره کرد. ماما هم هر بار در پاسخ به سوال من که آیا مشکلی پیش آمده میگفت نه تا نیم ساعت دیگر فرزندتان به دنیا میآید.
جعفری با بیان اینکه از صبح تا ساعت ۶ عصر در اتاق زایمان حضور داشتم، گفت: بالاخره پزشک معالج ساعت ۶ عصر به اتاق زایمان آمد و ساعت ۶ و نیم عصر من را از اتاق زایمان به بهانههای واهی بیرون کردند و در نهایت هم ساعت ۱۱ شب همسرم را به اتاق عمل بردند.
وی مدعی شد: در آنجا هم پزشک معالج از یکی از خدمه اتاق عمل خواسته تا با آرنج شکم همسرم را فشار دهد تا بتوانند فرزندم را متولد کند، اما در نهایت بچه از طریق سزارین مرده به دنیا آمد که او را احیا کردند.
او با اشاره به اینکه فرزندش دو روز در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود، تصریح کرد: در هنگامی که همسرم را به اتاق عمل بردند، من به سازمان نظام پزشکی رفتم و شکایت کردم و با پزشک نوزدان همان بیمارستان صحبت کردم، کمیتهای از دانشگاه علوم پزشکی در بیمارستان تشکیل شد تا از فرزندم آزمایش ژنتیک بگیرند، نتایج آزمایشات ژنتیک هم سلامت ژنتیک فرزند را تایید میکرد و در گزارش پرونده آمده است که به علت طولانی شدن زمان زایمان کودک دچار هایپوکسی شده، یعنی نه میتوانست گریه کند و نه شیر بخورد و با سرنگ و باگاژ به او شیر میدادیم. از همان روز اول هم گفتند این کودک یا زنده نمیماند و یا اگر زنده بماند؛ مشکلات شدید مغزی دارد.
جعفری در ادامه گفت: اواخر اسفندماه کودکم را از بیمارستان مرخص کردند، اما پس از ده روز دوباره ریههایش عفونت کرد و او را به بیمارستان کودکان بردیم، اما پس از دو روز فرزندم را ترخیص کردند و ما دوباره او را به بیمارستان دیگر منتقل کردیم حدود ۴۵ روز در این بیمارستان بستری بود و یکشنبه هفته گذشته به علت عفونت شدید فوت کرد.
او با بیان اینکه از بیمارستان و پزشک معالج به کمیسیون پزشکی شکایت کرده است؛ خاطرنشان کرد: متاسفانه کمیسیون اصلا پاسخگو نیست و هر بار میگویند، پرونده نیاز به بررسیهای بیشتر دارد، این در حالی است که پزشک معالج همسرم همچنان زایمانهای دیگری را انجام میدهد، اگر در طی این مدت یکبار دیگر این اتفاق بیفتد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟
جعفری با بیان اینکه در این مدت ۵۵ میلیون تومان هزینه درمان فرزندش شده است؛ گفت: به وزارت بهداشت هم مراجعه کردم، اما میگویند بیمارستان خصوصی است و آنها نمیتوانند دخالتی کنند و بهتر است به توافق برسید.
وی افزود: کمیسیون اول صددرصد به نفع ما رای داد اما کمیسیون دوم پزشک را مقصر نمیداند. متاسفانه ضربه روحی بزرگی به همسرم وارد شده که قابل جبران نیست. حتی اگر بگویند بچه مشکل ژنتیک هم داشته بازهم مقصر پزشک معالج است چراکه همسرم ۷ ماه تحت نظر این خانم دکتر بوده است.