جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۸:۲۳ بعد از ظهر به وقت تهران

شوهرم با دوست دخترش خارج رفته بود که من با احسان آشنا شدم!

پرونده زنی خارجی که با طراحی یک نقشه شیطانی و همکاری دو مرد جوان همسرش را با سیانور به قتل رسانده بود و جنازه‌اش را با اسید سوزانده بود، پس از گذشت ٢٧٠روز پیگیری قضایی به نتیجه رسید و کیفرخواست قصاص متهم اصلی و تبعید دیگر متهمان برای رأی نهایی در اختیار دادگاه کیفری یک قرار گرفت.

رکنا نوشت : ماجرای این پرونده جنایی از صبح روز نوزدهم اسفند سال ٩۵ شروع شد.

راننده چند دستگاه خودرو سواری که از شهرک طرق به‌سمت مشهد در حرکت بودند در مسیر با جنازه سوخته فردی ناشناس که صورت وی کاملا از بین رفته بود، مواجه شدند.

در‌حالی‌که به تعداد تماشاچیان این صحنه دلخراش افزوده می‌شد، یکی از حاضران خبر کشف جسد سوخته‌شده را به مرکز فوریت‌های پلیسی ١١٠ اعلام کرد و طولی نکشید که یکی از اکیپ‌های گشتی کلانتری طرق مشهد در محل حادثه حاضر شد.

http://img.rtve.es/imagenes/maza-juez/1465291964833.jpg
مأموران کلانتری پس از رؤیت جسد، بلافاصله موضوع را به بازپرس ویژه قتل عمد دادسرا اعلام کردند و بعد از گذشت ساعتی عوامل قضایی و کارآگاهان پلیس آگاهی نیز به محل آمدند.

در بررسی‌های اولیه مقام قضایی مشخص شد که بخش قابل‌توجهی از اندام‌های جسد سوخته شده است.

همین امر موجب شناسایی‌نشدن هویت متوفی و کندی روند تحقیقات شد. با دستور بازپرس جنایی پرونده جسد نیمه‌سوخته برای تحقیقات بیشتر به پزشکی قانونی انتقال یافت.

پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی و بررسی‌های تخصصی، مشخص شد که متوفی مردی جوان است و با گاز سیانور جانش را از دست داده است.

نظریه کارشناسان پزشکی قانونی این بود که سوختگی‌های عمیق اندام‌های جسد با آتش‌زدن و اسید‌پاشی ایجاد شده است؛ لذا با به‌دست‌آمدن این اطلاعات فرضیه قتل تأیید و نتیجه به دادسرا اعلام شد.

شناسایی جسد توسط مرد ناشناس

با مشخص‌شدن علت مرگ متوفی و اعلام نتیجه آن به مقام قضایی، طبق دستور بازپرس جنایی پرونده، موضوع کشف جسد مرد ناشناس همراه با عکس در سطح روزنامه‌ها منتشر شد تا شاید سرنخی از آشنایان یا بستگان این مرد جوان به دست آید.

چند روز از انتشار این خبر گذشته بود که فردی ناشناس به پلیس آگاهی مراجعه و عنوان کرد که متوفی را می‌شناسد.

مرد جوان که نمی‌خواست هویتش فاش شود در اظهاراتش به پلیس گفت: متوفی کاظم.ق‌، یک تبعه خارجی است که از ١٨اسفند اثری از او نبود.

مرد جوان در ادامه اظهاراتش گفت: دو روز پس از انتشار خبر کشف جسد متوفی در سطح روزنامه‌های مشهد، همسرش به همراه فرزند خردسالش مفقود شده‌اند و هیچ اثری نیز از آنان نیست.

این فرد ناشناس نیز در بخش دیگری از اظهاراتش به پلیس گفت که متوفی با همسرش مشکل داشته و چند روز پیش در یک نزاع خیابانی شیشه‌های مغازه برادر همسرش را شکسته است.

با به‌دست‌آمدن این سرنخ، کاراگاهان پلیس دو احتمال را مطرح کردند: قاتل  یا قاتلان، حلیمه(همسر مقتول) را ربوده‌اند و یا حلیمه در این قتل وحشتناک دست داشته است.

با این دو احتمال تحقیقات میدانی تیم بررسی پرونده ادامه پیدا کرد تا اینکه حلیمه در یکی از مناطق حاشیه‌ای شهر مشهد شناسایی و دستگیر شد.

وقتی برای مأموران مشخص شد که همسر مقتول ربوده نشده، احتمال اینکه او در این قتل نقش داشته باشد، پررنگ شد و این زن ٢۴ساله تحت بازجویی تخصصی قرار گرفت.

اعترافات وحشتناک حلیمه

حلیمه به انتهای راه رسیده بود و در جلسه بازجویی سناریوی وحشتناکی را برای افسر تحقیق پرونده به تصویر کشید که خود یکی از بازیگران آن بود.

این زن جوان در اظهاراتش به ضابطین قضایی گفت: یک سال پیش متوجه شدم کاظم با خانمی جوان ارتباط دارد.

از این موضوع خیلی ناراحت بودم و مدام خودخوری می‌کردم تا اینکه خبرش رسید با آن زن به خارج از کشور فرار  کرده‌ است.

کاظم من و فرزندم را تنها گذاشت و بی‌آنکه خبری بدهد رفت. در این مدت با احسان آشنا شدم. رابطه ما روز به روز نزدیک‌تر شد تا اینکه کاظم برگشت.

دیگر نمی‌خواستم با او زندگی کنم؛ برای همین هرطور بود می‌خواستم طلاق بگیرم.

احسان کم‌و‌بیش از برگشتن کاظم و زندگی‌ام با خبر بود؛ برای همین یک روز که سفره دلم را برایش بازکردم و گفتم می‌خواهم شوهرم را خفه کنم، احسان پیشنهاد داد تا به او سیانور بدهم.

حلیمه ادامه داد: همان روز قرار شد احسان برایم سیانور تهیه کند و من آن را به کاظم بخورانم و وقتی حالش به هم ریخت در خانه را باز کنم تا احسان و پسرخاله‌اش (مهدی) کار همسرم را یکسره کنند. اما از این کار منصرف شدم. ماجرا ادامه داشت و از دست آزار کاظم در امان نبودم.

شماره تلفن همراهش را به احسان دادم. شب حادثه احسان با کاظم تماس گرفت و از او خواست تا به مغازه‌اش برود.

ساعتی گذشت که احسان با من تماس گرفت و گفت به مغازه نقره‌فروشی‌اش بروم.

وقتی وارد مغازه شدم کاظم را که بی‌جان در گوشه‌ای افتاده بود دیدم. قرار بود آن‌ها جسد را در داخل بشکه اسید حل کنند.

پایان فرار احسان و مهدی

با معلوم‌شدن علت و انگیزه قتل و شناسایی هویت مقتول، تیم‌های بررسی پرونده به‌سراغ متهم اصلی و دیگر هم‌دستش رفتند و احسان و مهدی را در اقدامی ضربتی دستگیر کردند.

احسان در جلسه بازجویی ضمن قبول جرمش عنوان کرد: به بهانه آشپزی مقتول را به مغازه نقره‌فروشی‌ام کشاندم.

وقتی وارد مغازه شد چند مرتبه با شوکر به او زدم. مهدی، پسرخاله‌ام، هم در آنجا بود.

دست و پای کاظم را بستیم و محلول سیانور را به او دادیم اما ممانعت می‌کرد و آن را نمی‌خورد.

با تهدیدهای من و مهدی و جریان شدید برق شوکر بالأخره همه محلول را سر کشید.

قصدم قتل او نبود و با این کار می‌خواستم بترسانمش تا دست از سر همسرش بردارد.

پس از اینکه محلول را خورد بی‌حال شد و افتاد و آن لحظه من و مهدی از مغازه خارج شدیم.

وقتی برگشتیم کاظم جان داده بود. ابتدا با شعله بدنش را سوزاندم و سپس اسید بر روی آن ریختم.

به حلیمه زنگ زدم و طولی نکشید که او به مغازه آمد و بدن بی‌جان همسرش را دید.

با مهدی جسد را داخل صندوق عقب خودرویم گذاشتیم.

ابتدا حلیمه را به خانه‌اش رساندیم و بعد از آن جسد را در جاده طرق رها کردیم.

صدور کیفرخواست برای متهمان

متهم دیگر این پرونده نیز در جلسات بازپرسی به جرمش اعتراف کرد و پرده از راز جنایتی که در آن سهیم بود، برداشت. پرونده پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جرم  برای صدور کیفرخواست در اختیار شعبه اظهار نظر دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه دو مشهد قرار گرفت.

قاضی  مهدی امانی گفت: طبق درخواست اولیای دم کیفرخواست قصاص برای احسان، متهم ردیف اول پرونده، به اتهام مباشرت در ارتکاب یک فقره قتل عمدی مرد مسلمان ازطریق خوراندن سیانور، صادر و به دادگاه کیفری یک ارسال شد.

وی افزود: براساس بررسی‌های به‌عمل‌آمده برای حلیمه (متهم ردیف دوم) و مهدی (متهم ردیف سوم) با‌توجه‌به اتهامات، بالای ١۵سال حبس، پرداخت ١٠درصد دیه کامل در حق دولت، تبعید و اقامت اجباری در مناطق دورافتاده درخواست شده که این کیفرخواست نیز برای رأی نهایی در اختیار محاکم کیفری یک قرار گرفته است.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *