عدم رابطه جنسی به معنای عدم وجود عشق و علاقه در زندگی مشترک نیست.
ازدواج بدون رابطه جنسی عادی است؟
عدم رابطه جنسی به معنای عدم وجود عشق و علاقه در زندگی مشترک نیست.
زندگی زناشویی و ازدواج بدون رابطه جنسی یعنی زوجی که در ماه کمتر از ۱۰ بار رابطه جنسی داشته باشند. اما آیا این ازدواج ها طبیعی است؟
مطالعات علمی نشان میدهند که در کشوری مانند آمریکا، ۱۰ تا ۲۰ درصد از زوجهای موفق اساسا رابطه جنسی را با هم تجربه نمیکنند.
این آمار قطعا دقیق نیست، چون بسیاری از افراد هیچ تمایلی ندارند که واقعیتها را درباره مسائل جنسی خودشان به زبان بیاورند.
بهعلاوه، نوع نگرش جوامع نسبت به مسائل جنسی باعث میشود که بعضی از زوجها نسبت به گفتن واقعیت درباره تجربه نکردن رابطه جنسی خجالت بکشند.
با این حال، محققان به این نتیجه رسیدهاند که ۳۰ درصد از مردان در دهه ۴۰ سالگی و ۳۴ درصد از مردان در دهه ۵۰ سالگی، رابطه جنسی را به اندازه یک بار در سال تجربه میکنند.
۲۱ درصد از زنان در دهههای ۴۰ و ۵۰ سالگی نیز تقریبا یک بار در سال رابطه جنسی را تجربه میکنند.
ازدواج «بدون رابطه جنسی» دقیقا چه معنایی دارد؟
از منظر تخصصی، زندگی مشترک بدون رابطه جنسی زمانی معنا پیدا میکند که زوجها رابطه جنسی را کمتر از یک بار در ماه یا کمتر از ۱۰ بار در سال تجربه کنند. اما این روند چه معنایی برای زندگی مشترک دارد؟
اولین چیزی که باید دربارهاش مطمئن باشید، این است که عدم رابطه جنسی به معنای عدم وجود عشق و علاقه در زندگی مشترک نیست.
حتی آمارها نشان میدهند که بخشی از زوجهایی که زندگی مشترک بدون رابطه جنسی دارند، کاملا از زندگی خودشان راضی هستند.
پس اگر شما هم چنین وضعیتی دارید، مهمترین چیزی که باید از خودتان بپرسید، این است: آیا شما و همسرتان درباره زندگی بدون رابطه جنسی توافق دارید؟
آیا ازدواجهای بدون رابطه جنسی همیشه اتفاق بدی هستند؟
عامل رابطه جنسی در زندگیهای مشترک به شیوههای مختلفی از دست میرود.
شاید هر دو طرف دارای میل جنسی ضعیفی باشند و اساسا رابطه جنسی را خیلی کم بخواهند. گاهی اوقات هم اتفاقات مختلف در زندگی باعث چنین وضعیتی میشوند.
رضایت جنسی زوجها میتواند به واسطه بارداری یا بچهدار شدن، بیماریهای مختلف یا پیری کاهش پیدا کند و مختل شود.
بعضی از روانشناسان میگویند: وقتی که رابطه جنسی موفق (خوب) وجود دارد، ۵ درصد از ازدواج موفق پیش رفته است، اما زمانی که رابطه جنسی ناموفق (بد) وجود داشته باشد، ۹۵ درصد از ازدواج آسیب میبیند.
با این حال، کلید اصلی برای فهم این جمله، پیدا کردن درک درست نسبت به بد و خوب است. خوب و موفق یعنی نیازهای جنسی دو طرف تامین میشوند، اما بد و ناموفق یعنی حداقل نیازهای جنسی یکی از طرفین تامین نمیشوند.
اگر هر دو طرف دارای میل جنسی ضعیف باشند ولی نیازهای جنسیشان برطرف شود، پس میتوانند زندگی مشترک بدون رابطه جنسی و شادی را تجربه کنند.
وقتی که عدم رابطه جنسی از بیماری و مشکلات مربوط به سلامتی نشات بگیرد و هر دو طرف درباره دفعات محدود رابطه جنسی توافق داشته باشند، باز هم همه چیز بدون مشکل و درست پیش میرود.
مشکلی زمانی به وجود میآید که عدم تعادل میان زوجها ایجاد شود؛ برای مثال، وقتی که یک طرف دارای میل جنسی ضعیف باشد، ولی همسرش دقیقا حالتی برعکس او داشته باشد.
حتی اگر دو طرف زندگیشان را با میل جنسی مشابه شروع کنند و این روند در ادامه زندگی تغییر کند، یا یکی از طرفین به بیماری و مشکلات مربوط به سلامتی مبتلا شود ولی همسرش نتواند با این تغییر کنار بیاید، با مشکل مواجه هستیم.
پس جای تعجب ندارد وقتی متوجه شوید که بسیاری از زندگیهای مشترک بدون رابطه جنسی اساسا شاد و موفق نیستند.
نکته دیگر اینکه در چنین روابطی، میزان نارضایتی زنان عمدتا بیشتر از نارضایتی مردان است.