نعمت احمدی وکیل دادگستری در یادداشتی در روزنامه شرق خاطره ای را از سعید_مرتضوی نقل کرده است: هم بهعنوان متهم شعبه مرتضوی هم بهعنوان وکیل دهها روزنامه و روزنامهنگار و فعال سیاسی، بیشترین خاطرات را از دادگاه او و نحوه قضاوتش دارم. در یکی از محاکمات مطبوعاتی وقتی بهدفعات به قانون ارجاع دادم در کمال خونسردی گفت اینهمه قانون قانون نکن حرفت را بزن!!
پاسخ دادم من ابزاری جز قانون ندارم و در این جایگاه باید از قانون یاد کنم اگر به قانون استناد نکنم پس آواز بخوانم یا… ؟ بیان این مطلب را برهمزدن نظم دادگاه تلقی کرد چون تماشاچیان خندیدند. دستور داد تا مأمور انتظامات بیاید و نگارنده را به زندان ببرد. چون با گفتن اینکه– اگر قانون قانون نگویم پس چه کار کنم– نظم دادگاه را بههم زدم.
اگر نبود حضور مرحوم حبیبالله عسگراولادی بهعنوان عضو هیئت منصفه در دادگاه بهجد اصرار داشت که مرا بازداشت کند. مواردی از این دست فراوان است و ظاهرا قصه پرغصه قاضی مرتضوی پایانی ندارد؛ فردی که چشمهای زیادی را گریان کرد و خانوادههایی را به غم نشاند.
وقتی نگارنده را به اتهام واهی روانه زندان کرد، به او گفتم زمانی که تو را محاکمه میکنند مجانی وکالتت را برعهده خواهم گرفت.
با تمسخر گفت به همین خیال باش تا انقلاب وجود دارد من هم سرباز انقلاب هستم. در پاسخ به او گفتم انقلاب علیه بیعدالتی و خودرأیی برپا شد شما با عملکردت به انقلاب و نیروهای انقلابی لطمه میزنی.