ششمین قسمت از برنامه محبوب ماه عسل با اجرای احسان علیخانی عزیز، سرگذشت خواهران منصوریان را روایت کرد.
پدرم زورش به تأمین ما نمیرسید .
شهربانو منصوریان ووشوکار قهرمان که امشب مهمان ماه عسل است از دقایق تلخ و حسرت های دوران کودکی اش داشت میگوید .
شهربانو: آرزوم بود یه موتور لاستیکی داشته باشم. پدرم نمیتونست آرزوهای منو براورده کنه و فقط زورش میرسید که شکممون رو سیر کنه.
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
در ابتدای برنامه مرضیه دختر بزرگ خانواده منصوریان مقابل دوربین ماه عسل قرار گرفت و گفت: ما یک خانواده پرجمعیت داشتیم که ۵ خواهر و یک برادر بودیم و پدرم همراه با مادر و سه تن از خواهران روی مزارع دیگران کار میکردند.
وی ادامه داد: من دوست نداشتم کسی بدانم که این افراد اعضای خانواده من هستند و ما یک خانواده فقیر هستیم که برای گذراندن زندگی پدرم مجبور است از دختران خود برای کار کردن استفاده کند.
مرضیه منصوریان تصریح کرد: من نور چشمی پدرم بودم و آرزو داشت که به دانشگاه بروم، اما در یک دوره زمانی به دلیل شرایط بد موجود و همچنین مواردی مانند فشار طلبکارها من به یک ازدواج ناخواسته تن دادم و البته دو سال بعد با یک بچه ۶ ماهه مجبور به بازگشت به خانه پدر و مادرم شدم.
در ادامه برنامه دختر اول خانواده منصوریان اظهار کرد: وقتی من برگشتم در آن دوران هیچ خبری از پدرم نداشتیم تا این که متوجه شدیم وقتی برای کار به شیراز رفته در همان جا ازدواج کرده است.
در ادامه ماه عسل از شهربانو منصوریان یکی از دختران قهرمان تیم ملی برای حضور مقابل دوربین دعوت شد.
شهربانو منصوریان گفت: من به خواست خودم برای کار در مزارع به پدرم کمک میکرد، اما همیشه پدرم لباس نو را برای مرضیه خواهرم بزرگان میخرید البته در دوران کودکی آرزوهایی مانند تفریح رفتن همراه پدر و داشتن یک سری امکانات در همان دوران و با همان ذهنیت را داشتیم.
وی افزود: به یاد دارم مراسم عروسی خواهرم بود که همراه با پدرم برای خرید مرغ به یک مرغ فروشی رفتیم، اما فروشنده به پدرم گفت: که، چون چکهای قبلیات را پاس نکردهای نمیتوانم به تو مرغ قرض بدهم و در آن لحظه من به آن فروشنده التماس خیلی زیادی کردم که هنوز هم وقتی یاد آن اتفاق میافتم خیلی ناراحت میشوم.
در ادامه ماه عسل مشخص شد که شهربانو منصوریان به مرور زمان و پس از این که تحصیلات خود در مقطع پنجم ابتدایی را به پایان رساند مدرکش را قاب گرفت و پس از آویختن آن به دیوار خانه اعلام کرد که نزد عمویش در شهر شیراز میرود.
احسان علیخانی در ادامه ماه عسل از سهیلا و الهه منصوریان دو خواهر دیگر خانواده برای حضور مقابل دوربین دعوت کرد.
الهه منصوریان در این برنامه اظهار کرد: رفتن شهربانو ما را خیلی اذیت کرد، اما او این کار را به این دلیل انجام داد که خانواده داشت از هم میپاشید و به همین دلیل ترک تحصیل کرد و به دنبال کار رفت.
شهربانو منصوریان ادامه داد: من تلاش کردم در شیراز نزد یک خانواده بهخوبی کار کنم و خودم را به آنها نشان دهم البته در ابتدا به دلیل سن کمی که داشتم آنها قبول نمیکردند که من برایشان کار کنم، اما در نهایت این موضوع را بپذیرفتند.
مرضیه منصوریان خواهر بزرگ خانواده در ادامه صحبتهای خواهران خود یادآور شد: وقتی پدرم به شیراز رفت من جلوی اسم او هزاران چرا و علامت سؤال گذاشتم چرا که نمیتوانستم این کار را درک کنم و با توجه به علاقهای که پدرم به ما داشت این موضوع واقعاً عجیب به نظر میرسید.
در بخش دیگری از ماه عسل سهیلا منصوریان گفت: در ابتدا رفتن پدرم و سپس رفتن شهربانو برای من خیلی سخت بود.
به یاد دارم در آن زمان که شهربانو دو سالی بود پیش ما نبود، یکی از دوستان پدرم برای تفریح به شهر ما سمیرم آمد و سراغ پدرم را گرفت، اما وقتی متوجه شد که او ما را ترک کرده خیلی تعجب کرد و به من گفت که اگر دوست داشته باشی میتوانی همراه من و خانوادهام به اصفهان بیایی و در آن جا همراه با دخترم به مدرسه بروی و نزد ما زندگی کنی.
در ادامه سهیلا از شرایط خوبی که برای زندگی کردن در منزل دوست پدرش به دست آورد صحبت کرد و این که در چنین شرایطی میتوانست به بسیاری از آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند.
خواهران قهرمان منصوریان توانستند در زمینه ورزش به جایگاه قابل توجهی برسند و علاوه بر فعالیت در تیم ملی در رده جهانی نیز هر یک دارای سه مدال طلا هستند و روند موفقیت آمیز فعالیتهای ورزشی آنان همچنان ادامه دارد که برای ایران و ایرانیان یک افتخار به شمار میروند.