جمعه , ۳۰ ام آذر ماه سال ۱۴۰۳ ساعت ۳:۵۵ بعد از ظهر به وقت تهران

تعرض جنسی مرد شیطان صفت به ۳ زن جوان در پوشش مسافربر

مرد شیطان صفت در پوشش مسافر بر ۳ زن جوان را سوار خودروی پرایدش کرده و آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده بود.

مرد میانسال بعد از آزار و اذیت زن مسافر و سرقت اموالش، او را با ضربه‌های سنگ تا یک قدمی مرگ برد و به تصور جان باختن قربانی‌اش از محل گریخت.

به گزارش جام‌جم، علیرضا ۴۲ ساله متهم است که پاییز امسال سه زن را در پوشش مسافربر سوار خودروی پرایدش کرده و آنها را مورد آزار قرار داده بود.

علیرضا که مجرمی سابقه‌دار است، چند روز قبل از سوی ماموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران دستگیر شد.

او درحالی اظهارات ضد و نقیضی را در ارتباط با جرایمش بیان کرده بود که سه شاکی پرونده در مواجهه حضوری با وی، او را به عنوان عامل آزار خود شناسایی کردند. با دستور قاضی بخشوده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی، مرد آزارگر روانه زندان شد.

با توجه به این‌که احتمال می‌رفت او زنان دیگری را هم در دام شیطانی‌اش گرفتار کرده باشد، برای ادامه تحقیقات از زندان به پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران منتقل شد. در جریان تحقیقات از مرد شیطان‌صفت، دو روز پیش زن جوانی که در دام این متهم گرفتار شده بود با حضور در پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران از او شکایت کرد.

www.dustaan.com-تعرض جنسی مرد شیطان صفت به ۳ زن جوان در پوشش مسافربر

 

تعرض جنسی مرد شیطان صفت به ۳ زن جوان در پوشش مسافربر

زن جوان به افسر تحقیق گفت: اوایل شهریور امسال برای انجام کاری قصد سفر به شهر قم را داشتم. مرد آزارگر با خودروی پرایدش در پایانه جنوب ایستاده بود و برای شهر قم مسافر سوار می‌کرد. من هم به گمان این‌که او راننده مسافربر است، به عنوان مسافر سوار خودرویش شدم. او بعد از ده دقیقه، با ادعای این‌که در طول مسیر مسافر سوار می‌کند، حرکت کرد.

وی افزود: من بی‌خبر از نیت پلیدش بودم، اما او در میانه راه مسافر دیگری سوار نکرد. ناگهان به سمت بیابانی رفت و درها را قفل کرد. هرچه التماس کردم رهایم کند، بی‌فایده بود. او مرا مورد آزار قرار داد و هیچ فردی نبود که در آن بیابان نجاتم دهد. مرد شیطان‌صفت، مقدار پولی را که داشتم همراه گوشی تلفن همراهم دزدید. علاوه برآن هرچه طلا داشتم به زور از من گرفت.

مرد آزارگر با برداشتن قطعه سنگی ضربه‌هایی به سرم زد که بشدت زخمی شدم. چشمانم سیاهی رفت و بیهوش شدم. زمانی که بهوش آمدم، هوا تاریک و سر و بدنم زخمی بود. بسختی راه افتادم و خود را به کنار جاده کشاندم. رانندگان عبوری با دیدن من وحشت کرده بودند و سوارم نمی‌کردند. سرانجام راننده‌ای دلش به حالم سوخت و مرا به نزدیک‌ترین کلانتری رساند و بعد از آن‌که شکایتم در آنجا ثبت شد، مرا به مرکز درمانی رساند.

با اظهارات تکان‌دهنده این زن، تحقیقات از مرد آزارگر وارد مرحله جدیدی شد تا راز دیگر جرایم احتمالی او فاش شود.

امتیاز دهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *