از جان کی روش و تیم ملی چه می خواهیم؟
مهدی شادمانی در عصر ایران نوشت: «اعلام فهرست جدیدی از تیم ملی دوباره همراه شده با انتقاداتی تقریبا گسترده از سرمربی تیم ملی؛ انتقاداتی از سوی رسانههای مختلف که اعتقاد دارند که به دلایل مختلفی باید تعدادی بازیکن به تیم ملی دعوت میشدهاند و دعوت از چند بازیکن دیگر به درستی انجام نشده است.
روشی که رسانهها در برابر فهرست تیم ملی انتخاب کردهاند، روش جدیدی نیست و فقط هم منوط به ایران نیست. یعنی در همه رسانههای دنیا باب است که فهرست تیم ملی توسط رسانهها آنالیز میشود و کارشناسان نظرشان را در مورد آن میگویند اما آن چه ایران را از همه دنیا متمایز میکند اتفاقاتی است که توسط کیروش در نتیجهگیری تیم ملی رخ داده است.
یعنی با توجه به مدل صعود ایران به جام جهانی، کارنامه تیم ملی و بررسی بازیها و نفراتش و البته با توجه به امکانات ساختاری که در فوتبال ایران وجود دارد میتواند مدعی شد که تیم ملی در اوج نتیجهگیریاش است. یعنی تیم ملی ایران بعید است با هر سرمربی دیگری به راحتی به این نتایج برسد.
تیمی که در سال ۲۰۱۰ حضور در جام جهانی را از دست داده بود و نسل و نفرات طلاییاش رو به انقراض بودند، حالا یک فهرست از بازیکنان جوان دارد که بهترین نتیجهها را گرفتهاند. به جرات در مورد تیم ملی ایران میتوان گفت که نتیجهگیریاش چیزی شبیه به سال ۱۹۷۸ است. با این تفاوت که ایران در سال ۱۹۷۸ بهترین امکانات آسیا را داشت و در حال حاضر به تایید مراجع بینالمللی به زور کاغذ و مدرک رتبه هفتم را از نظر امکانات باشگاهی در اختیار دارد. حالا خیلی از مساله دور نشویم.
تیمی که از نظر امکانات و سختافزار هفتم آسیاست، با یک مربی بهترین نتیجهها را گرفته و تیم اول آسیا و تیم دوم جهان به جام جهانی رسیده است. با یک رکورد گل نخوردن شگفتانگیز و ترکیبی متغیر و جوان که نشان میدهد نسل طلایی هم در کار نیست.
خب حالا سوال این است که ما از تیم ملی ایران چه انتظاری داریم؟ بعید به نظر میرسد که در مورد تیم ملی مردم با نویسنده همراه نباشند که این بهترین نتایج ممکن است که توسط تیم ملی به دست آمده. اگر چنین توافقی وجود داشته باشد، دیگر انتقادهای معمول از سرمربی غیر منطقی به نظر میرسد.
یعنی شاید مثلا مطبوعات انگلیس به خاطر رسیدن به پلیآف منتقد سرمربی باشند و به فیلان وفیسار بازیکن در تیم ملی اعتراض کنند اما وقتی یک تیم بهترین نتایج را بدون دخالت رسانهها گرفته است؛ چرا باید کارشناسان رسانهای مدام خودشان را داخل مسالهای بدانند که حریم سرمربی تیم ملی است.
کارلوس کیروش به عنوان سرمربی تیم ملی فهرستی از بازیکنان ساخته که حالا میشود به آنها افتخار کرد. مرور آن چه تیم ملی ایران با جوانانش انجام داده شبیه به کاری است که آلمان کرده. یعنی کیروش از آمادهترین بازیکنانی که تشخیص میداده، استفاده کرده است که بهترین نتایج را به دست بیاورد. خب حالا چه اتفاقی افتاده که کارشناسان به فکر افتادهاند که باید آمادگی بازیکنان یک تیم باشگاهی را یادآوری کنند؟
امروز بحث اصلی رسانهها آمادگی علیرضا علیپور و بازیکنان پارس جم جنوبی و دعوت از ۷ بازیکن استقلال تیم یازدهم جدول است. اما مگر کیروش از تیم انتهای جدولی برانکو که حقش بیشتر هم بود، ۹ بازیکن دعوت نمیکرد؟ کیروش تا چه زمانی باید خودش را به رسانهها و کارشناسان ایرانی ثابت کند؟ او بر طبق معیارهای خود بازیکن دعوت میکند و همانطور هم نتیجه میگیرد. بعید است این شیوه نیازی به توضیح برای رسانهها و کارشناسان داشته باشد.
فوتبال ایران در همه سالهای گذشته همه این کارشناسان و تذکرات و رسانههایش را داشته. نه این که انتقاد کارشناسان و رسانهها کار بدی باشد اما قد و اندازه فوتبال و رسانهها و کارشناسان ما مشخص است برای رسیدن به نقاط بلندتر گاهی سکوت نتیجهای بهتر از فریادن زدن به دست میدهد. مخصوصا در روزهایی که خودمان میدانیم ساختار و بنیه فوتبالمان چقدر نحیف و ضعیف است. حالا که با چهارپایه در رتبه اول آسیا ایستادهایم و با چشم حقارت به امارات وعربستان و چین و قطر و ژاپن و کره و استرالیا به عنوان تیمهای بعد از خودمان نگاه میکنیم بد نیست به جای سنگ نینداختن جلوی پای تیم ملی سنگی از جلوی پای ملیپوشان برداریم.
تیم ملی ایران بیش از این که به مهاجم آماده پرسپولی و پارس جم جنوبی نیاز داشته باشد، به تدارک و آمادهسازی کامل برای جام جهانی نیاز دارد. ما در روزهایی با پاناما بازی میکنیم که بازی با برزیل و تیمهای اروپایی برای دوستان آسیایی فراهم است. ای کاش رسانهها به جای آنالیز فهرست تیم ملی کمی به فدراسیون و دولت فشار بیاورند که بیشتر کمک حال تیم قدبلندمان باشد.
پ.ن: این نوشته به هیچ وجه در نقد حق مسلم رسانهها و کارشناسان برای نقد و اطلاعرسانی نیست. این یک نقد است به مدلی از انتقاد که کمکی نمیکند و ادامه هم دارد.»